صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 60

موضوع: ۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    وصيت‎نامه حضرت علي(عليه‎السلام)




    در آخرين لحظات عمر

    از وصاياى حضرت علي(عليه‎السلام) در واپسين دم حيات مى‎توان به وصيت گهربار ذيل اشاره نمود.

    بسم الله الرحمن الرحيم

    اين آن چيزى است كه على پسر ابوطالب وصيت مى‎كند: به وحدانيت و يگانگى خدا گواهى مى‎دهد و اقرار مى‎كند كه محمد بنده و پيغمبر اوست، خدا او را فرستاده تا دين خود را بر ديگر اديان پيروز گرداند. همانا نماز، عبادت، حيات و زندگانى من از آن خداست. شريكى براى او نيست، من به اين امر شده‎ام و از تسليم شدگان اويم .

    فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بيتم و هر كس را كه اين نوشته من به او رسد را به امور ذيل توصيه و سفارش مى‎كنم :

    1- تقواي الهى را هرگز از ياد نبريد، كوشش كنيد تا دم مرگ بر دين خدا باقى بمانيد.
    2- همه با هم به ريسمان خدا چنگ بزنيد، و بر مبناى ايمان و خداشناسى متفق و متحد باشيد و از تفرقه بپرهيزيد، پيغمبر فرمود: اصلاح ميان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چيزى كه دين را محو مى‎كند، فساد و اختلاف است .

    3- ارحام و خويشاوندان را از ياد نبريد، صله رحم كنيد كه صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مى‎كند.
    4- خدا را! خدا را! درباره يتيمان، مبادا گرسنه و بى سرپرست بمانند.

    5- خدا را! خدا را! درباره همسايگان، پيغمبر آن قدر سفارش همسايگان را فرمود كه ما گمان كرديم مى‎خواهند آنها را در ارث شريك كند.
    6- خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا ديگران در عمل كردن، بر شما پيشى گيرند.



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:50
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    مردی که شناخته نشد

    خبر در کوچه های شام، مرکز خلافت معاویه پیچید .
    باور کردنی نبود . هلهله ای بر پا شد .

    مردم به دور میدان اصلی شهر آمده بودند،
    همه خوشحال اند، شاداند همه . برخی نفس راحتی می کشند .

    پیر مردی در گوشه ای نشسته از چشمان سرخش آتش می بارد .
    زمزمه ای میکند .
    مردم به هم تبریک می گویند

    پیر مرد پوزخندی می زند، با نگاهی مسخره آمیز به آسمان می نگرد،
    انگار که بخواهد لج کسی را در بیاورد به آسمان می گوید :

    الحمد الله که علی کشته شد.
    صداها بلند است .

    همه خوشحال اند و مشغول شادی .

    ولی خیلی ها هم بهت زده اند و حیران و سرگردان.
    اصلاً باورشان نمی‌شود که علی در مسجد بوده است.
    از هم سؤال می‌کنند :

    آخر مگر پسر ابوطالب نماز هم می‌خواند که در مسجد کشته شود؟

    او را با مسجد چه کار...




    نویسنده: سید ابراهیم پیشکار

    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:54
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    گریه بر چشم ها سنگینی می کند و هُرم سینه،
    لب ها را می سوزاند.

    بغض پشت در پشت در فرصت گریستن صف کشیده است.
    چراغ گریه بر افروخته شده و شعله شعله، در دل زبانه می کشد
    . هق هق گریه،شانه ها را می لرزاند.

    دیگر دل به دنبال واژه ها نمی گردد.
    اشک، بی بهانه سرازیر می شود.

    امشب،شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر
    از چاه و نخل و ماه،
    کسی گریه اش را ندیده بود.

    پدری دل سوز که با آه همه کودکان یتیم،شریک بود و غصه های
    همه را بر جان خود هموار می کرد، ولی کسی از غربت او و دردهای
    دلش، با خاری در چشم و استخوانی در گلو،
    خبر نداشت.





    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:39
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بگذار تا بمیرم در این شب الهی
    ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی

    چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه
    چندان که باز گردم گیرم ره تباهی

    چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما
    دل مرده می‏شوم باز با غمزه گناهی

    گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان
    بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی

    ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم
    شرمنده ‏ام ز مهدی وز درگهت الهی

    تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم
    چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی

    من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم
    ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی

    با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم
    دانم که در به رویم وا می‏کنی به آهی

    ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را
    گر تو نمی ‏پسندی تقدیر کن نگاهی

    دل را تو می ‏کشانی بر عرش می ‏کشانی
    بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی

    دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر
    بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی

    امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر
    جان حسین و زینب بر ما بده پناهی

    آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب
    از ما مگیر او را جان حسن الهی

    در این شب جدایی در کوی آشنایی
    هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:40
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید
    صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید

    به جای صوت قرآن چون شده کز خانه حیدر
    نوایی جز صدای ناله و افغان نمی آید

    به فرق مظهر حق و عدالت ضربتی خورده
    که امید حیات از آن شه مردان نمی آید

    علی در بستر مرگ است و مشغول وداع امشب
    بگو خادم،به مسجد خسرو خوبان نمی آید

    یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
    که ای مادر چرا غمخوار ما طفلان نمی آید

    به چشم تر به ره سر میکشن بیچارگان امشب
    که یا رب از چه آن مولا ی درویشان نمی آید

    به کوری در خرابه داد پیک غم پیام اینسان
    که بر دلجوئیت آن میر با احسان نمی آید

    حکیم از دیدن زخم علی نومید گردیده
    حسن را غیر یأس از گفته نعمان نمی آید

    به وقت مرگ تا حیدر نیاید بر سرم جانا

    برون از این تن ناقابل من جان نمی آید



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:56
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    باور نمی كنیم كه شمشیری پركینه، اقیانوسی
    را توان شكافتن داشته باشد.

    باور نمی كنیم كه ضربتی نفاق آمیز،

    خورشید را از نورانیّت اندازد.

    و امشب سرخ ترین پرواز نماز،
    از رواق خون گرفته
    محراب بندگی است.

    شب جان سوزترین ناله های نخلستان!



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:58
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    مناجات در شب ضربت

    على (ع) در شب نوزدهم ، اندكى به خواب رفت و بيدار شد
    فرمود: دخترم ! چون نزديك وقت اذان شود، مرا خبر كن .

    و مشغول تضرع و زارى و عبادت شد، چون نزديك وقت نماز شد،
    ام كلثوم مى گويد، آب نزد آن حضرت آوردم ، برخاست و تجديد وضو كرد
    و جامه هاى خود را پوشيد و به جانب مسجد رفت .

    چون به صحن خانه رسيد، مرغابى هايى كه براى برادرم حسن هديه
    آورده بودند بر سر راه او آمده بال ها گشودند فرياد كردند،
    و قبل از آن شب صداى ايشان در نمى آمد

    حضرت فرمود: لا اله الا الله ، فرياد كننده چندند كه
    از عقبشان نوحه كنندگان خواهند بود، فردا بامداد قضاى الهى ظاهر شود





    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 10:00
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    رمضان بود و شب نوزدهم
    امّ کلثوم کنار پدرش


    سفره گسترد به افطارِ علی
    شیر و نان و نمک آورد بَرَش


    علی آن مرد مناجات و نماز
    چون که افتاد به آنها نظرش

    چشمه‏های غم او جوشان شد
    ریخت زان منظره اشک از بصرش

    گفت در سفره من کی دیدی
    دو خورش یا که از آن بیشترش

    نمک و شیر، یکی را برگیر
    بفکن بهر پدر، آن دگرش







    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 10:01
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    کوفه خاموش تو را می‏طلبد!


    از خلوت تلخ کوچه ‏ها، هیچ صدایی برنمی‏خیزد.
    کوفه، آبستن حادثه‏ای تلخ است.


