صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 39

موضوع: خلاصه ای از مباحث ارائه شده در کنفرانس آیه های انتظار (معمار)

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چرا اربعین را بزرگ می داریم؟

    1-گراميداشت روز عاشورا و اربعين، در حقيقت زنده نگه داشتن دين اسلام و مبارزه با دشمنان دين است.

    2 -مصيبت امام حسين (ع) از همه مصيبت ها بزرگ تر و سخت تر بود، همين عامل كافى است كه نشان بدهد چرا براى امام حسين (ع) بيش از امامان ديگر عزادارى مى كنيم و مراسم متعددى بر پا مى كنيم.

    3-دشمنان امام حسين (ع) تلاش كردند تا حادثه كربلا به كلى فراموش شود و حتى گاهى كسانى را كه براى زيارت امام حسين (ع) مى آمدند مى گرفتند، شكنجه مى كردند و مى كشتند شيعيان هم براى مقابله با اينها از هر مناسبتى استفاده مى كردند. يكى از اين مناسبت ها حادثه روز اربعين است.

    4- يكى از نشانه هاى مؤمن زيارت امام حسين در روز اربعين است. از حضرت امام حسن عسكرى (ع) روايت شده است كه علامت مؤمن پنج چيز است: پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شبانه روز، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست كردن، پيشانى بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن. و يكى از وظايف شيعيان را اهتمام به زيارت اربعين بر شمرده اند(1)

    پی نوشت ها:

    1- مفاتيح الجنان، ص 545، در اعمال ماه صفر، روز بيستم صفر



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    معروف و مشهور است که اهل سنت به عمر لقب فاروق و به ابوبکر لقب صدیق می دهند،در حالی که طبق کتب معروف مورد تاییدشان، این القاب مناسب شان این دو نفر نیست بلکه این القاب برای شخص دیگر ثابت شده است:

    لقب صدیق در شان ابوبکر نیست

    ابن ماجه در سننش كه يكي از صحاح سته معتبر در نزد اهل سنت، با سند صحيح می گوید:
    عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ .
    عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغگو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از ديگران نماز مي‌خواندم(1)

    این اهل کتاب بودند که برای نخستین بار،عمر را فاروق نامیدند

    قال بن شهاب بلغنا أن أهل الكتاب كانوا أول من قال لعمر الفاروق وكان المسلمون يأثرون ذلك من قولهم ولم يبلغنا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ذكر من ذلك شيئا .
    ابن شهاب گويد : اين گونه به ما رسيده است كه اهل كتاب نخستين كساني بودند كه به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آنها متأثر شدند و اين لقب را در باره عمر استعمال كردند و از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم هيچ مطلبي در اين باره به ما نرسيده است .(2)

    لقب فاروق را پیامبر اکرم به علی علیه السلام نسبت داد

    روى المتّقي عن حذيفة: «أنّ أوّل من آمن بي و اوّل من يصافحني يوم القيامة و هو الصّديق الأكبر، و هذا فاروق هذه الأمّة يفرق بين الحقّ و الباطل و هذا يعسوب المؤمنين و المال يعسوب الظالمين. قاله لعلي».
    على اولين كسى است كه به من ايمان آورده، و نخستين كسى است كه در روز قيامت با من مصافحه مى كند، و اوست كه صديق اكبر است، و فاروق(تمییز دهنده) بین جق و باطل است!!علی پادشاه مومنین و مال پادشاه ظالمین است(3)

    پی نوشت ها:

    1-سنن ابن ماجة ، ج۱ ، ص ۴۴ ، و البداية والنهاية ،ابن کثیر، ج۳ ، ص ۲۶ و المستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج۳ ، ص ۱۱۲ ، و تاريخ طبري ،ابن اثیر ج۲ ، ص ۵۶ ، والكامل ، ابن الاثير ، ج۲ ، ص ۵۷ و فرائد السمطين ، حمويني ، ج ۱ ص ۲۴۸ و ..............
    2-الطبقات الكبرى - محمد بن سعد - ج ۳ - ص ۲۷۰ و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج ۴۴ - ص ۵۱ و تاريخ الطبري - الطبري - ج ۳ - ص ۲۶۷ و أسد الغابة - ابن الأثير - ج ۴ - ص ۵۷ . البداية والنهاية - ابن كثير - ج ۷ - ص ۱۵۰
    3-كنز العمال ج ۱۱ ص ۶۱۶ طبع حلب


  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مناظره ای با یک سنی درباره عایشه

    شیعه:نظر اهل تسنن درباره عایشه چیست؟

    سنی:عایشه شخصیتی بزرگ داشت و حتی در قرآن هم به پاکی این شخصیت اشاره شده است

    شیعه:در کدام آیه؟

    سنی:آیه افک"لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ‏ مُبينٌ (نور آیه 12)چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغى بزرگ و آشكار است؟

    شیعه:این آیه حداکثر چیزی که ثابت می کند نفی زنا از عایشه است و اخلاق دیگر عایشه را ثابت نمی کند

    سنی:از پیامبر سوال شد که بهترین افراد نزد تو کیست؟پیامبر فرمود:عایشه و ابوبکر

    شیعه:سند صحیح این روایت کجاست؟

    سنی:من به سند این روایت کاری ندارم،چون در کتب خودمان ذکر شده است پس صحیح است

    شیعه:دلیل نمی شود هر چیزی که در کتب خودتان باشد صحیح باشد,حتی در بحار الانوار هم احادیثی ضعیف وجود دارد

    شیعه:اگر کسی به کتب معتبر اهل سنت رجوع کند درباره اخلاق عایشه مطالبی نوشته شده است از جمله:

    در کتاب صحیح بخاری آمده از قول ابوبکر آمده است که:

    عن أبي بَكْرَةَ قال لقد نَفَعَنِي الله بِكَلِمَةٍ سَمِعْتُهَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَيَّامَ الْجَمَلِ بَعْدَ ما كِدْتُ أَنْ أَلْحَقَ بِأَصْحَابِ الْجَمَلِ فَأُقَاتِلَ مَعَهُمْ قال لَمَّا بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنَّ أَهْلَ فَارِسَ قد مَلَّكُوا عليهم بِنْتَ كِسْرَى قال لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمْ امْرَأَةً.

    از ابوبكره نقل شده است كه به راستى خداوند به من سود رساند، زمانى كه مى‌خواستم به ياران جمل بپيوندم و به همراه آن‌ها بجنگم، به ياد كلامى از رسول خدا صلى الله عليه وآله افتادم. وقتى به آن حضرت خبر رسيد كه مردم فارس دختر كسرى را به عنوان پادشاه انتخاب كرده‌اند، فرمود: هيچ گاه سعادت‌مند نمى‌شود قومى كه فرمانده آن‌ها يك زن باشد(1)

    و روایات دیگر...............

    پی نوشت ها:

    1-صحيح البخاري ج4، ص1610، ح4163، **صحيح البخاري، ج6، ص2600، ح6686،




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آیا جانم فدای عمر؟

    اگر به سایت های اهل سنت و وهابیون رجوع شود عبارتی نوشته شده است با این عنوان که "جانم فدای عمر"

    البته باید دید که انسان جانش را فدای چه شخصیتی می کند،مسلم است که اگر کسی بدون تحقیق و دلیل این عبارت را بگوید،این شخص مصداق این آیه قرآن می شود که:
    وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ (سوره بقره آیه 170) و هنگامى كه به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده است، پيروى كنيد!» مى‏گويند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروى مى‏نماييم.» آيا اگر پدران آنها، چيزى نمى‏فهميدند و هدايت نيافتند (باز از آنها پيروى خواهند كرد)؟!

    البته در کتب اهل سنت و وهابیون هم احادیثی درباره فضیلت خلفای سه گانه نقل شده است،که با توجه به نکات زیر یک انسان منصف یقین می کند که خلفا با توجه به اعمالی که انجام دادند از مسیر حق خارج شدند و اصلا شایسته مدح نبودند

    عمر کسی است که نسبت هذیان به پیامبر اکرم داد،آیا با این وجود این شخص شایسته مدح و ستایش است

    حدیث قلم,حدیثی است متواتر که حتی در کتب مشهور اهل سنت و وهابیون هم وارد شده است:

    ان النبي صلّى اللَّه عليه وسلّم قال في مرضه: ائتوني بدواة أكتب لكم كتاباً لا تضلّون بعدي، فقال عمر: إنّ الرجل ليهجر حسبنا كتاب اللَّه، فلغط الناس، فقال: اخرجوا عني، لا ينبغي التنازع لدي‏
    فرمود :کتابی بیاورید تا برای شما ینویسم کتابی که بعد از آن هرگز گمراه نشوید.عمر گفت این مرد هذیان می گوید پس – کسانی که در آنجا بودند – تنازع کردند،پیامبر به آنان فرمود از نزد من بیرون روید که تنازع نزد من سزاوار نیست(1)

    چطور کسانی که حاضر شدند خانه فاطمه زهرا را به آتش بکشند،شایسته مدح هستند؟

    ان ابابكر بعد ما اخذ البيعة لنفسه من الناس بالارحاب و السيف و القوة ارسل عمر، و قنفذاً و جماعة الى دار على و فاطمه(عليهما السلام) و جمع عمر الحطب على دار فاطمة(عليها السلام) و احرق باب الدار
    هنگامى كه ابوبكر از مردم با تهديد و شمشير و زور بيعت گرفت ، عمر ، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه (عليها السلام) فرستاد ، و عمر هيزم جمع كرد و درِ خانه را آتش زد(2)

    آیا با این وجود عمر شایسته ستایش است

    هرکسی که اهل تحقیق و پیمودن راه حق باشد با رجوع به منابع تاریخی به ایننتیجه می رسد که خلفا شایسته مدح و ستایش نیستند

    پی نوشت ها:
    [1 ] صحیح بخاری ج 4 ، ص31 ح 3053 ، كتاب الجهاد والسير ،‌ باب 776 - ج5 ، ص137 ، ح4431 - ج 4 ، ص66 ، ح3168 - ج 1 ، ص36 ، ح114 - ج7 ، ص9 ، ح5669 - ج8 ، ص61 ،‌ ح7366 ، صحیح مسلم،ج، 3، ص:1259 و.................
    [2 ] الامامة و الخلافة، مقاتل بن عطيه ، ص۱۶۰ و ۱۶۱-- العقد الفريد، ج ۵، ص ۱۲،السقیفة و الخلافة، عبدالفتاح عبدالمقصود، ص ۱۴--انساب الاشراف، البلاذری، ج ۱، ص ۲۵۲ و...........


  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقصر جنگ جمل کیست؟علی علیه السلام یا عایشه؟

    کارشناس سنی در یکی از مناظرات تلویزیونی، درباره جنگ جمل می گفت: مقصر جنگ جمل علی بن ابی طالب بود او نباید با عایشه می جنگید.

    در پاسخ به این کارشناس بی اطلاع از تاریخ باید گفت: اگر نگاهی بدون تعصب به تاریخ کنیم می بینیم که عایشه که جنگ جمل را به راه انداخته است . حال او چگونه می تواند حق باشد؛ با آنكه در اين جنگ عدّه بسيارى از مسلمانان كشته شدند؟

    با نگاهی به نکات زیر معلوم می شود، مقصران اصلی جنگ جمل چه کسانی بودند ( البته روایات تاریخی معتبر در کتب اهل سنت زیاد است که در اینجا به علت اختصار تنها به چند روایت در این زمینه اشاره می کنیم)

    نکته اول:

    از پیامبر اکرم نقل شده که: "هيچ گاه سعادتمند نمى‌شود قومى كه فرمانده آنها يك زن باشد"(1)

    نکته دوم:

    حتی طبق کتب اهل سنت پیامبر اکرم ،عایشه را از رفتن به جنگ جمل نهی کرده بود، حال چطور ممکن است پیامبر اکرم عایشه را از این کار نهی کند و در عین حال حق با عایشه باشد(2)

    نکته سوم:

    در کتب اهل سنت آمده است از زبان پیامبر اکرم آمده است که:"اميرمؤمنان عليه السلام همواره با حق است و هرگز از حق جدا نخواهد شد و حق گرداگرد آن حضرت مى‌ چرخد، هر جا كه على بن أبى طالب عليه السلام باشد"و اصلا عبارتی که حق با"عایشه،طلحه و زبیر"است نیامده است(3)

    پی نوشت ها:

    1-
    صحيح البخاري ج۴، ص۱۶۱۰، ح۴۱۶۳، **صحيح البخاري، ج۶، ص۲۶۰۰، ح۶۶۸۶،

    2-
    إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاى۲۳۵ هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج۷، ص۵۳۶، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولى، ۱۴۰۹هـ.

    3-
    ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله (متوفاى۵۷۱هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج۲۰، ص۳۶۱، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - ۱۹۹۵.*** السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاى۹۱۱هـ)، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج۴، ص۲۵۸،*** الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاى۶۰۴هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج۱، ص۱۶۸، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۲۱هـ - ۲۰۰۰م. و...


  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دست بسته نماز خواندن

    شيعه همه اعمال خود را طبق سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم انجام ميدهد چرا كه معتقد است خدا پيامبر را الگوي ما قرار داده است
    َقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ . احزاب 21
    تحقيقا براي شما در وجود رسول خدا الگوي نيكويي است

    وجوب تبعيت از اهل بيت
    شيعه اماميه با وجود ادله زير راهي جز اتباع از ائمه اهل بيت عليهم السلام را صحيح نمي داند :
    الف – حديث ثقلين
    يكي از ادله حديث ثقلين است كه مورد اتفاق و اعتماد فريقين است و بسياري از محدثين و كبار علماي اهل سنت آن را نقل كرده اند :
    «قام رسول الله [صلى الله عليه وآله] يوماً فينا خطيباً، بماء يدعى خمّاً بين مكة والمدينة، فحمد الله وأثنى عليه، ووعظ وذكرَّ، ثم قال: أمّا بعد، ألا أيها الناس!.. وأنا تارك فيكم ثقلين: أولهما كتاب الله....... ثم قال: وأهل بيتي أذكركم الله في اهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي».(1)

    رسول خدا روزي در ميان ما خطبه خواندند در كنار بركه اي به نام خم بين مكه و مدينه پس حمد و ثناي الهي كرد و موعظه كرد و تذكر داد سپس گفت : اما بعد اي مردم آگاه باشيد .. من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي مي گذارم اول آنها كتاب خدا .... سپس فرمودند : و اهل بيتم درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد .

    پس ما موظف هستیم طبق دستور پیامبر از اهل بیت تبعیت کنیم و اهل بیت هیچ گاه دست بسته نماز نمی خواندند

    گفتار ائمه عليهم السلام :
    والنهي في صحيح محمد بن مسلم عن أحدهما ( عليهما السلام ) قلت له : الرجل يضع يده في الصلاة وحكى اليمنى على اليسرى فقال : ذلك التكفير لا تفعله.
    محمد بن مسلم از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام نقل كرده است كه به حضرت گفتم : شخصي در نماز دست راست را روي دست چپ مي گذارد پس حضرت فرمودند : اين تكفير است آن را انجام نده.(2)

    نظر علماي اهل سنت
    اهل سنت در همه عالم پيرو چهار مذهب فقهي هستند كه هيچ يك از اين چهار مذهب دست بسته نماز خواندن را جزء واجبات نماز نميدانند بلكه آن را از مستحبات نماز ميدانند:
    عبدالرحمن جزيري صاحب كتاب الفقه علي المذاهب الاربعة مي نويسد:
    يسن وضع اليد اليمنى على اليسرى تحت سرته أو فوقها وهو سنة باتفاق ثلاثة من الأئمة(3)
    قراردادن دست راست بر روي دست چپ زير ناف يا بالاي آن سنت است ،‌ و اين عمل به اتفاق سه تن از ائمه مذاهب چهار گانه سنت است .
    بنابر اين عمل شيعه هرگز ترك واجب نيست بلكه نهايت مطلب آن است كه ترك عمل مستحبي را انجام داده است.

    پی نوشت ها:
    1-صحيح مسلم: ج4 ص1873، باب فضائل علي بن أبي طالب.
    2-وسائل الشيعة (آل البيت): 265/7،ح 9295، التهذيب: 84/2 ح 310.
    3-الفقه علي المذاهب الاربعة ج 1 ص 251 ،‌ كتاب الصلاة باب وضع اليد اليمني علي اليسري في الصلاة ، الفقه علي المذاهب الاربعه ج 1 ص 285 المكتبة الشاملة اصدار اول .


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آیا آیه غار دلالت بر فضیلتی برای ابوبکر می کند؟یکی از ادله‌ای که اهل سنت برای فضیلت ابوبکر بدان استناد می‌نمایند ،آیه‌ای است که به آیه غار معروف است

    اهل سنت می‌گویند: که در سوره توبه آیه ۴۰ درباره فضیلت همراهی ابوبکر در غار با پیامبر آمده است: إِلاّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها؛ «اگر او را یارى نکنید، البته خداوند او را یارى کرد، آن هنگام که کافران او را [از مکه] بیرون کردند، در حالى که دومین نفر بود [و یک نفر بیشتر همراه نداشت] در آن هنگام که آن دو در غار بودند و او به همراه خود مى‌گفت: غم مخور، خدا با ماست. در این موقع خداوند سکینه [و آرامشِ] خود را بر او فرستاد، و با لشکرهایى که مشاهده نمى‌کردید او را تقویت نمود. آنها برای بیان فضیلت ابوبکر به این آیه استناد کرده و این گونه استدلال می‌کنند.

    ۱-همین همراهی ابوبکر با پیامبر خودش دلیل بر این است که ابوبکر انسانی متقی بوده و گرنه پیامبر او را با خود به غار نمی‌برد.

    ۲- خداوند متعال در این آیه می فرماید:" إِنَّ اللهَ معنا" خدا با ماست. و این نشان می‌دهد که خدا با ابوبکر هم است.

    به این دو استدلال پاسخ داده شده است.

    پاسخ به استدلال اول: صرف همراه بودن با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، دلیلی بر فضیلت شخص نیست، چرا که در زمان پیامبر اکرم هم بودند منافقینی که با پیامبر مصاحبت داشتند. یا بعضی اوقات ممکن است یک شخص فاسق با انسان همراه باشد و این همراهی برای او فضیلت محسوب نمی‌شود. پس صرف همراه بودن، نمی‌تواند فضیلت برای کسی باشد.

    پاسخ به استدلال دوم: مسلما خدا همیشه با انسان‌ بوده و مراقب اعمال آن‌هاست، منتها کسی که ایمان ندارد این مساله را درک نمی‌کند ولی کسی که ایمان به خدا دارد می‌داند که خدا همیشه با اوست و همیشه در محضر خداست. پس با این جمله":" إِنَّ اللهَ معنا" خدا با ماست"فضیلتی ثابت نمی‌شود.

    به فرض که بگوییم این جمله دلالت بر مدح ابوبکر می‌کند؛ باید توجه داشت که مهمّ حفظ ایمان شخص ملاک است. برای این منظور باید تاریخ را بدون تعصب مطالعه کرد و دید موضع‌گیری ابوبکر در ادامه چگونه بوده است؛


  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ادعا شده که :

    اگر چیزی به نام دین نبود اینقدر جنگ و خونریزی و ...نبود پس دین داری ضرر دارد

    باید به افرادی که این شبهه را مطرح می کنند گفت که چه کسی می گوید دین عامل خونریزی و جنگ است

    دین برای صلح و سازش آمده است

    چرا شما جنایاتی را که افرادی مانند هیتلر و ...در طول تاریخ انجام داده اند را نادیده می گیرید و می گویید که دین عامل جنگ و خونریزی است

    علتی که باعث شده است فکر کنند که دین یعنی خشونت و جنگ, آیات درباره جهاد و جنگ می باشد

    معنای واقعی آیات جهاد چیست؟آیا هر جا که اسلام اسمی از جهاد آورده است این یعنی خشونت؟

    در قرآن هم دستورجنگ رسيده وهم دستور صلح. آياتي راجع به جنگ با كفار ومشركين داريم: «وَقاتِلوا في سَبيلِ اللهِ الَّذينَ يُقاتِلونَكُمْ وَلاتَعْتَدوا» بقره/190 وآياتی هم درباب صلح: «وَ اِنْ جَنَحوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها» انفال/61 اگر تمايل به سلم وصلح نشان دادند، توهم تمايل نشان بده

    صلح وجنگ در همه جا تابع شرايط است

    اگر کسی تاریخ جنگ های زمان پیامبر(ص)را بدون تعصب مرور کند می بیند که: كه قسمتي از اين جنگها جنبه دفاعي داشته است،و جنبه كشورگشايي و اجبار افراد به آيين اسلام در آنها وجود نداشته است.در حقیقت اين جنگها براي واژگون ساختن نظامات غلط بوده است

    با همه ظلم و ستمي كه مكّيان در طول اقامت سيزده ساله پيامبر( از ابتداي بعثت تا هجرت و پس از آن) در حق پيامبر و مسلمانان روا داشتند، با اين حال در روز فتح مكه توسط قواي اسلام، با اينكه گروهي از مسلمانان شعار انتقام سر مي دادند و فرياد مي زدند : امروز، روز انتقام است، روز از بين رفتن احترام و نفوس و اموال دشمنان و روز ذلّت و خواري قريش است، پيامبر عظيم شأن اسلام محمد مصطفي( ندا درداد كه : "اليوم يوم المرحمه، اليوم اعزّا... قريشا" ، "امروز روز رحمت است، امروز، روز عزت قريش است."( 1)

    در نامه اي كه اميرالمؤمنين علي( به والي آذربايجان می نويسد چنين می فرمايد : "مبادا بپنداري كه حكومتي كه بتو سپرده شده، يك شكار است كه به چنگت افتاده، خير، امانتي است كه برگردنت نهاده شده و مافوق از تو رعايت و نگهباني و حفظ حقوق مردم را می خواهد، مبادا كه به استبداد و خودكامگي در ميان مردم رفتار كنی.(2)

    پی نوشت ها:
    1-
    بحارالانوار، ج21، ص109
    2-
    نامه 5 نهج البلاغه


  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    وهابیون روش های مختلفی برای تبلیغ دین خود دارند از جمله:

    1 ـ مبارزه و مقابله با کتاب هاى شيعه

    اگر حرف وهابيون مطابق با حق است و براى عقائد خود ادله شرعى و منطقى دارند، چرا مانع از نشر کتاب هاى علمى شيعه مى شوند؟ چرا اگر يک دانشجوى وهابى کتابى از شيعه دردستش باشد، بايد از مراکز علمى اخراج شود؟ چرا نمى گذارند صاحبان فکر و انديشه، خود تصميم بگيرند؟ (1)


    2ـ تحريف کتاب ها

    يکى از راه هاى مقابله وهابيون با مخالفين، تحريف کتاب هاى حديثى و تفسيرى و تاريخى اهل سنّت است. وهابيون روايات و کلماتى که بر ضدّ آنان آمده را تحريف مى کنند، آن گاه سفارش چاپ آن را به چاپ خانه ها مى دهند.

    نمونه ديگر اين که در مغنى ابن قدامه حنبلى، بحث «استغاثه» را حذف کردند; در چاپ جديد شرح صحيح مسلم احاديثِ صفات راحذف نمودند.(2)

    3 ـ استفاده از موسم حج

    يکى ديگر از شگردهاى تبليغى وهابيون، استفاده فراوان از موسم حج است; موسمى که در آن صدها هزار حاجى مسلمان از اطراف عالم جمع مى شوند، وهابيان از اين موقعيّت به خوبى در نشر افکار خود سوء استفاده مى کنند. مبلّغين را بين حجّاج به زبان هاى مختلف مى فرستند، و با بحث به ظاهر علمى و اهداى کتاب و دعوت به مراکز علمى شان به تبليغ مذهب خود مى پردازند.کسانی که به مکه مشرف می شوند این را تعریف می کنند که وهابیون چگونه دین خود را تبلیغ می کنند

    4 ـ تربيت مبلغ

    فقط در ايّام حجّ سال 1423 ق، ده ميليون و 685 هزار جلد کتاب به 20 زبان زنده دنيا، (غالباً بر ضدّ شيعه) توسّط دولت سعودى در ميان زائران خانه خدا، توزيع شده است.(3)

    طبق اظهارات يکى از بزرگان، در کشور تاجيکستان از سوى وهابى ها باغ بزرگى تهيه و از فرهنگيان جهت تدريس در محيط دانشگاه و مدارس اقدام به ثبت نام نموده و پس از يک دوره سه ماهه، حدود 400 نفر از برگزيدگان را به عربستان برده و در دانشگاه «الاسلاميّه» مدينه منوره طى دو سال دوره آموزش مبانى وهابيت و راه مبارزه با فرهنگ شيعه، آنان را به شهرهاى مختلف تاجيکستان و ديگر کشورهاى آسياى ميانه اعزام کرده اند. مشابه اين کار در آذربايجان شوروى نيز انجام گرفته و حتى اسم کسانى را که همنام ائمه(عليهم السلام) بودند، تغيير داده و سپس آنان را براى ترويج افکار وهابيت به کشور مبدأ اعزام نموده اند(4)

    پی نوشت ها:

    1. السلفية بين اهل السنة و الامامية، ص 680.
    2. ردود على شبهات السلفية، شيخ ديرثوى، ص 249.
    3. مجلّه ميقات ، شماره 43، ص 198، به نقل از روزنامه عکاظ، مورّخ 11/9/81.
    4 ـ جريده الراْى العام الکويتيّة، به تاريخ 30/6/2001. نامه مذکور در سايت هاى مختلف اينترنت قرار گرفته است.


  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نکاتی درباره آیه تطهیر

    با آیه تطهیر عصمت پنج تن ثابت می‌شود

    قرآن در آیه تطهیر می‌فرماید: "الرجس"این کلمه یعنی پلیدی و (ال) برای جنس است یعنی اراده خدا بر این است که مطلق پلیدی را از شما دور کند (یعنی جنس پلیدی و بدی از اهل بیت دور است. به تعبیر دیگر اهل بیت معصوم هستند)

    اما زنان پیامبر به نص قرآن معصوم نبودند. قرآن در آیه‌ای می‌فرماید: «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ»؛ «اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.» [تحریم، آیه ۴]

    بخارى در روايتی به نقل از خليفه دوم مى‌نويسد كه آن دو زنى كه بر ضد رسول خدا هم پيمان شده بودند، عائشه و حفصه بودند: «حدثنا عَلِيٌّ حدثنا سُفْيَانُ حدثنا يحيى بن سَعِيدٍ قال سمعت عُبَيْدَ بن حُنَيْنٍ قال سمعت بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما يقول أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ فقلت يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فما أَتْمَمْتُ كَلَامِي حتى قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ.»؛ «از ابن عباس نقل شده است كه مى‌گفت: مى‌خواستم از عمر سؤال كنم كه اى اميرمؤمنان ! آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم‌ پيمان شدند، چه كسانى بودند؟ سخنم را تمام نكرده بودم كه عمر گفت: حفصه و عائشه بودند.»(۱)

    آیا کسی که طبق تصریح قرآن قلبش از حق منحرف شده می شود می تواند مصداق آیه تطهیر باشد؟

    ضمن این که:

    در هیچ روایتی دیده نشده است که زنان پیامبر گفته باشند که آیه تطهیر در شان آن‌ها نازل شده است

    پی نوشت ها :

    [۱] صحيح البخاري، ج ۴، ص ۱۸۶۸، ح۴۶۳۰


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi