آنها را تبدیل به نگهبان خانه نکنید: یکی از ساده ترین کارها برای افسرده کردن آنها، این است که در سفرها و مهمانی ها به دلیل ناتوانی یا بی حوصلگی شان، آنها را تنها بگذارید، چرا که طولی نمی کشد که احساس می کنند نگهبان خانه شما شده اند. اگر میزبان شما شرایط خاصی دارد مثلا مهمانی پرسروصدایی در انتظارتان است یا خانه او پله های زیادی دارد، این شرایط را برای مادربزرگ یا پدربزرگ توضیح دهید و تا حد امکان کسی را در خانه بگذارید تا تنها نمانند. می توانید از خواهر یا برادری که به این مهمانی دعوت نشده اند، بخواهید آن شب را به منزل شما بیاید.
اجازه ندهید اعتماد به نفسشان ضعیف شود: پدربزرگ و مادربزرگتان را درک کنید، آنها از یک سو به گذشته ای فکر می کنند که دیگر برنمی گردد و از سوی دیگر به آینده ای که چندان درخشان نیست. از نظر جسمی روز به روز ضعیف تر می شوند و همین موضوع اضطراب و نگرانی آنها را زیاد می کنند. گاهی حرف هایی می زنند یا کارهایی می کنند تا شما بیشتر به آنها توجه کنید، پس گمان نکنید که قصد دارند شما را اذیت کنند، بلکه بدانید به دنبال اندکی توجه بیشتر هستند.
سعی کنید حس زیبایی و جوانی را در آنها زنده کنید. خودتان صورتشان را اصلاح کنید، موهایشان را رنگ کنید، اگر هنوز دوست دارند از حنا استفاده کنند، مانعشان نشوید، لباس های نو برایشان بخرید و به همان اندازه که به اتوی لباس خودتان اهمیت می دهید، به آراسته بودن آنان نیز توجه کنید. تمام این کارها برای این است که آنها حق دارند که هنوز زیبا باشند و زندگی کنند.
یک اتاق، اگر نمی شود یک کمد، اگر نمی شود یک کشو به آنها اختصاص دهید. اگر مادربزرگ یا پدربزرگ تان مهمان خانه شما شده اند، برایشان فضایی شخصی را فراهم کنید. شاید دیده باشید که سالمندان برخی لوازم خود مثل پول یا جواهراتشان را در رختخواب یا زیر بالش می گذارند، اگر به آنها فضایی شخصی بدهید، خیالشان راحت می شود بویژه که سالمندان در این سنین وسایلی دارند که چندان تمایل ندارند دیگران آنها را ببینند، مثل دندان مصنوعی؛ بنابراین اگر خانه تان بزرگ است و امکان اختصاص دادن یک اتاق به آنها را دارید حتما این کار را انجام دهید، اگر خانه تان کوچک است یک کمد یا کشو را برایش خالی کنید و کلید آن را به خودش بدهید.