    حادثه در کمین مردی است که ترازوی عدالت را بر گرده
    رنج‏دید ه‏اش نهاده بود و برای برپایی عدالت،
    تیغ تیز طعنه
    و کنایه را به جان می‏خرید.

    یکی سهم رفاقت می‏خواست و دیگری سهم قرابت.

    یکی شأن صحابگی‏اش را به رخ علی علیه‏السلام می‏کشید و دیگری،
    سابقه آشنایی‏اش با پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و قرآن را دلیل می‏آورد.

    و علی علیه‏السلام سکوت می‏کرد در برابر این همه توقع گناه‏آلوده.
    چه می‏خواستند از علی؛
    از مردی که روشنایی شمع بیت‏المال را برای دمی
    نشستن خود روا نمی‏داشت و گَردِ کیسه‏های مردم را می‏تکاند
    تا ذره‏ای ناحق در دامن عصمتش ننشیند.

    مردی که دست بر آتش دنیا می‏گذاشت و از آتش آخرت،

    شب تا صبح ناله می‏زد و نجواگر کوچه‏های کوفه بود؟
    سینه‏اش که زخمی خنجرهای نبرد بود، زخمی‏تر شد؛

    تا همیشه تاریخ،
    نسخه بردباری و استقامت مولا
    اسوه مانای روزگار است.

    علی علیه‏السلام فرق شکافته بر آستان حق می‏برد،
    اما عدالت را به دنیاخواهان نمی‏فروخت.
    مرد بود مولا؛


    یگانه مرد روزگار تا همیشه الگوی ماندگار.






    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 10:05
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    مولود خانه خدا، محبوب خدا، به سوی خانه خدا قدم برمی‏دارد.
    دیوارها، دستان ترک‏خورده‏شان را بالا آورده ‏اند تا در هیاهوی رفتن
    او، تلاشی برای ماندنش کرده باشند.

    کوچه‏ های آشنای کوفه، اشک می‏ریزند.
    مناجات عاشقانه مولا، ریسه ‏های نورانی این کوچه ‏های تاریک بود
    و قدم‏های مهربانش، فرش باشکوه خاک.

    شب‏های کوفه، حجله حجله از آفتاب حضور او نورانی می‏شد؛
    وقتی انبان سخاوت بر دوش، دستان نیاز را سیراب می‏کرد.

    کوفه، دردهایش را بر شانه این مرد سبک می‏کرد
    و تنهایی‏هایش را با حضور او مأنوس بود.

    کوفه، بر قامت مولا ایستاده بود؛ بی‏آنکه یک‏بار از خود بپرسد
    این کیست که مرا این‏چنین تاب آورده است؟!

    این کیست که ناله یتیمان مرا پاسخ داده و
    نگذاشته هیچ تهی‏دستی بی‏پناه بماند؟!

    کیست که از فانوس‏های روشن هدایتش، شهر روشن شده است و
    خطبه‏ های آسمانی‏اش، بهشت را بشارت می‏دهد؟

    مرد می‏آید؛ تنها و استوار، خود، تنها سایه‏سار وسعت خویش است.
    او نیامده بود که بماند. پرنده‏ترینِ نسل آدم بود.
    چگونه می‏توانست در اسارت خاک بماند؟

    زهرآلوده‏ ترین شمشیر، به دستان شقی‏ترین انسان، انتظار
    او را می‏کشید، انتظار حیدر خیبرشکن را.

    باید برود؛ پس ضربت شمشیر را مرهم زخم‏هایش می‏داند؛
    اگرچه هیچ‏کس نتواند بفهمد معنای لبخند مولا در خضاب خون
    سرش و سرودن «فزت برب الکعبه» را.

    اگرچه هیچ‏کس نتواند لذت مرگ را در نظر
    مولا درک کند که مولا چرا انتظار مرگ را می‏کشید؟




    «یا صاحب الزمان آجرک الله فی مصیبت جدک علی بن ابیطالب(ع)»
    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 10:10
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi