حضورجسمی و فکری زن به مثابه پدیده معقول فلسفی و اشرف آفرینش، در هیج محیطی و جامعه ای هرگز باعث آفرینش اسباب دشواری برای انسان ها نبوده بلکه همواره در شرایط دشوار و مصیبت بار از نیروی مادی، معنوی و فکری او در راستای برون رفت از دشواری ها، نجات مردها، در فرآیند زمانه های مرد سالاری، خانواده ها، رسیدن به کامگاری های سیاسی، اجتماعی، فردی، قومی، تبار منشی، و دولتمداری هااستفاده های نا همگون زمانی و مکانی صورت گرفته است.
حضورجسمی و فکری زن به مثابه پدیده معقول فلسفی و اشرف آفرینش، در هیج محیطی و جامعه ای هرگز باعث آفرینش اسباب دشواری برای انسان ها نبوده بلکه همواره در شرایط دشوار و مصیبت بار از نیروی مادی، معنوی و فکری او در راستای برون رفت از دشواری ها، نجات مردها، در فرآیند زمانه های مرد سالاری، خانواده ها، رسیدن به کامگاری های سیاسی، اجتماعی، فردی، قومی، تبار منشی، و دولت مداری هااستفاده های نا همگون زمانی و مکانی صورت گرفته است.
زن از همان مقام و صلاحیتی بر خوردار است که بینش آفرینش به همه انسان ها قایل گردیده است. موضع قرآن به مثابه آئین زندگی همه انسان ها، به ویژه باورمندان عقاید معنوی، عقلانی و باطنی در شیرازه افکار و بینش اسلامی و انسانی، به ویژه در نخستین زمانه های صدر اسلام، شاهد این حقیقت است که حضور و جود زن به اندازه مرد در زندگی جوامع بشری حیاتی و ارزنده بوده و نه در مرتبه بالا تر از مرد قرار داشته و نه هم از هر جهتی فرو دست تر قرار داده شده باشد. اما آنکه تعابیر و تفاسیر زندگی توسط انسان ها به خاطر حفظ مقام و صلاحیت های فردی و شخصی کار را به جایی کشانیده که این حقیقت را وارونه نشان داده است، این فقط انسان ها بوده اند و نه آئین و بینش باور ها و عقاید ناهمگون در شیرازه های زمانی و تاریخی معین که امروز نیز بخاطر عقب مانی فکری، اخلاقی و انسانی به زمزمه گرفته می شود.