صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 33 , از مجموع 33

موضوع: داستان‌هایی از زندگی حضرت محمد (ص)

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : داستان‌هایی از زندگی حضرت محمد (ص)

    و در پاره‏اى از تواريخ آمده كه سبب اينكار آن شد كه زنى‏در كنار خانه كعبه بمنظور بخور دادن آن،آتشى روشن كرد كه‏جرقه‏اى از آن آتش به جامه كعبه افتاد و آتش گرفت و در نتيجه‏مقدارى از ديوار آن نيز سوخت و قريش در صدد تجديد آن برآمد... (5) و برخى از تحليل گران احتمال داده‏اند كه اين روايت‏ساخته بنى اميه است و انگيزه جعل نيز،موجه جلوه دادن وكاستن عظمت آن جنايت هولناكى است كه بدستور يزيد بن‏معاويه در منجنيق بستن خانه كعبه و سوزاندن آن در جنگ باعبد الله بن زبير اتفاق افتاد،و بدنبال آن يزيد از اين جهان رخت‏بربست و مدتها آثار اين ويرانى و سوختگى در خانه كعبه بود،وعبد الله بن زبير براى تحريك مردم عليه بنى اميه آنرا بهمان حال‏گذارده بود،تا وقتى كه در صدد تجديد بناى آن برآمد و آنراخراب كرده و از نو ساخت،و تصرفاتى نيز در آن كرد بشرحى كه درذيل خواهد آمد.
    و بهر صورت اصل داستان بگونه‏اى كه ما در شرح زندگانى‏رسول خدا(ص)نوشته‏ايم اينگونه بود:
    از اتفاقاتى كه در اين دوره از زندگى رسولخداصلى الله عليه و اله يعنى پس از ازدواج با خديجه تا بعثت‏پيش آمد داستان تجديد بناى كعبه و حكميت رسولخداصلى الله عليه و آله است كه مورخين با اختلاف اندكى آنرانقل كرده‏اند،و اجمال داستان اين بود كه پس از آنكه سى و پنج‏سال از عمر شريف رسولخداصلى الله عليه و آله گذشته بود-يعنى ده سال پس از ازدواج باخديجه-سيلى بنيان كن از كوههاى مكه سرازير شد ووارد مسجد گرديد و قسمتى از ديوار كعبه را شكافت وويران كرد،و-چنانچه ابن اسحاق گفته است-كعبه تا آن روزسقف نداشت و ديوارهاى اطراف آن نيز كوتاه بود و ارتفاع‏آن كمى بيشتر از قامت‏يك انسان بود و همين موضوع‏سبب شد تا در آن روزگار سرقتى در خانه كعبه واقع شود،و اموال و جواهرات كعبه را كه در چاهى درون كعبه بودبدزدند،و با اينكه پس از چندى سارق را پيدا كردند واموال را از او گرفتند و دستش را بجرم دزدى بريدند،اماهمين سرقت،قريش را بفكر انداخت تا سقفى براى خانه‏كعبه بزنند،ولى اين تصميم به بعد موكول شد.
    ويرانى قسمتى از خانه كعبه سبب شد تا قريش به‏مرمت آن اقدام كنند و ضمنا بفكر قبلى خود نيز جامه عمل‏بپوشانند و براى انجام اين منظور ناچار بودند ديوارهاى‏اطراف را خراب كنند و از نو تجديد بنا كنند.
    مشكلى كه سر راهشان بود يكى نبودن چوب وتخته‏اى كه بتوانند با آن سقفى بر روى خانه كعبه بزنند،وديگر وحشت از اينكه اگر بخواهند ديوارها را خراب كنندمورد غضب خداى تعالى قرار گيرند و اتفاقى بيفتد كه‏نتوانند اينكار را بپايان برسانند.
    مشكل اول با يك اتفاق غير منتظره كه پيش‏بينى نكرده‏بودند حل شد و چوب و تخته آن تهيه گرديد،و آن اتفاق‏اين بود كه يكى از كشتيهاى تجار رومى كه از مصرميآمد در نزديكى جده بواسطه طوفان دريا-و يا در اثرتصادف با يكى از سنگهاى كف دريا-شكست و صاحب‏كشتى-كه بگفته برخى نامش‏«ياقوم‏»بود-از مرمت واصلاح كشتى مايوس شد و از بردن آن صرفنظر كرد،قريش نيز كه از ماجرا خبردار شدند بنزد او رفته و تخته‏هاى‏آنرا براى سقف كعبه خريدارى كردند و بشهر مكه آوردند.
    در شهر مكه نيز نجارى قبطى بود كه او نيز مقدارى ازمصالح كار را آماده كرد و بدين ترتيب مشكل كار از ين‏جهت‏برطرف گرديد.
    و مشكل دوم وحشتى بود كه آنها از اقدام به خرابى وويرانى،و زدن كلنگ بديوار خانه و تجديد بناى آن‏داشتند،و مى‏ترسيدند مورد خشم خداى كعبه قرار گيرند وبه بلائى آسمانى يا زمينى دچار شوند و بهمين جهت‏مقدمات كار كه فراهم شد و چهار سمت‏خانه را براى‏خرابى و تجديد بنا ميان خود قسمت كردند،جرئت اقدام‏بخرابى نداشتند تا اينكه وليد بن مغيرة بخود جرئت داد وكلنگ را دست گرفته و پيش رفت و گفت:خدايا توميدانى كه ما از دين تو خارج نشده و منظورى جز انجام‏كار خير نداريم،اين سخن را گفت و كلنگ خود را فرود آورد و قسمتى از ديوار را خراب كرد.


    امضاء

  2. تشكرها 3



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #32

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : داستان‌هایی از زندگی حضرت محمد (ص)

    مردم ديگر كه تماشا ميكردند و جرات جلو رفتن‏نداشتند با هم گفتند:ما امشب را هم صبر مى‏كنيم اگربلائى براى وليد نازل نشد،معلوم ميشود كه خداوند بكار ماراضى است و اگر ديديم وليد به بلائى گرفتار شد دست‏بخانه نخواهيم زد و آن قسمتى را هم كه وليد خراب كرده‏تعمير مى‏كنيم.
    فردا كه ديدند وليد صحيح و سالم از خانه بيرون آمد ودنباله كار گذشته خود را گرفت ديگران نيز پيش رفته‏روى تقسيم بندى كه كرده بودند (6) اقدام بخرابى ديوارهاى‏كعبه نمودند.
    قريش ديوارهاى اطراف كعبه را تا اساس خانه كه‏بدست‏حضرت ابراهيم عليه السلام پايه‏گذارى شده بودكندند،در آنجا بسنگ سبز رنگى برخوردند كه همچون‏استخوانهاى مهره كمر درهم فرو رفته و محكم شده بود وچون خواستند آنجا را بكنند لرزه‏اى شهر مكه را گرفت كه ناچار شدند از كندن آن قسمت صرفنظر كنند و همان‏سنگ را پايه قرار داده و شروع به تجديد بنا كردند.
    و در پاره‏اى از تواريخ است كه رسولخدا صلى الله عليه‏و آله نيز در اين عمليات بدانها كمك ميكرد تا وقتى كه‏ديوارهاى اطراف كعبه بوسيله سنگهاى كبودى كه ازكوههاى مجاور ميآوردند بمقدار قامت‏يك انسان رسيد وخواستند حجر الاسود را بجاى اوليه خود نصب كنند دراينجا بود كه ميان سران قبائل اختلاف پديد آمد و هرقبيله‏اى ميخواستند افتخار نصب آن سنگ مقدس نصيب‏آنان گردد.
    دسته‏بندى قبائل شروع شد و هر تيره از تيره‏هاى‏قريش جداگانه مسلح شده و مهياى جنگ گرديد..،فرزندان عبد الدار طشتى را از خون پر كرده و دستهاى خودرا در آن فرو بردند و با يكديگر هم پيمان شده گفتند:تاجان در بدن داريم نخواهيم گذارد غير از ما،كس ديگرى‏اين سنگ را بجاى خود نصب كند،بنى عدى هم با ايشان‏هم پيمان شدند،و همين اختلاف سبب شد كه كارساختن خانه تعطيل شود.
    سه چهار روز بهمين منوال گذشت و بزرگان وسالخوردگان قريش در صدد چاره جوئى برآمده دنبال راه‏حلى مى‏گشتند تا موضوع را خردمندانه حل كنند كه كاربجنگ و زد و خورد منجر نشود.
    روز چهارم يا پنجم بود كه پس از شور و گفتگو همگى‏پذيرفتند كه هر چه ابو امية بن مغيرة كه سالمندترين افرادقريش بود راى دهد بدان عمل كنند و او نيز راى داد:
    نخستين كسى كه از در مسجد-كه بطرف صفا بازميشد-(و برخى هم گفته‏اند مقصود باب بنى شيبة بوده)
    وارد شد در اين كار حكميت كند و هر چه او گفت‏همگى بپذيرند.
    قريش اين راى را پذيرفتند و چشمها به درب مسجددوخته شد.
    ناگاه محمد صلى الله عليه و آله را ديدند كه از در مسجدوارد شد،همگى فرياد زدند:اين امين است كه ميآيد،اين محمد است!و ما همگى بحكم او راضى هستيم،وچون حضرت نزديك آمد و جريان را به او گفتند فرمود:
    پارچه‏اى بياوريد،پارچه را آوردند و رسولخداصلى الله عليه و آله آن پارچه را پهن كرد و حجر الاسود راميان پارچه گذارد آنگاه فرمود:هر يك از شما گوشه آنرابگيريد و بلند كنيد،رؤساى قبائل پيش آمدند و هر كدام‏گوشه پارچه را گرفتند-و بدين ترتيب همگى در بلندكردن آن سنگ شركت جستند-و چون سنگ را محاذى‏جايگاه اصلى آن آوردند خود آنحضرت پيش رفته وحجر الاسود را از ميان پارچه برداشت و در جايگاه آن‏گذارد،سپس ديوار كعبه را تا هيجده ذراع بالا بردند. و بدين ترتيب كار ساختمان كعبه بپايان رسيد و نزاعى‏كه ممكن بود به زد و خورد و كشت و كشتار وعداوت‏هاى عميق قبيله‏اى منجر شود با تدبير آنحضرت‏مرتفع گرديد.
    پى‏نوشتها:
    1-و 2-سيره نبويه ابن كثير ج 1 ص 270-274.
    3-الميزان ج 3 ص 394.
    4-سيره ابن هشام ج 1 ص 192.
    5-سيره نبويه ابن كثير ج 1 ص 274.
    6-محمد بن اسحاق گفته:قريش براى ساختمان كعبه نزد خود اينگونه تقسيم‏بندى‏كردند:قسمتى كه در كعبه در آن بود سهم بنى عبد مناف و بنى زهره گرديد و ما بين‏ركن اسود و ركن يمانى سهم بنى مخزوم و قبائل هم پيمان ايشان.و قسمت پشت‏خانه كعبه در سهم بنى جمح و بنى سهم قرار گرفت.
    و ساختن قسمت‏حجر اسماعيل،و حطيم را بنى الدار و بنى اسد بن عبد العزى وبنى عدى بن كعب بعهده گرفتند.






    امضاء

  5. تشكرها 3


  6. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    رسول الله ﷺ فرمودند :

    همه امتم بخشیده می شوند، مگر کسانی که گناهانشان را آشکار می کنند.

    و یکی از انواع گناهان آشکار،(آشکار کردن گناه )
    این است که شخصی، شب هنگام مرتکب گناهی شود و
    صبح ، در حالی که الله،گناهش را پوشانده، (آن را برای
    مردم بازگو کند و )
    بگوید؛
    فلانی ! من، دیشب چنین و چنان کردم.
    این در حالی ست که خداونـد پاك، گناهانش را پوشانده

    بوده؛ ولی او صبح که می شود پرده ستر الهی را از روی خود بر می دارد.
    امضاء



  7. تشكر

    مدير اجرايي (22-10-2018)

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi