صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39

موضوع: خلاصه ای از مباحث ارائه شده در کنفرانس آیه های انتظار (معمار)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض خلاصه ای از مباحث ارائه شده در کنفرانس آیه های انتظار (معمار)

    عنوان موضوع:نقد مدعیان دروغین(فرقه احمد الحسن)

    احمد الحسن شخصی است که خود را یمانی معروف می داند,و معتقد است که به دستور امام زمان قیام کرده است

    اسم اصلی این شخص یعنی احمد الحسن, أحمد اسماعيل بن كويطع می باشد.(کتاب َجَّـال البَصْرَة أحمد إسماعيل كويطع . المسمي نفسه: الإمام أحمد الحسن بقلم:علی الکورانی)به علت این که بتواند چند حدیث جعلی را منتسب به خود کند,اسمش را به احمد الحسن تغییر داد

    عقائد این گروه:

    احمد الحسن طبق روايات و وعده‌ هاي ائمه معصومين، همان يماني موعود مي‌باشد كه فرزند، وصي و فرستاده‌ي امام مهدي عج ارواحنا فداه هستند. ايشان در وصيت رسول الله (ص) در شب وفات، با لفظ «اولين مؤمنان (به پدرشان)» و هم چنين نام دقيقشان احمد؛ ذكر شده‌اند.

    استدلال این فرقه به روایت زیر:

    عن أمير المؤمنين قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله في اللّيلة الّتي كانت فيها وفاته لعليّ عليه السّلام: (يا أبا الحسن أحضر صحيفة ودواة فأملى رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله وصيّته حتّى انتهى إلى هذا الموضع فقال: يا عليّ إنّه سيكون بعدي إثنا عشر إماماً، ومن بعدهم إثنا عشر مهديّا... فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه محمّد المستحفظ من آل محمّد عليهم السّلام، فذلك إثنا عشر إماماً، ثمّ يكون من بعده إثنا عشر مهديّاً؛ فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه أوّل المقرّبين له ثلاثة أسامي اسم كاسمي واسم أبي، و هو عبد اللّه وأحمد والاسم الثّالث المهديّ وهو أوّل المؤمنين).
    از امير مؤمنان عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه آن حضرت در همان شبى كه رحلتش واقع شد به على عليه السّلام فرمود: (اى ابا الحسن كاغذ و دواتى بياور و حضرت رسول اكرم (ص) وصيت خود را املاء فرمود و على مى نوشت تا بدين جا رسيد كه فرمود: يا على! بعد از من دوازده امام مى باشند و بعد از آنها دوازده مهدى... و چون وفات او برسد آن (خلافت) را به فرزندش محمد كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است، تسليم مى كند، و ايشان دوازده امامند. بعد از آن دوازده مهدى مى باشند. پس وقتى كه وفات او رسید آن (خلافت) را به فرزندش كه نخستین مهديین است مى سپارد، و براى او سه نام است؛ یک نامش مانند نام من، و نام ديگرش نام پدر من است و آنها عبد الله و احمد هستند، و نام سوّمين مهدى است و او اوّلين مؤمنان است).غیبت شیخ طوسی - متن عربی فارسی ص 300)

    جواب :

    فعلا ما فرض را بر این می گذاریم که سند این روایت صحیح باشد

    ولی

    اگر یک شخص عاقلی در حدیث مورد استدلال دقت کند متوجه می شود که این حديث درباره بعد از ظهور حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف مي‌ باشد، پس این حدیث مورد استدلال ربطي به دوران الان ما که در غيبت امام زمان هستیم ندارد.پس با این حدیث احمد الحسن فعلا نمی تواند ثابت کند که یمانی است

    -------------------------------

    اگر احمد الحسن یمانی معروف باشد چرا هنوز نتوانسته حکومت کند,چرا دست رو دست گذاشته و کاری نمی کند


    اصلا خصوصیات یمانی معروف را ندارد


    از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: « یمانی از یمن با پرچم‌های سفید خروج می‌کند» مختصر اثبات الرجعـة، ح 16.

    از مهم‌ترین روایات مربوط به انقلاب یمنی روایتی است که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: (قبل از قیام قائم وقوع پنج علامت حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشته شدن نفس زکیه و فرو رفتن در بیابان)[بحارالانوار جلد 52 صفحه 204.]

    و در روایت دیگر از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (خروج این سه تن، خراسانی، سفیانی و یمنی در یک سال و یک ماه و یک روز اتفاق می‌ افتد....)بحارالانوار جلد52 صفحه 210.

    ----------------------------

    العلماء ورثة الانبياء؛ (كليني، 1401: ج1، ص32) علما وارثان انبيا هستند.

    از امام هادي عليه السلام نقل شده است:
    لو لا من يبقي بعد غيبة قائمنا من العلماء الدّاعين اليه والدّالين عليه… لما بقي أحد الّا ارتدّ عن دين الله… اولئک هم الأفضلون عند الله عزّ وجلّ؛ (مجلسي، 1384: ج2، ص6)
    اگر علمايي نباشند که در زمان غيبت، مردم را به سوي او راهنمايي مي‌کنند، هر آينه کسي نمي ماند، مگر اين که از دين مرتد شود … آن‌ها (علما) نزد خدا برتر هستند.


    ــ امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف فرمود:
    وأما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا، فانهم حجّتي عليکم وأنا حجّة الله؛ (طوسي، 1369: ص290)
    در حوادث واقعه بايد به راويان حديث ما (علما) رجوع کنيد؛ زيرا آن‌ها از طرف من حجّت هستند و من حجّت خدا هستم.


    پس طبق این احادیث بهترین راه برای شناخت حقیقت مدعیان و شناخت راست از دروغشان پناه بردن به علمای دین می باشد. بر علماي دين هم واجب است حقايق را روشن کنند، و در مقابل بدعت‌ ها سکوت ننمايند.ما که تحقیق کردیم به این نتیجه رسیدیم که شخصی به نام احمدالحسن راستگو نیست

    -----------------------------------

    احمدالحسن نمي تواند دليلي بر ادعاي خودش بياورد جز استخاره و خواب,(می گوید که کسی که می خواهد حقانیت من بر او روشن شود استخاره کند و فلان دعا را بخواند تا در خواب حقانیت من بر او ثابت شود)

    پاسخ:

    خواب حجت شرعي نيست و استخاره هم موردش اين جا نيست.کجای اسلام گفته است که برای تشخیص حق از باطل باید استخاره کرد

    به نظر تمامي علماي دين و صاحب نظران ،استخاره از ادله شرعي نيست ؛ يعني ، عمل بر طبق آن هيچ الزام ديني ندارد.بنابراين مخالفت با استخاره اشكال شرعي ندارد .خصوصا كه اغلب استخاره هاي مصطلحي كه مردم انجام مي دهند، به مورد و به جا نيست ؛ زيرا تا عقل و خرد و مشورت با افراد ذي صلاح است ، نوبت به استخاره نمي رسد .

    اگر قرار باشد خواب حجت شرعی باشد که دیگر تکلیف روشن است

    من در خواب می بینم که فلانی از من طلبکار است فردا از خواب بلند شوم و بروم پولی به آن شخص دهم واقعا خنده دار می شود

    حالا یک سوال دیگر از احمد الحسن:

    شما که معتقد به استخاره هستید,اگر استخاره کنید که زنتان را طلاق دهید یا بکشید,و جواب استخاره تان خوب آمد آیا واقعا به آن عمل می کنید

    -----------------------------

    یکی دیگر از ادعاهای احمد الحسن این است که من فرزند امام زمان علیه السلام می باشم

    سوال ما از او این است که به چه دلیلی ثابت می کنید که امام زمان در زمان غیبت فرزند دارند؟طبق کدام آیه و یا روایت معتبری این حرف را می زنید؟



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    موضوع:چند نکته درباره اهمیت و اعمال شب قدر

    نکته اول:

    انسان در شب قدر یک نوع خانه تکانی دل می کند,وقتی انسان خانه تکانی منزلش می کند,رنگ و روی خانه تغییر می کند,در شب قدر هم انسان با دعا و توسل مقدرات زندگی خودش را تغییر می دهد

    نکته دوم:

    گفتم که مقدرات بشر در شب قدر تنظیم می شود

    البته تنظیم مقدرات بر اساس لیاقت,تلاش,تقوا,و اعمال انسان صورت می گیرد؛

    مثلا کسی که در شب قدر دعا کند برای این که فلان مشکلش حل شود ولی هیچ تلاشی هم برای حل مشکل نکند و فقط دلش به این خوش باشد که دعا می کند,چنین شخصی نباید توقع داشته باشد که خدایا چرا دعایم را بر آورده نمی کنی

    «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى‏ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ؛[رعد (13) آيه 11.] خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي دهد. مگر خودشان آن را تغيير دهند».

    البته باید شرایط دعا هم در نظر گرفت,بعضی از دعاها هستند که اجابتش واقعا به مصلحت انسان نیست.قرآن می فرماید:"وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ"چه بسا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏ داند، و شما نمى‏ دانيد

    اما این که می گویند در شب قدر دعا و شب زنده داری کنید این یعنی فرصت مناجات با خدا را در این شب از دست ندهید,فرصتی طلائی است شب قدر

    چرا که با توجه به اهمیت این شب, دعا اگر با شرایطش انجام شود,تاثیر و امید بیشتری در استجابت دارد

    نکته سوم:

    بهترین اعمال در شب قدر چیست؟

    دو نوع دستور در شب قدر داریم

    1-دستورات عمومی

    مثل دعاهای وارده در مفاتیح که شامل استغفار و نماز و ...این ها مثل بهداشت عمومی است

    2-دستورات خصوصی

    مثلا پرستاری از همسر بیمار و بد اخلاق,کسی بیماری در خانه دارد,شب قدر از او پرستاری کند این کار چقدر ارزش دارد و اجرش کمتر از مسجد رفتن در شب قدر نیست

    به یک پلیس و پرستار و راننده و..در شب قدر اعلام می کنند:امشب شما موظف هستید این کارها را انجام بدهید قطعا اعمال این اشخاص کمتر از مسجد رفتن در شب قدر نیست,چرا که این ها عمل به وظیفه کرده اند

    نکته چهارم:

    مهم این است که انسان در شب قدر با حضور قلب و اخلاص خدا را بخواند,در این صورت فرقی نیست که کجا باشد در خانه,ماموریت,حین رانندگی و...

    نکته پنجم:

    پیغمبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند:

    حضرت موسی علیه السلام به خدا گفت:

    خدایا !

    قرب و نزدیکی به تو را می خواهم.

    خدا جواب داد:

    نزدیکی به من نصیب کسی می شود که شب قدر را بیدار بماند.

    موسی گفت:

    خدایا ! رحمتت را می خواهم.

    خدا جواب داد:

    رحمت من نصیب کسانی می شود که در شب قدر به مساکین و فقراء رحم کنند.

    موسی گفت:

    خدایا ! جواز عبور از صراط را می خواهم.

    خدا جواب داد:

    جواز عبور نصیب کسی می شود که شب قدر صدقه بدهد.

    موسی گفت:

    خدایا ! از درختان و میوه های بهشتی می خواهم.

    خدا جواب داد:

    نصیب کسی می شود که در شب قدر مرا تسبیح بگوید.

    موسی گفت:

    خدایا ! نجات از آتش را می خواهم.

    خدا جواب داد:

    کسی نجات می یابد که در شب قدر استغفار کند.

    موسی گفت:

    خدایا ! رضایتمندی تو را می خواهم.

    خدا جواب داد:

    من از کسی راضی می شوم که شب قدر دو رکعت نماز بخواند.( إقبال الأعمال (ط – القدیمة) ؛ ج‏۱ ؛ ص۱۸۶)

    اهمیت, شب, قدر, بهترین, اعمال, مقدرات, تقدیر


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    موضوع:توجه ای به معشوق(امام زمان علیه السلام)

    عمریست که از حضور او جامندیم

    عمری است که اصلا توجه ای به او نداریم,تمام حواسمان به خودمان است,شب تا صبح گناه و غفلت ماهواره و سریال ,بد حجابی و............

    اصلا فرصتی نداریم که به شما فکر کنیم,سرمان خیلی شلوغ است حتی برای یه لحظه هم فکری برای بودن تو در ذهنم نیست

    بهش میگی چرا امام زمان رو نمیشناسی میگه اولا به خدا وقت ندارم,درس دارم کنکور دارم خوابم به خاطر کنکور و درس کم شده

    ولی آیا شده تا حالا بگویم چند وقتیه که دارم بهش فکر میکنم خواب راحتی ندارم

    ---------------------

    در غربت سرد خویش تنها ماندیم

    امام زمان واقعا غریب است و ما با اعمالمان باعث می شویم که از او دور شویم

    غریب معانی متعددی می تواند داشته باشد,که با توضیح این معانی مشخص می شود که امام زمان غریب است,یعنی چه

    1-غریب یعنی کسی که دور از دیار و اهل خود باشد

    امام زمان (عج) از اهل ديار خود دور بوده است به علت بيم قتل، نداشتن تأمين جاني. چون خلفاي ظالم بني عباس شنيده بودند كه از خاندان اهل بیت شخصي پيدا خواهد شد که ظلم را ریشه کن می کند و او فرزند امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ است. از اين جهت دائماً در كمين بودند تا با ديدن هرگونه آثار و نشانه هاي از آن حضرت، او را به شهادت برسانند

    با توجه به مطالب بالا ,امام عصر (عج) از همان لحظات اول زندگي به فرمان خداوند اهل و ديار خويش را ترك نموده، غربت را اختيار می نمايند

    2-ناشناخته بودن امام زمان(ع) دلیل دیگری بر غربت این امام است

    به طور مثال اگر دانشمندي و یا پزشك ماهري كه در ميان مردم زندگي می كند و آنان نسبت به شخصيت او شناخت كافي پيدا نكرده و از بركات وجودش بهره مند نگردند این موجب غربت او می شود,همین مثال هم نسبت به امام زمان(ع)جاری است

    3-گاهی در عرف به کسی غریب می گویند که:از یاد رفته باشد و مردم ذکر قلبی و یا زبانی او را نکنند

    متاسفانه امام زمان(ع)هم گاهی اوقات از یاد مردم می رود و مردم این قدر مشغول به خود می شوند که این امام را فراموش می کنند

    چنانكه امام جواد ـ عليه السلام ـ از اين مصيبت پرده برمي دارد. در روايتي كه امامان بعد از خود را معرفي مي كند وقتي به امام عصر مي رسد سكوت مي كند. راوي سؤال مي كند بعد از امام عسكري ـ عليه السلام ـ چه كسي امام است؟ حضرت بعد از گريه شديدي مي فرمايد: «پس از او فرزندش قايم به حق كه منتظر است امام مي باشد. راوي می گويد: چرا قايم ناميده شده است؟ حضرت در جواب مي فرمايد: زيرا او در وقتي كه ذكرش در ميان مردم فراموش شده و اكثر معتقدان به امامتش مرتد شده اند، قيام می فرمايند»(كمال الدين، ج 2، ص 377)

    4. تنها و بي ياور: يكي دیگر از معاني غريب اين است كه انسان به اندازه كافي يار و ياوري نداشته باشد.

    امام زمان(ع)هم همینطور است به دليل اينكه دوستان مخلص و واقعي وي بسيار اندک هستند

    امام باقر ـ عليه السلام ـ فرموده اند: «پس قائم بين ركن و مقام بعد از نماز همراه وزير خود رو به طرف مردم ايستاده مي فرمايد: اي مردم ما از خدا عليه كساني كه بر ما ستم كردند و آنان كه حق ما را گرفتند ياري مي طلبيم و ... ما امروز تمامي مسلمانان را شاهد می گيريم كه مظلوم و غريب واقع شده ايم و مردم ما را رها كرده و بر ما ظلم شده است از سرزمين و اموال و بستگانمان اخراج كردند و مورد قهر و خشم آنان قرار گرفته ايم».( بحار الانوار ، ج52، ص 223)


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بررسی آیات ولایت در قرآن

    يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً (نساء آیه 59)
    اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! خدا را اطاعت كنيد و از رسول و اولى الامر خود (جانشينان پيامبر) اطاعت كنيد. پس اگر درباره چيزى نزاع كرديد آن را به حكم خدا و پيامبر ارجاع دهيد، اگر به خدا و قيامت ايمان داريد. اين (رجوع به قرآن و سنّت براى حلّ اختلاف) بهتر و پايانش نيكوتراست

    نخست به مردم با ايمان دستور مى‏دهد كه از خداوند اطاعت كنند، بديهى است براى يك فرد با ايمان همه اطاعتها بايد به اطاعت پروردگار منتهى شود

    در مرحله بعد، فرمان به پيروى از پيامبر ص مى‏دهد، پيامبرى كه معصوم است و هرگز از روى هوى و هوس، سخن نمى‏گويد

    اولوا الامر چه كسانى هستند؟!

    در باره اينكه منظور از اولوا الامر چيست در ميان مفسران اسلام سخن بسيار است كه مى‏توان آن را در چند جمله خلاصه كرد:

    1- جمعى از مفسران اهل تسنن معتقدند كه منظور از" اولوا الامر" زمامداران و حكام و مصادر در امورند، در هر زمان و در هر محيط، و هيچگونه استثنايى براى آن قائل نشده‏اند و نتيجه آن اين است كه مسلمانان موظف باشند از هر حكومتى به هر شكل پيروى كنند، حتى اگر حكومت مغول باشد

    شك نيست كه تفسير اول به هيچ وجه با مفهوم آيه و روح تعليمات اسلام سازگار نيست و ممكن نيست كه پيروى از هر حكومتى بدون قيد و شرط در رديف اطاعت خدا و پيامبر ص باشد، و به همين دليل علاوه بر مفسران شيعه، مفسران بزرگ اهل تسنن نيز آن را نفى كرده‏اند

    2- بعضى از مفسران اهل تسنن معتقدند كه منظور از اين كلمه منحصرا خلفاى چهارگانه نخستينند، و غير آنها را شامل نمى‏شود، و بنا بر اين در اعصار ديگر اولى الامر وجود خارجى نخواهد داشت

    این تفسیر از اولوالامر ,مفهومش اين است كه امروز مصداقى براى اولوا الامر در ميان مسلمانان وجود نداشته باشد، به علاوه هيچگونه دليلى براى اين تخصيص در دست نيست

    3- همه مفسران شيعه در اين زمينه اتفاق نظر دارند كه منظور از" اولوا الامر"، امامان معصوم مى‏باشند كه رهبرى مادى و معنوى جامعه اسلامى، در تمام شئون زندگى از طرف خداوند و پيامبر ص به آنها سپرده شده است، و غير آنها را شامل نمى‏شود

    تفسير اولوا الامر به رهبران و امامان معصوم از بهترین تفاسیر است، زيرا اين تفسير با اطلاق وجوب اطاعت كه از آيه فوق استفاده مى‏شود كاملا سازگار است، چون مقام" عصمت" امام، او را از هر گونه خطا و اشتباه و گناه حفظ مى‏كند، و به اين ترتيب فرمان او همانند فرمان پيامبر ص بدون هيچگونه قيد و شرطى واجب الاطاعه است، و سزاوار است كه در رديف اطاعت او قرار گيرد

    فخر رازى در آغاز سخنش در ذيل اين آيه، به اين حقيقت اعتراف كرده، مى‏گويد:
    " كسى كه خدا اطاعت او را به طور قطع و بدون چون و چرا لازم بشمرد حتما بايد معصوم باشد، زيرا اگر معصوم از خطا نباشد به هنگامى كه مرتكب اشتباهى مى‏شود خداوند اطاعت او را لازم شمرده، و پيروى از او را در انجام خطا لازم دانسته، و اين خود يك نوع تضاد در حكم الهى ايجاد مى‏كند، زيرا از يك طرف انجام آن عمل ممنوع است، و از طرف ديگر پيروى از" اولوا الامر" لازم است



  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بررسی شبهات آیه تطهیر

    وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً –احزاب آیه 33

    و در خانه‏هاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليّت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد خداوند فقط مى ‏خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد.

    در این آیه ادعا شده است که این جمله:

    { إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً } خداوند فقط مى ‏خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد.

    مطابق جمله ما قبلش درباره زنان پیامبر است

    جواب:

    1- ضميرهايى كه در جمله{ وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ} آمده است عموما به صورت ضمير" جمع مؤنث" است، در حالى كه ضمائر اين قسمت از آيه (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً) همه به صورت" جمع مذكر" است، و اين نشان مى‏ دهد این قسمت از آیه درباره زنان پیامبر نیست

    2-در تفاسیر اهل سنت هم این آیه اشاره به پنج تن دارد

    عَنْ جُمَيْعِ بْنِ عُمَيْرٍ قَالَ انْطَلَقْتُ مَعَ أُمِّي إِلَى عَائِشَةَ فَسَأَلَتْهَا أُمِّي عَنْ عَلِيٍّ. قَالَتْ: مَا ظَنُّكِ بِرَجُلٍ- كَانَتْ فَاطِمَةُ تَحْتَهُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ابْنَيْهِ، وَ لَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص الْتَفَّ عَلَيْهِمْ بِثَوْبِهِ- وَ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي أَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً.

    جميع بن عمير گفت: با مادرم نزد عايشه رفتم، مادرم از او در باره على پرسيد، او گفت: چه گمان مى‏ برى در باره كسى كه فاطمه همسر او و حسن و حسين دو پسر او بودند؟ و من پيامبر خدا را ديدم كه با لباس خود آنان را پوشانيد و گفت: خدايا اينان اهل بيت من هستند پليدى را از آنان ببر و آنان را پاكيزه كن، ‏(كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج‏8، ص: 45)

    روایات زیادی است که هم از شیعه و هم از سنی نقل شده و همه این نکته را بیان می کنند که این آیه در شان پنج تن نازل شده

    حدیث ام سلمه در بسیارى از کتب معروف نقل شده، از جمله در صحیح ترمذى آمده است که وقتى پیامبر (صلى الله علیه وآله) على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) را در کسا پوشانید عرضه داشت: «اَللّهُمَّ! هؤُلاَءِ اَهْلُ بَیتى فَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً»: «خداوندا! اینها اهل بیت من هستند، پلیدى را از آنها دور کن و آنها را پاکیزه بدار»

    ام سلمه. گفت: «وَ اَنَا مَعَهُم یَا نَبِىَّ اللهِ؟»: «آیا من هم با آنها هستم اى پیامبر» پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اَنْتِ عَلى مَکَانِکِ وَ اَنْتِ عَلى خَیْر»: «تو در جاى خود باش، و تو بر خیر و نیکى هستى»(صحیح ترمذى، جلد 5، کتاب تفسیر القرآن، باب 34، حدیث 3205، صفحه 351)

    --------------------------------

    بعضی از اهل سنت اشکال به آیه تطهیر را به نوعی دیگر مطرح می کنند که:


    کلمه"اهل بیت"که در آیه تطهیر به کار رفته است شامل پیامبر و زنانش می شود چرا که زنان پیامبر هم به نوعی اهل بیت و اهل خانه پیامبر محسوب می شوند

    و این آیه هم وقتی نازل شده است كه عايشه با پيغمبر زندگي مي كرده (ضمن این که حضرت زهرا و امام علي در خانه مستقلي با حسنين زندگي مي كردند)

    پس زماني كه اين آيه نازل شد قطعا شامل زنان پيغمبر مي شود.چرا که زنان پیامبر هم جزء اهل بیت و اهل خانه پیامبر بودند

    پاسخ:

    زنان پیامبر در خانه های مختلفی زندگی می کردند.دلیل ما بر این ادعا آیه ای از قرآن است که در اول آیه تطهیر می فرماید"وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ" اى زنان پيغمبر در منازل خود قرار گيريد به امور خانه مشغول باشيد(احزاب آیه 33)

    و لذا اگر قرار باشد آیه تطهیر شامل زنان پیامبر بشود باید می گفت"اهل البیوت" و حال آن که کلمه"اهل البیت"آمده است

    --------------------------
    توضیحاتی درباره آیه تطهیر:


    إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً(احزاب آیه 33)خداوند فقط مى‏ خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد

    کلمه"انما"در این آیه به معنای تاکید و حتمیت است و معنى فقط و اين است جز اين نيست، مي دهد(قاموس قرآن ج 1 ص 129)

    جمله" يريد الله" با توجه به این که این کلمه"یرید"مضارع است و فعل مضارع دلالت بر استمرار فعل می کند یعنی همانا فقط اراده خداوند پیوسته بر این است که ...

    معنای"یرید الله"اشاره به اراده تکوینی خدا دارد

    اراده تکوینی الهی به اراده ای می گویند که تخلف ناپذیر و حتمی است و به طور حتم و یقین انجام باید شود

    در مقابل اراده تشریعی خداوند به اراده ای می گویند که از طریق امر و نهی به مردم می رسد مثلا"نماز بخوان,روزه بگیر و گناه نکن..."

    یرید اشاره به اراده تكوينى خداوند دارد,نه اراده تشریعی چرا که اراده تشریعی یعنی لزوم پاکداشتن نفس از گناه، انحصارى به خاندان پيامبر (ص) ندارد، و تمام مردم وظیفه دارند از گناه اجتناب کنند

    نکته دیگر:

    اراده تکوینی که در آیه گفتیم به معنای جبر نیست

    معصومين (ع) به علت اراده قوى به مقام مصونيت كامل از گناه يعنى عصمت رسيده‏اند اما اين موهبت خدادادى، ناشى از قابليت و شايستگى ارادى آنان است.

    این آیه دلالت بر عصمت اهل بیت دارد

    کلمه "رجس" در آیه یعنی پلیدی و گناه,یعنی خدا می خواهد انواع پلیدی و بدی را از شما دور کند

    مفهوم كلمه رجس، مفهومى کلی ,عام و فراگير است، و همه انواع پليديها را به حكم اينكه الف و لام در اينجا به اصطلاح" الف و لام جنس" است شامل مى‏ شود(تفسير نمونه، ج‏17، ص: 293)یعنی جنس پلیدی و بدی از اهل بیت دور است.به تعبیر دیگر اهل بیت معصوم هستند

    آيا «يُطَهِّرَكُمْ» به معناى آن نيست كه اهل بيت عليهم السلام آلودگى داشته‏اند و خداوند آنان را تطهير كرده است؟

    پاسخ: شرط تطهير آلودگى نيست، زيرا قرآن درباره‏ى حوريان بهشتى كلمه «مُطَهَّرَةٌ» را به كار برده در حالى كه هيچ گونه آلودگى ندارند. به عبارت ديگر «يُطَهِّرَكُمْ» به معناى پاك نگه‏داشتن است نه پاك كردن از آلودگى قبلى




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مشروعیت عزادرای از لحاظ عقل و روایات

    شبهه:

    پس بعد از شهادت حسین ،عبادات جدیدی به دین ما افزوده شده است ، اما آیا دین کامل وصله جدیدی را قبول میکند؟ اگر بله پس دین در زمان پیامبرکامل نبوده است.

    چیزی که از این اشکال متوجه می شویم این است که گریه کردن یک نوع بدعت است

    جواب:

    گريه بر ميت امر حادثي نمي باشد، بلكه از قديم بوده و الآن هم هست. هر ملت و قومي بر فقدان بستگانش گريه مي كنند. گريه امري نيست كه آن را شيعه احداث كرده باشد، بلكه با سرشت انسان مرتبط و از مشخصات آدمي و مظهر شديدترين حالات احساسي و عاطفي انسان مي باشد

    با گريه عقده هاي دروني و بغض كه به سبب فقدان و از دست دادن عزيزي و يا فراق محبوبي براي انسان حاصل مي شود خالي شده و انسان آرامش پيدا مي كند. با گريه انسان اظهار تأثر و تأسف مي كند و علاقه اش را نسبت به محبوب خود ابراز مي نمايد.

    روایات مشروعیت گریه در نزد اهل سنت و شیعه

    ذهبي مي گويد با مرگ ابن جوزي بازارها تعطيل و جمعيت زيادي اجتماع كردند. آن روز، روز باشكوهي بود، مردم از روي اندوه خود را به آب مي انداختند و در مرگ او اندوهگين بودند... ما در كنار قبرش به برپايي عزا پرداختيم و سخنراني كرديم، جمعيت عظيمي حضور داشت و سوگواري مي كرد.( الامام شمس الدين الذهبي، سير اعلام النبلاء، بيروت، مؤسسه الرساله، 1413ق، ج18، ص379.)

    هنگامي كه امام علي(ع) و فاطمه و حسنين نزد حضرت رسول(ص) مي نشستند، رسول اكرم به آنها نگاهي مي كرد و اشك مي ريخت و مي فرمود: «گريه ام به خاطر مصائبي است كه بر شما وارد مي شود، گويا مي بينم كه حسينم را مي كشند».( بحارالانوار، همان، ج36، ص264.)

    ---------------------------------------------------------

    مشروعیت عزادرای در قرآن

    فریاد ستمدیدگان بر علیه ستمگران:
    «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ-- سوره نساء، آیه 148.
    خداوند متعال فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد، جز برای كسانی كه مورد ستم قرار گرفته‌اند.

    روشن است كه تعدّی به حق خدادادی، بزرگترین ظلم است .بی‌تردید امام حسین ـ علیه السّلام ـ یكی از كسانی است كه خداوند متعال حق ولایت و حاكمیت برای ایشان قرار داده است و یزید و یزیدیان جزو طاغوت‌اند و غاصب حاكمیّت الهی؛ لذا نباید مسلمانان اطاعت آنها را قبول كنند,پس اشکال ندارد که به علت ظلمی که به امامان وارد شده است فریاد بکشیم و عزاداری برای ائمه کنیم

    عزاداری و مودّت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ :
    «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی»[ سوره شوری، آیه 23.] بگو: من از شما بر اين (رسالت خود) هيچ مزدى جز مودّت نزديكانم را نمى‏خواهم

    قرآن كریم دوستی خاندان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را بر امت اسلامی فرض دانسته و محبت آنان را پاداش زحمات طاقت‌فرسای پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ در راه ابلاغ رسالت قرار داده است

    عشق و دوستی، اثرات و لوازمی دارد، یار و دوست صادق كسی است كه شرط دوستی را چنانكه شایسته است بجا آورد؛ در غیر این صورت دوستی، زبانی و ظاهری خواهد بود.

    از نشانه‌های مهم دوستی آنان، همدردی و همدلی در سوگ و یا شادی آنان است.

    در روایات فراوانی بر این نكته تأكید شده است كه در جشن و سرور اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شاد و در اندوه و ماتم آنان اندوهناك باشید و به راستی ابراز محبت در شادی‌ها و عزاهای اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از امتیازات پیروان مكتب آنان است.( بحارالانوار، مجلسی،‌ج44، ص287)


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اثبات امامت

    لزوم تحقیق درباره دین و مذهب صحیح

    خداوند در قرآن کريم مي‌ فرمايد
    فَبَشِّرْ عِبَادِي الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمْ اللهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الاَلْبَابِ(1)
    بنابراين بندگان مرا بشارت ده، کساني که سخنان را مي‌شنوند و از نيکوترين آنها پيروي مي‌کنند، آنها کساني هستند که خدا هدايتشان کرده، و آنها خردمندانند.

    حديث افتراق امت به 73 فرقه

    حديث افتراق امت، از احاديث متواتري است که شيعه و سني آن را در کتاب‌هاي خود با سندهاي صحيح نقل کرده‌اند؛ از جمله ترمذي در سنن خود آورده است

    پيامبر (ص) فرمودند:
    وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً....
    قَالَ أَبُو عِيسَى: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ مُفَسَّرٌ(2)
    امت من به هفتاد سه فرقه تقسيم خواهد شد

    از اين رو، لازم است راجع به مذهب صحيح تحقيق بکنيم تا بتوانيم بهترين فرقه را انتخاب کنیم

    ادله شیعه برای حقانیت خود

    من مات بلا إمام مات ميتة جاهلية (هر کس بدون امام بميرد به مرگ جاهلي مرده است)
    در صحيح مسلم از كتابهاي معتبر دست اول اهل سنت آمده که رسول خدا (ص) فرمودوَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً--- هرکس بميرد و بر گردن او بيعتي نباشد به مرگ جاهلي مرده است(3)

    واحمد بن حبنل در مسند خود مي‌نويسد
    من مات بغير إمام مات ميتة جاهلية
    هرکس بدون امام بميرد به مرگ جاهلي مرده است(4)

    إِنَّ هَذَا الأَمْرَ لاَ يَنْقَضِي حَتَّى يَمْضِيَ فِيهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً(5)
    اين امر (اسلام) منقضي نمي‌شود تا اينکه دوازده خليفه در بين آنها بگذرد (حکومت کند)

    تنها مذهبي که بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله امام زمان خود را مي‌شناسد و همواره بيعت يک امام مشخص را بر گردن داشته، مذهب اثني عشريه است؛ اما ساير مذاهب اين چنين نيستند.

    ولاية علي بن أبي طالب در قرآن

    آيات فرواني در قرآن کريم وجود دارد که به صورت مستقيم و غير مستقيم مي‌توان به آن‌ها براي اثبات ولايت و امامت اميرمؤمنان عليه السلام استناد کرد؛ از جمله:

    آيه ولايت

    إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَ كِعُونَ(6)
    سرپرست و صاحب امر شما، تنها خدا، پيامبر او و کسانى هستند که ايمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مى دهند.

    طبري در تفسير خود به نقل از مجاهد نوشته است:
    (7){إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ} الآية. نزلت في علي بن أبي طالب تصدق وهو راكع.
    اين آيه در باره علي بن أبي طالب عليه السلام نازل شده است و او در حال رکوع صدقه داده است.

    همچنبن ابن أبي حاتم در تفسير خود از عتبة بن أبي حكيم همين مطلب را نقل کرده است

    آيه اکمال دين

    (8){أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الاِسْلاَمَ دِيناً}.
    امروز، دين شما را برايتان کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.

    خطيب بغدادي با سند معتبر نقل کرده است که اين آيه بعد از معرفي اميرمؤمنان عليه السلام در غدير خم، نازل شده است:
    وَهُوَ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِيُّ ﴿ص﴾ بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، فَقَالَ: " أَلَسْتُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ؟ "، قَالُوا: بَلَى يا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: " مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ "، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلايَ وَمَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ(9)}.

    روز غدير خم، زماني که پيامبر دست علي بن ابي طالب را گرفت، سپس فرمود: آيا من سرپرست مومنان نيستم؟ گفتند: بله اي رسول خدا! فرمود: هرکس که من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست. پس از آن، عمر بن خطاب گفت: تبريک تبريک بر تو اي فرزند ابي طالب ؛ زيرا از اين پس تو مولاي من و مولاي کل مسلمانان هستي، سپس اين آيه نازل شد: امروز، دين شما را برايتان کامل کردم.

    ابن کثير نقل کرده است که عمر خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام گفت:
    أصبحت اليوم ولي كل مؤمن
    تو از اين پس، سرپرست تمام مومنان شدي(10)

    پی نوشت ها:

    1- الزمر: 17 –18

    2- سنن الترمذي: ج4، ص134 ح 2778-- وصحّحه الحاكم المستدرك: ج 1 ص 6

    3- صحيح مسلم: ج 6 ص 22 ح 4686

    4- مسند أحمد ج 4 ص 96

    5- صحيح مسلم، ج6، ص3، ح4598

    6-مائده آیه 55

    7- تفسير الطبري ج 6 ص 390

    8- المائدة: 3

    9- تاريخ بغداد ج8 ص284

    10- البداية والنهاية ج 7 ص350


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اشکال به آیه تبلیغ

    يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ .(1)
    اى پيامبر ! آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏اى . و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مى‏ دارد . آرى ، خدا گروه كافران را هدايت نمى ‏كند

    شيعيان معتقد هستند كه اين آيه كريمه بعد از بازگشت رسول خدا صلي الله عليه وآله از حجة الوداع نازل شده و به آن حضرت دستور داده شده است كه خليفه و جانشين بعد از خودش را تعيين نمايد

    اشکال ابن تیمیه به شیعیان

    1 . آيه بلاغ شامل تمام آن چه كه بر رسول خدا صلي الله عليه وآله نازل شده مي‌شود و اختصاص به ابلاغ ولايت امير مؤمنان عليه السلام ندارد ؛

    2 . بر فرض كه اين آيه در اين مورد معين نازل شده باشد ، بايد اين مطلب به كمك سنت ثابت شود ؛ پس اين ادعاي شيعه كه مي‌گويند امامت امام علي عليه السلام با قرآن ثابت مي‌شود ، مردود است .

    پاسخ محور اول :

    نقش شأن نزول در فهم آيات قرآن

    مفسران و دانشمندان علوم قرآني و حتي خود ابن تيميه ، بر اين مطلب تصريح كرده‌اند كه سبب نزول آيه ، نقش تعيين كننده‌اي در فهم و تفسير آيات قرآن دارد ؛ از اين رو ، فوائد ضروري و مهمي را براي شأن نزول آيات برشمرده‌اند .
    زركشي در باره لزوم شناخت اسباب نزول و فوائد آن مي‌گويد :

    يكي از فوائد شأن نزول ، آگاهي از معناي ‌آيه است . شيخ قشيري گفته است : بيان سبب نزول آيه ، راهي قوي در فهم معناي قرآن است ، و اين چيزي است كه براي صحابه با آگاهي از قرائن نهفته در قضايا حاصل شده است (2)

    تمسك به قرآن بدون سنت گمراهي است :

    يكي از وظايف رسول خدا صلي الله عليه وآله ، تبيين و تفسير قرآن كريم است ؛

    وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏(3)
    و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم ، تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى، و اميد كه آنان بينديشند .

    اين آيه دلالت مي‌كند بر اين كه سخنان رسول خدا صلي الله عليه وآله براي همه مسلمانان در تفسير و تبيين قرآن مجيد حجت است و مردم وظيفه دارند كه قبل از تفسير قرآن به روايات و سنت آن حضرت مراجعه و حقيقت تفسير قرآن را از آن حضرت بياموزند .

    پاسخ محور دوم :

    اما اين كه ابن تيميه مي‌گويد استدلال به آيات قرآن به كمك احاديث براي اثبات ولايت امير المؤمنين ، استدلال قرآني نيست و اگر كسي ادعا كند كه رسول خدا مأمور بوده كه ولايت امير مؤمنان را ابلاغ كند ، افترا به قرآن است ؛ زيرا قرآن به تنهايي بر آن دلالت ندارد ، در جواب مي‌گوييم :

    اگر استدلال به آيات قرآن به كمك احاديث ،‌ افترا به قرآن باشد ، خود شما بارها مرتكب اين گناه بزرگ شده‌ايد
    زیرا در باره آيه « وَ سَيُجَنَّبهُا الْأَتْقَى . الَّذِى يُؤْتىِ مَالَهُ يَتزَكى‏ »اهل سنت به كمك احاديث ادعا مي‌ كنند كه اين آيه در باره ابوبكر نازل شده است :

    پی نوشت ها:

    1-مائده آیه 67
    2- البرهان في علوم القرآن ، محمد بن بهادر بن عبد الله الزركشي أبو عبد الله (متوفاي794 هـ) ج 1 ، ص 22 ، ناشر : دار المعرفة - بيروت - 1391 ، تحقيق : محمد أبو الفضل إبراهيم .
    3-نحل آیه 44
    4-الليل آیه 17 و18


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ولايت علي بن ابي طالب در کتب اهل سنت

    حديث ولايت

    علماي اهل سنت با سندهاي صحيح نقل کرده‌اند که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:
    إنّ عليّا منّي وأنا منه وهو وليّ كلّ مؤمن بعدي.
    به راستي علي از من است و من از او هستم و او سرپرست همه مؤمنان، پس از من است.
    حاکم نيشابوري پس از نقل اين روايت گفته:
    صحيح على شرط مسلم.
    اين روايت صحيح است و شرايط صحيح مسلم را دارد.(1)

    دلالت کلمه ولي بر خلافت

    ابوبکر (در نخستين سخنراني خود بعد از خلافت) گفت: من حاکم شما شدم؛ و حال آن که از شما بهتر نيستم.
    مسلم در صحيح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت:
    فلمّا توفّي رسول اللّه قال أبو بكر: أنا وليّ رسول اللّه (ص)... ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْر وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَوَلِيُّ أَبِي بَكْر. (2)

    روشن است که نمي‌توان معناي کلمه «ولي» را در اين روايات به معناي «دوست»، «ناصر» و... گرفت؛ بلکه تنها مي‌توان به معناي حاکم، خليفه، سرپرست گرفت؛ زيرا اگر به معناي دوست باشد، اين معنا استفاده مي‌شود که ابوبکر و عمر گفته‌اند که تا رسول خدا زنده بود، ما با شما دوست نبوديم و الآن دوست شده‌ايم.

    حديث الخلافة

    ابن أبي عاصم در کتاب السنۀ مي‌نويسد که رسول خدا صلي الله عليه وآله خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:
    وأنت خليفتي في كلّ مؤمن من بعدي
    تو پس از من، جانشين من در ميان همه مؤمنان هستي
    الباني در باره سند اين روايت گفته:
    إسناده حسن.
    سند اين روايت «حسن» است(3)

    آيا نصي و حديثي در خلافت ابوبكر وارد شده؟

    با قاطعيت تحدي مي‌کنيم که هيچ دليلي از قرآن و سنت صحيح رسول خدا صلي الله عليه وآله؛ حتي از کتاب‌هاي اهل سنت براي مشروعيت خلافت ابوبکر، عمر و عثمان وجود ندارد؛
    تفتازاني از بزرگترين دانشمندان علم کلام اهل سنت تصريح کرده است:
    والنص منتف في حق أبي بكر. (4)
    هيچ نصي (دليل قرآني و روائي) در باره خلافت ابوبکر وجود ندارد.

    آيا اجماع بر خلافت ابوبكر منعقد شده؟

    علماي اهل سنت وقتي ديده‌اند که نصي براي اثبات خلافت ابوبکر نيست، به اجماع پناه برده‌اند و ادعا نموده‌اند که صحابه با اجماع او را انتخاب کرده‌اند؛ در حالي اين که ادعا نيز با صحيح‌ترين روايات اهل سنت سازگار نيست؛ چنانچه بخاري در صحيح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب سخنراني کرد و گفت:
    كَانَتْ بَيْعَةُ أَبِي بَكْرٍ فَلْتَةً... وَلَكِنَّ اللَّهَ وَقَى شَرَّهَا.(5)

    همچنين بخاري در صحيح خود از زبان عمر بن خطاب نقل کرده است که تمام انصار و نيز علي بن أبي طالب عليه السلام، زبير بن عوام و تمام طرفداران آن‌ها با خلافت ابوبکر مخالف بودند:
    أَنَّ الأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِي سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَةَ، وَخَالَفَ عَنَّا عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا...(6)
    تمامي انصار با ما مخالفت كردند و در سقيفه بني ساعده جمع شدند، و نيز علي (عليه السلام) و زبير و كساني كه همراه آن‌ها بودند، با ما مخالفت كردند.

    پی نوشت ها:
    1- المستدرك ج 3 ص 110
    2- مسلم ج5 ص 152 ح 4468
    3-كتاب السنة لابن أبي عاصم، ص551.
    4- شرح المقاصد، ج5، ص255.
    5- صحيح البخارى، ج 8، ص26، ح6830.
    6- صحيح البخارى ج 8 ص 26 ح 6830


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خلافت عمر بن خطاب

    سؤال اين است که اگر مبناي خلافت با شورا و اجماع صحابه است،چرا عمر توسط ابوبكر نصب شد، چرا براي انتخاب او نيز شورا تشکيل نشد؟

    ابن أثير در اسد الغابه مي‌نويسد که ابوبکر گفت:
    إني استخلفت عليكم بعدي عمر بن الخطاب، فاسمعوا له وأَطيعوا (1)
    ابوبکر گفت: من بعد از خودم بر شما عمر بن خطاب را جانشين قرار دادم، حرف شنو و مطيع او باشيد.

    و ابن حبان در کتاب الثقات مي‌نويسد که ابوبکر در هنگام انتخاب عمر گفت:

    اللهم وليته بغير أمر نبيك. (2)
    خدايا من عمر را بدون اجازه پيامبرت، ولي امر مسلمان‌ها قرار دادم

    عمر بن خطاب معتقد به شوري نبود!

    در کتاب‌هاي اهل سنت روايات وجود دارد که ثابت مي‌کند خليفه دوم به شورا اعتقاد نداشته است و تصريح مي‌کرد که اگر اشخاصي زنده بودند، آن‌ها را خودش انتخاب مي‌کرد نه اين که انتخاب را به شورا واگذار کند؛ از جمله عبارات ذيل از او نقل شده است:

    لو كان سالم حيا ما جعلتها شوري(3)
    اگر سالم زنده بود شك وترديدي راجع به سر پرست (خليفه) قرار دادن او بر شما در من پيدا نميشد.

    --------------------------------------

    چرا مذهب شیعه را انتخاب کردم

    قرآن در مورد اهل بيت عليهم السلام مى‏فرمايد: «انّما يُريد اللّه لِيُذهب عنكم الرّجس اهل البيت و يطهّركم تطهيراً»(4)
    مفسرین شیعه و اهل سنت اعتقاد دارند که این آیه در شان اهل بیت نازل شده است

    حدیث ثقلین در مشهورترین کتب اهل سنت نقل شده است

    انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیه‌الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی‌انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما(5)
    من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می ‌گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمی ‌شوند.»

    اما نحوه دلالت حدیث ثقلین بر خلافت امام علی(ع )

    در این حدیث آمده است که :«ما إن تمسّکتم بهما» مادام که شما به این دو تمسک کنید, که این عبارت به صورت مطلق آمده است و به مورد خاصى مقد نشده است ،این یعنی این دو جامع و کامل هستند در هر زمان

    در این حدیث آمده است که: «لن تضلّوا أبداً» هرگز گمراه نخواهید شد که اطلاق «لن تضلوا» با «ابداً» تأکيد شده و این یعنی تا زمانی که تمسک می کنید هرگز ضلالتی برای شما پیش نمی آید

    در این حدیث آمده است که:«حتّى يردا علىّ الحوض»این جمله اشاره دارد که این دو همیشه در تمام زمان ها اعم از دنیا و برزخ و قیامت با هم هستند

    در این حدیث آمده است که:«ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا أبداً فانظروا کيف تخلّفونى فيهما» این جمله یعنی این که،لازم است به کتاب و عترت تمسک کنید نه این که یکی را بگیرید و دیگری را رها کنید. آنچه مانع از گمراهی است هر دو است نه يکى، قرآن به تنهايى انسان را هدایت نمی کند، احتياج به مفسّر و مبيّن دارد که همان عترت پیامبر(ص)است.

    پی نوشت ها:

    1- أسد الغابة ج 4 ص 180، نشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت
    2- الثقات ج 2 ص 193
    3- الاستيعاب ج 2 ص 568، بتحقيق: علي محمد البجاوي، 2، نشر: دار الجيل- بيروت.
    4- احزاب آیه 33
    5- صحيح مسلم، ج 7، ص 122

  12. تشكرها 7


صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi