در حریم عصمت فاطمی
به شادمانی شکوفه عصمت ، کریمه اهل بیت علیه السلام سزاست
که چهره دل وجان را درچشمه سار شادمانی «آل محمد » بشوییم
ودرمیلاد حضرت معصومه علیه السلام چراغ محبت ومهر دردل هایمان بیفروزیم .
نهالی که دربوستان امامت رویید وازآدرب عفاف ونور فضلیت ، سیراب شد وتوان گرفت وبالید ،
با گذشت زمان ، خود به شاخه ای پربار وزیبا « شجره طیبه » دودمان رسالت تبدیل گشت .
با این وصف ، اگر به « کریمه اهل بیت » ملقب نشود، جای پرسش است.
این دختر فرزانه که میلادش را روز اول ذی القعده 183 قمری یاد کرده اند-
دردامان ایمان وپاکی رشد کرد ودر چشمه عصمت وحکمت ، به طهارت روح جان رسید .
نسب وتبار او « نبوی» بود، « علوی » بود.ازطرف مادر به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسید
وازطرف پدر به امام حسین علیه السلام ازاین روست که در زیارت نامه اش
به آن حضرت به عنوان دختر این دو سبط عزیز پیامبر خدا سلام وتحیت می گوییم :
« السلام علیک یا بنت الحسن والحسین »
این بانو، روحی بزرگ وپاک داشت. عبادت وادب ،شاخ وبرگ روییده برآن « سرو پاک دامنی » بود.
او، هم راوی حدیث ازنیاکان پاک خویش بود، هم محراب نشین قدس وعبودیت ، هم آینه دار حجاب وعفاف وکرامت،
هم رواق روشنی که حلم کاظمی وشکوه رضوی وعزت فاطمی رادرحریم نامش وحرم باصفایش می توان به تماشا نشست.
این که امام صادق علیه السلام فرموده است :
« با شفاعت آن حضرت، عده بسیاری ازشیعیان وارد بهشت می شوند»
نشان دهنده مقام ورتبه « شفاعت » برای این بی بی عزیز است.
وازهمین روست که درزیارت نامه اش به اوخطاب می کنیم :« یا فاطمه اشفعی لی فی آلجنه »
ما ازاین بانو، هم « بوی غربت » استشمام می کنیم، که یادآور برادر غریبش
حضرت رضا علیه السلام ومادر مظلومه اش « صدیقه کبری» است. وهم « عطر آشنایی» می شنویم ،
چرا که او گلی ازبوستان امامت است وما ولایت را هم چون « شراب طهور » و مانند « تسنیم » و« کوثر»
جرعه جرعه نوشیده ایم.کوثر اهل بیت ، برای ما مایه حیات وسرمایه برکت وبرکت سرماییه هاست .
به برکت این خاندان است که دل های عارفان وجان های شیفته ، گوهر معرفت اینان را باهیچ چیز عوض نمی کنند ،
یک لحظه حضور دررواق معنویت بار « حرم» را با عمری تنفس در عفونت آباد فرنگ
مبادله نمی کنند ودورکعت نماز خاشعانه در حریم یک ضریح مطهر رابه هیچ لذت وتفریحی نمی فروشند .
جاری شدن اشک برپهنای صورت یک زائر ،تنها درهمین فرهنگ است که هم « معنا » پیدا می کند، هم « قیمت ».
آنان که طعم محبت این خاندان را نچشیده اند. چه می دانند « توسل» یعنی چه ؟
و« تبرک » به چه معناست وپشتوانه « شفاعت » چه قیمتی دارد وسیر وسلوکی که به « تقرب » ختم می شود ،
تا چه پایه ارزشمند وریشه دار است؟باری... سخن ازمحبت و معرفتی است که نثار این « کریمه » و « شفیعه »
وجایگاه والایی که این بانو، نزد امامان شیعه و عالمان و فرزانگان داشته و دارد. گزاف نیست اگر او را « فاطمه ثانی » می نامند .
بی جهت نیست اگر درعلم وایمان وعفاف وعبادیت وجلالت ، الگوی بانوان مسلمان می شود.
وبرای « قم » چه افتخاری بالاتر از این که پذیرای این پاره تن « اهل بیت » شود واین یادگار عترت ،
دراین شهر به ودیعت تاریخ سپرده شود ، تا نشانی ازعشق وولای این دیار به خاندان عصمت گردد.
وقتی او به ان جا می آید ، این شهر کویری ، به « بوستان علم » و « گلشن فقاهت » تبدیل می شود .
اگر شکوفه « حوزه علمیه » براین شاخه جدا افتاده ازاهل بیت ، می روید ، برای با نشاط نگهداشتن
مکتب ومرام خاندان رسول است .فقیهان وعالمان بزرگ ، آستان بوس حرمش می شوند .