صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32

موضوع: تفسیر سوره الماعون

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره الماعون

    تفسیر الميزان
    ‌صفحه‌ى 632 (107) سوره ماعون مدنى يا مكى است و هفت آيه دارد (7) [سوره الماعون (107): آيات 1 تا 7] ترجمه آيات‏ به نام خداوند رحمان و رحيم، (اى رسول ما) آيا ديدى آن كس (وليد مغيره) را كه روز جزا را انكار كرد؟ (1). اين همان شخص (بى رحم) است كه يتيم را از در خود به قهر ميراند (2). و كسى را بر اطعام فقير ترغيب نمى‏كند (3). پس واى بر آن نمازگزاران (4). كه دل از ياد خدا غافل دارند (5). همانان كه (اگر طاعتى كنند) به ريا و خودنمايى كنند (6). و ديگران را از ضروريات زندگى منع مى‏كنند (7). بيان آيات‏ اين سوره تهديد كسانى است كه خود را مسلمان معرفى كرده‏اند ولى متخلق به‏ __________________________________________________ ____ ‌صفحه‌ى 633 اخلاق منافقينند، از قبيل سهو از نماز، و ريا كردن در اعمال، و منع ماعون، كه هيچ يك از اينها با ايمان به روز جزا سازگارى ندارد. و اين سوره هم احتمال دارد مكى باشد و هم مدنى. [اوصاف تكذيب كنندگان دين: راندن يتيم، عدم اهتمام به طعام مسكين، سهل انگارى در نماز گزاردن، ريا كارى و منع" ماعون"] " أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ" كلمه" رؤيت" هم مى‏تواند به معناى ديدن با چشم باشد، و هم به معناى معرفت. و خطاب در اين آيه شريفه به رسول خدا (ص) است، بدان جهت كه فردى شنونده است، نه بدان جهت كه پيامبر است، در نتيجه خطاب به عموم شنوندگان دنيا خواهد بود. و مراد از" دين"، جزاى يوم الجزاء است، پس كسى كه دين را تكذيب كند منكر معاد است. ولى بعضى «1» گفته‏اند: مراد از دين، همان معناى معروفش يعنى كيش و ملت است. " فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ" كلمه" دع" به معناى رد كردن به زور و به جفا است، و حرف" فاء" در كلمه" فذلك" براى توهم معناى شرط است، و تقدير كلام" أ رأيت الذى يكذب بالجزاء فعرفته بصفاته، فان لم تعرفه فذلك الذى ..." است، يعنى آيا آن كس را كه روز جزا را تكذيب مى‏كند، از راه صفاتى كه لازمه تكذيب است شناختى؟ اگر نشناختى پس بدان كه او كسى است كه يتيم را به زور از در خانه خود مى‏راند، و او را جفا مى‏كند، و از عاقبت عمل زشتش نمى‏ترسد، و اگر روز جزا را انكار نمى‏داشت چنين جرأتى را به خود نمى‏داد، و از عاقبت عمل خود مى‏ترسيد، و اگر مى‏ترسيد به يتيم ترحم مى‏نمود. " وَ لا يَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكِينِ" كلمه" حض" به معناى تحريك و تشويق است، و در كلام مضافى حذف شده، تقديرش" و لا يحض على اطعام طعام المسكين" است، يعنى مردم را به اطعام طعام مسكين تشويق نمى‏كند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره الماعون

    بعضى «2» از مفسرين گفته‏اند: اگر تعبير به طعام كرد، نه به اطعام، براى اين بود كه اشاره كرده باشد به اينكه مسكين گويا مالك زكات و صدقه است و احتياج ندارد به اينكه كسى به او اطعام كند، وقتى طعام را كه حق خود او است به او بدهند او خودش مى‏خورد، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:" وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ" «3». _______________ (1) تفسير فخر رازى، ج 32، ص 112. (2) روح المعانى، ج 30، ص 342. (3) سائل و محروم در اموال مردم حق دارند. سوره ذاريات، آيه 19. __________________________________________________ ____ ‌صفحه‌ى 634 بعضى «1» ديگر گفته‏اند: طعام در آيه به معناى اطعام است. و اگر تعبير به تشويق به طعام كرد، و نه به خود عمل (اطعام) براى اين بود كه حض هم شامل تشويق عملى يعنى خود عمل اطعام مى‏شود، و هم شامل تشويق زبانى. " فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ" يعنى آنهايى كه از نمازشان غافلند اهتمامى به امر نماز ندارند، و از فوت شدنش باكى ندارند چه اينكه به كلى فوت شود و چه اينكه بعضى از اوقات فوت گردد، و چه اينكه وقت فضيلتش از دست برود و چه اينكه اركان و شرايطش و احكام و مسائلش را ندانسته نمازى باطل بخوانند. در آيه شريفه تكذيب‏گر روز جزا به چنين نمازگزارانى تطبيق شده، چون حرف" فاء" كه بر سر جمله آمده مى‏فهماند جمله مزبور نتيجه تكذيب روز جزا است و مى‏رساند چنين نمازگزارانى خالى از نفاق نيستند، چون تكذيب روز جزا تنها به اين نيست كه به كلى آن را منكر شود، كسى هم كه تظاهر به ايمان مى‏كند و نماز مسلمانان را مى‏خواند، اما طورى مى‏خواند كه عملا نشان مى‏دهد باكى از روز جزا ندارد، او نيز روز جزا را تكذيب كرده. " الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ" كسانى كه عبادت را در انظار مردم انجام مى‏دهند، (و يا در انظار بهتر و غليظتر انجام مى‏دهند)، اينگونه افراد شكارچيانى هستند كه با زبان شكار حرف مى‏زنند، تا شكار بدامشان بيفتد، (در بين مسلمانان خود را مسلمان‏تر از آنان جلوه مى‏دهند، و معلوم است اگر در بين اهل ملتى ديگر قرار بگيرند چهره آن مردم را به خود مى‏گيرند). " وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ" كلمه" ماعون" به معناى هر عملى و هر چيزى است كه به شخصى محتاج داده شود، و حاجتى از حوائج زندگى او را بر آورد، مانند قرض و هديه و عاريه و امثال آن.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره الماعون

    تفسيرهاى متفرق ديگرى هم كه براى اين كلمه كرده‏اند به همين معنايى كه ما كرديم بر مى‏گردد. بحث روايتى [(چند روايت در باره مفاد آيات گذشته از جمله: سهل انگارى در باره نماز و مراد از منع" ماعون")] در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه" أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ" آمده كه اين آيه در _______________ (1) روح المعانى، ج 30، ص 343. __________________________________________________ ____ ‌صفحه‌ى 635 باره ابو جهل و كفار قريش نازل شد، و در ذيل آيه شريفه" الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ" آمده كه منظور از اين جمله كسانى هستند كه به كلى نماز را ترك كنند، زيرا اگر صرف سهو آدمى را مستوجب ويل سازد، بايد همه مستوجب باشند، چون هر انسانى و مسلمانى در نمازش سهو مى‏كند، امام صادق (ع) در ذيل اين آيه فرموده: منظور تاخير نماز از اول وقت و بدون عذر است «1». و در كتاب خصال از على (ع) آمده كه در ضمن حديث چهارصدبندى فرمود: هيچ عملى نزد خدا محبوب‏تر از نماز نيست، پس مبادا هيچ كارى از كارهاى دنيا شما را از نماز در اول وقتش باز بدارد، براى اينكه خداى عز و جل اقوامى را به همين جرم مذمت نموده و فرموده:" الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ" يعنى كسانى كه از در غفلت نسبت به امر نماز و اوقات آن سهل‏انگارى مى‏كنند «2». و در كافى به سند خود از محمد بن فضيل روايت كرده كه گفت: از عبد صالح (موسى بن جعفر (ع)) از مفاد كلام خداى عز و جل پرسيدم كه مى‏فرمايد:" الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ"، فرمود: كسى است كه حق نماز را ضايع كند «3». مؤلف: و اين مضامين در رواياتى ديگر نيز آمده. و در الدر المنثور است كه ابن جرير و ابن ابى حاتم و بيهقى در كتاب سنن خود، از على بن ابى طالب روايت كرده‏اند كه در تفسير" الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ" فرمود: يعنى با نماز خود ريا مى‏كنند «4». و نيز در همان كتاب آمده كه ابو نعيم و ديلمى و ابن عساكر از ابو هريره نقل كرده‏اند كه گفت: رسول خدا (ص) در تفسير آيه" وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ" فرمود: ماعون همه آن چيزهايى است كه مردم به عنوان كمك در بين خود عاريه مى‏دهند و مى‏گيرند، از تبر گرفته تا ديگ و دلو و نظاير آن «5». و در كافى به سند خود از ابو بصير از امام صادق (ع) روايت آورده كه در ضمن حديثى فرمود: منظور از ماعون در جمله" وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ" قرضى است كه بدهى و _______________ (1) تفسير قمى، ج 2، ص 444. (2) خصال، ج 2، ص 621. (3) فروع كافى، ج 3، ص 268، ح 5. (4) الدر المنثور، ج 6، ص 400. (5) الدر المنثور، ج 6، ص 400. __________________________________________________ ____ ‌صفحه‌ى 636 احسانى است كه بكنى، و اثاث خانه‏اى است كه به عاريه بدهى، زكات هم يكى از مصاديق ماعون است «1». مؤلف: در اين روايت ماعون به زكات هم تفسير شده، و اين تفسير از طرق اهل سنت نيز از على (ع) روايت شده، نظير روايتى كه در الدر المنثور به اين عبارت آمده: " ماعون" زكات واجب است كه از آن مضايقه مى‏كنند، و به نماز خويش خودنمايى و ريا مى‏كنند، و مانع زكات خود مى‏شوند «2». و در الدر المنثور است كه ابن قانع از على بن ابى طالب روايت كرده كه گفت: از رسول خدا (ص) شنيدم مى‏فرمود: مسلمان برادر مسلمان است، وقتى با او بر خورد مى‏كند، سلامش مى‏گويد، و او سلام را به وجهى بهتر به وى بر مى‏گرداند، يعنى او بايد سلام كند و اين بايد عليك بگويد و بايد كه ماعون را از او دريغ ندارد. پرسيدم يا رسول اللَّه ماعون چيست؟ فرمود: از سنگ گرفته تا آهن و از آب گرفته تا هر چيز ديگر «3». مؤلف: رسول خدا در روايتى ديگر آهن را به ديگ‏هاى مسين و تبر آهنين، و سنگ را به ديگ‏هاى سنگى تفسير فرموده «4». _______________ (1) فروع كافى، ج 3، ص 499، ح 9. (2) الدر المنثور، ج 6، ص 401. (3 و 4) الدر المنثور، ج 6، ص 400.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره الماعون

    تفسیر نور
    اين سوره سيماى افراد منفى را معرفى مى‏كند: كسانى كه نسبت به دين، ديدگاه منفى دارند. <<يكذّب بالدّين>> نسبت به يتيم و مسكين منفى هستند و آنان را طرد مى‏كنند. <<يدعّ اليتيم و لا يحضّ>> در عبادت و نماز منفى هستند و اخلاص ندارند. <<ساهون - يراءون>> در خدمت به مردم منفى هستند. <<يمنعون الماعون>> مراد از «دين» در اينجا روز قيامت است، مانند <<مالك يوم الدين>> «دَعّ» راندن همراه با خشونت و «حَضّ» تشويق و ترغيب ديگران است. مراد از تكذيب دين و معاد در اين سوره، تكذيب قلبى است، نه قولى؛ زيرا مخاطب سوره، كسانى هستند كه نماز مى‏خوانند ولى نمازشان همراه با ريا و خودنمايى و سهو و غفلت است. «ماعون» از «مَعن» به معناى ابزار و وسايلى است كه معمولاً همسايگان به يكديگر عاريه مى‏دهند تا آنكه نيازشان برطرف شود. مثل ظروف غذاخورى در مهمانى‏ها. دين يك مجموعه به هم پيوسته است. نمازش از اطعام مسكين و رسيدگى به محرومين جدا نيست. در روايات، «ساهون» به معناى سستى، ترك و ضايع كردن نماز آمده است.<1050> حساب حضور در نماز جماعت، به خاطر حفظ شعائر الهى، از حساب ريا و خودنمائى به خاطر اهداف نفسانى جداست. در حديث مى‏خوانيم: كسى كه از دادن لوازم منزل خود به همسايگان دريغ ورزد، خدا روز قيامت لطف خود را نسبت به او دريغ خواهد كرد.<1051> البته در حديث ديگرى مى‏خوانيم كه پرسيدند: ما همسايگانى داريم كه هرگاه وسائلى به آنان عاريه مى‏دهيم، مى‏شكنند يا خراب م كنند، آيا گناه است كه به آنان ندهيم؟ حضرت فرمود: در اين صورت مانعى ندارد.<1052> در حديث مى‏خوانيم: هر كس به اوقات نماز بى‏اعتنائى كند و نماز را در اول وقت نخواند، ويل دارد.<1053> امام صادق عليه السلام فرمودند: ماعون، شامل قرض الحسنه و هر كار نيك درباره ديگران و در اختيار قراردادن وسائل خانه و از جمله زكات است.<1054> سنگدلى انسان به جائى مى‏رسد كه: نسبت به سخت‏ترين نوع فقر كه مسكين است. نسبت به ضرورى‏ترين نياز كه خوراك است. آن هم به مقدار مصرف نه ذخيره. نه خود اقدامى مى‏كند و نه ديگران را تشويق مى‏كند. نگاهى به مسئله ريا ريا و سُمعه دو خطر و آفت بزرگ هستند كه افراد مؤمن را تهديد مى‏كند. ريا آن است كه انسان كارى را براى ديدن مردم انجام دهد و سُمعه آن است كه كارى را بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانه‏هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره م افقان مى‏فرمايد: <<اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى يراءون النّاس>><1055> چون به نماز مى‏ايستند، نمازشان با كسالت و رياكارى است، همان گونه كه به ديگران كمك نمى‏كنند مگر در حال كراهت و نارضايتى. <<و لا ينفقون الا و هم كارهون>><1056> بر اساس روايات، رياكار ظاهرى زيبا و باطنى مريض دارد؛ در ظاهر اهل خشوع و تواضع است، ولى در باطن دست از گناه بر نمى‏دارد. او در ظاهر گوسفند و در باطن گرگ است. به جاى آنكه از دنيا آخرت را بدست آورد، از آخرت به سراغ دنيا مى‏رود و از پرده‏پوشى خداوند سوء تفاده كرده و گناه مى‏كند. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود: سخت‏ترين عذاب‏ها براى كسى است كه مردم در او خير ببينند در حالى كه در او خيرى نيست. فرشتگان اعمال برخى انسان‏ها را بالا مى‏برند، ولى خطاب مى‏رسد: هدفش خدا نبوده است، آن را برگردانيد. در فرهنگ اسلامى، ريا، نوعى شرك است و امام صادق‏عليه السلام درباره كسى كه عمل نيكى انجام دهد، اما نه براى خدا، بلكه براى اينكه مردم بشنوند و او را ستايش كنند، فرمود: او مشرك است، سپس آيه <<لا يشرك بعبادة ربه احدًا>><1057> را تلاوت فرمود.<1058> علامت رياكار آن است كه اگر ستايش شود كار نيكش را توسعه مى‏دهد و اگر ستايش نشود از كار خود مى‏كاهد. ناگفته نماند كه اين همه توبيخ و انتقاد براى كسانى است كه از ابتدا، كار را براى غير خداوند انجام مى‏دهند، ولى اگر انسان از آغاز هدفى جز خداوند نداشت، و دم از كار او آگاه شدند، مانعى ندارد. امام باقرعليه السلام فرمود: هيچ كس نيست مگر آنكه دوست دارد خوبى‏هايش در مردم ظاهر شود، به شرط آنكه از ابتدا نيّت او مردم نباشد. «اذا لم يكن صنع ذلك لذلك»<1059> اخلاص در برابر ريا و سمعه، اخلاص است كه در حديث مى‏خوانيم: خداوند جز خالصان را نمى‏پذيرد <<الا للّه الدّين الخالص>><1060> و هر كس چهل روز خود را خالص كند، چشمه‏هاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مى‏شود.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره الماعون

    «من اخلص للّه اربعين صباحاً ظهرت ينابيع الحكمة من قلب الى لسانه»<1061> و نشانه ايمان كامل آن است كه حُب و بغض و بخشيدن و نبخشيدن براى خدا باشد و افضل عبادت اخلاص است و از فاطمه زهراعليها السلام نقل شده كه فرمود: « من اَصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ افضل مصلحته»<1062> هر كس عبادت خال ه درگاه خداوند فرستاد، خداوند بهترين مصلحت او را برايش نازل مى‏كند. 1- تكذيب عملى قيامت از سوى اهل ايمان، امرى شگفت‏آور و جاى سؤال است. <<اَرايت الّذى>> 2- طرد يتيم انسان را از خدا دور مى‏كند. <<يكذّب بالدّين... يدعّ اليتيم>> 3- نشانه ايمان، يتيم نوازى و توجه به گرسنگان و محرومان است و هركس بى‏توجه باشد بى‏دين است. <<يكذّب بالدّين... يدعّ اليتيم>> 4- ميان عقيده و عمل رابطه تنگاتنگ است. (مسائل جزئى مثل طرد يتيم را جزئى نگيريد كه گاهى از مسائل مهمى مثل تكذيب دين خبر مى‏دهد). <<يكذّب بالدّين... يدعّ اليتيم>> 5 - نيازهاى عاطفى، مقدم بر نيازهاى جسمى است. (اول محبت به يتيم، سپس سير كردن مسكين) <<يدعّ اليتيم... طعام المسكين>> 6- هر نمازى ارزش ندارد و هر نمازگزارى بهشتى نيست. <<فويل للمصلّين>> 7- سهو اگر برخاسته از تقصير و بى‏اعتنائى باشد، سرزنش دارد. <<عن صلاتهم ساهون>> 8 - سهو در نماز قابل جبران و بخشش است ولى سهو از نماز، به معناى رها كردن آن، قابل بخشش نيست. <<عن صلاتهم>> (نه «فى صلاتهم») 9- خطر آنجاست كه كار زشت سيره دائمى انسان شود. <<يكذّب... يدعّ... لا يحضّ>> (قالب فعل مضارع بيانگر استمرار كار است) 10- اخلاص، شرط قبولى نماز و عبادت است. <<فويل للمصلّين الّذين... يراءون>> 11- اطعام فقرا مخصوص توانگران نيست، همه وظيفه دارند، گرچه از طريق تحريك و تشويق ديگران باشد. <<لا يحضّ على طعام المسكين>> 12- كسى كه گاهى از نماز غافل مى‏شود، مشمول ويل است، پس وضع تاركان دائم نماز چيست! <<فويل للمصلّين... عن صلاتهم ساهون>> 13- بى‏تفاوتى نسبت به نيازهاى ضرورى مردم كيفر دارد. <<فويل للمصلين... يمنعون الماعون>> 14- خدمت به مردم در كنار نماز است. <<فويل للمصلين... يمنعون الماعون>> 15- غفلت از نماز، بستر غفلت از مردم است. <<عن صلوتهم ساهون... يمنعون الماعون>> 16- بى اعتنائى به گرسنگان، نشانه بى‏اعتقادى به قيامت است. <<يكذّب بالدّين... و لا يحض على طعام المسكين>><1063> 17- سهو از اصل و حقيقت نماز مهم است، نه از تعداد ركعات كه گاهى عارض مى‏شود و قابل جبران است. <<عن صلاتهم ساهون>> 18- افرادى كه از خدا جدا شوند، به دنبال كسب جايگاهى در نزد ديگران با ريا كارى هستند. <<يكذّب... يراءون>> 19- بخل، ويژگى منكران معاد است، كه حتى از عاريه دادن چيزهاى كوچك و ناچيز بخل مى‏ورزند. <<يكذّب... يمنعون الماعون>> «والحمدللّه ربّ العالمين»
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره الماعون

    تفسیر اطيب البيان
    (2) (فذلك الذي يدع اليتيم ):(اين همان كسي است كه يتيم را از در خود به قهرمي راند)

    تفسیر کشاف
    ( فذلك الذي ) يكذب بالجزاء ، هو الذي ( يدع اليتيم ) أي : يدفعه دفعا عنيفا بجفوة وأذي ، وبرده ردا قبيحا بزجر وخشونة . وقرئ : يدع ، أي : يترك ويجفو .
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره الماعون

    تفسیر نمونه
    سوره ماعون مقدمه اين سوره در مكه نازل شده و داراى 7 آيه است. محتوى و فضيلت سوره ماعون اين سوره به عقيده بسيارى از مفسران از سوره هاى مكى است ، و لحن آيات آن كه در مقاطع كوتاه و كوبنده ، از قيامت و اعمال منكران آن سخن مى گويد گوياى همين مطلب است . رويهمرفته در اين سوره صفات و اعمال منكران قيامت در پنج مرحله بيان شده ، كه آنها به خاطر تكذيب اين روز بزرگ چگونه از ((انفاق )) در راه خدا، كمك به ((يتيمان ))، و ((مسكينان )). سرباز مى زنند، و چگونه در مورد ((نماز)) مسامحه كار و رياكارند، و از كمك به ((نيازمندان )) رويگردانند؟ در شاءن نزول اين سوره بعضى گفته اند: در باره ابو سفيان نازل شده كه هر روز دو شتر بزرگ نحر مى كرد، و خود و اطرافيان يارانش از آن استفاده مينمودند اما روزى يتيمى آمد و تقاضاى چيزى كرد او با عصايش بر او زد و او را دور كرد بعضى ديگر گفته اند كه آيه در باره وليد بن مغيره يا عاص بن وائل نازل شده است . در فضيلت تلاوت اين سوره در حديثى از امام باقر (عليه السلام ) آمده است كه من قراء اء راءيت الذى يكذب بالدين فى فرائضه و نوافله قبل الله صلاته و صيامه ، و لم يحاسبه بما كان منه فى الحياة الدنيا: هر كس اين سوره را در نمازهاى فريضه و نافله اش بخواند خداوند نماز و روزه او را قبول مى كند، و او را در برابر كارهائى كه در زندگى دنيا از او سرزده است مورد محاسبه قرار نمى دهد. تفسير : اثرات شوم انكار معاد در اين سوره نخست پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را مخاطب قرار داده و اثرات شوم انكار روز جزا را در اعمال منكران بازگو مى كند. آيا ديدى كسى را كه روز جزا را پيوسته انكار مى كند؟! (اء راءيت الذى يكذب بالدين ). سپس بى آنكه در انتظار پاسخ اين سؤ ال بماند مى افزايد. او همان كسى است كه يتيم را با خشونت ميراند! (فذلك الذى يدع اليتيم ). و ديگران را به اطعام مسكين و مستمند تشويق نمى كند (و لا يحض على طعام المسكين ). منظور از ((دين )) در اينجا ((جزا)) يا ((روز جزا)) است ، و انكار روز جزا و دادگاه بزرگ آن ، بازتاب وسيعى در اعمال انسان دارد كه در اين سوره به پنج قسمت از آن اشاره شده است از جمله : ((راندن يتيمان با خشونت ،)) و ((عدم تشويق ديگران به اطعام افراد مسكين )) است يعنى نه خود انفاق مى كند و نه ديگران را دعوت به اين كار مى نمايد. بعضى نيز احتمال داده اند كه منظور از ((دين )) در اينجا قرآن يا تمام آئين اسلام است ، ولى معنى اول مناسب تر به نظر مى رسد، و نظير آن را در سوره ((انفطار)) آيه 9 كلا بل تكذبون بالدين ، و سوره ((تين )) آيه 7 فما يكذبك بعد بالدين نيز آمده است كه به قرينه آيات ديگر آن سوره ها منظور از دين روز جزا است . ((يدع )) از ماده ((دع )) (بر وزن حد) به معنى دفع شديد و راندن تواءم با خشونت و عنف است . و ((يحض )) از ماده ((حض )) به معنى تحريض و ترغيب ديگران بر چيزى است ، راغب در مفردات مى گويد: حص تشويق در حركت و سير است ، ولى حض چنين نيست . از آنجا كه ((يحض )) و ((يدع )) به صورت فعل ((مضارع )) آمده نشان مى دهد كه اين كار مستمر آنها است در مورد يتيمان و مستمندان . باز در اينجا اين نكته جلب توجه مى كند كه در مورد يتيمان مساءله عواطف انسانى بيشتر مطرح است تا اطعام و سير كردن ، چرا كه بيشترين رنج يتيم از دست دادن كانون عاطفه و غذاى روح است ، و تغذيه جسمى در مرحله بعد قرار دارد. و باز در اين آيات به مساءله اطعام ((مستمندان )) كه از مهمترين كارهاى خير است برخورد مى كنيم ، تا آنجا كه مى فرمايد: اگر خود قادر به اطعام مستمندى نيست ديگران را به آن تشويق كند. تعبير به ((فذلك )) (با توجه به اينكه فا در اينجا معنى سببيت را مى بخشد) اشاره به اين نكته است كه فقدان ايمان به معاد سبب اين خلافكاريها مى شود، و به راستى چنين است ، آن كس كه آن روز بزرگ و آن دادگاه عدل ، و آن حساب و كتاب و پاداش و كيفر را در اعماق جان باور كرده باشد، آثار مثبتش در تمام اعمال او ظاهر مى شود، ولى آنها كه ايمان ندارند اثر آن در جراءتشان بر گناه و انواع جرائم كاملا محسوس ‍ است . در سومين وصف اين گروه ، مى فرمايد: ((واى بر نمازگزاران )) (فويل للمصلين ). ((همان نمازگزارانى كه نماز خود را به دست فراموشى مى سپرند)) (الذين هم عن صلاتهم ساهون ). نه ارزشى براى آن قائلند، و نه به اوقاتش اهميتى مى دهند، و نه اركان و شرائط و آدابش را رعايت مى كنند. ((ساهون )) از ماده ((سهو)) در اصل به معنى خطائى كه از روى غفلت سرزند، خواه در فراهم كردن مقدماتش مقصر باشد يا نه ، البته در صورت اول معذور نيست ، و در صورت دوم معذور است ، ولى در اينجا منظور سهو تواءم با تقصير است . بايد توجه داشت كه نمى فرمايد در نمازشان سهو مى كنند چون سهو در نماز به هر حال براى هر كس واقع مى شود، بلكه مى فرمايد از اصل نماز سهو مى كنند و كل آن را به دست فراموشى مى سپرند. روشن است اين مطلب اگر يك يا چند بار اتفاق بيفتد ممكن است از قصور باشد، اما كسى كه پيوسته نماز را فراموش مى كند و آن را به دست فراموشى مى سپارد، پيدا است كه براى آن اهميتى قائل نيست ، و يا اصلا به آن ايمان ندارد، و اگر گهگاه نماز مى خواند از ترس زبان مردم و مانند آن است . در اين كه منظور از ((ساهون )) در اينجا چيست ؟ علاوه بر آنچه در بالا گفتيم تفسيرهاى ديگرى نيز كرده اند، از جمله اينكه منظور تاءخير انداختن نماز از وقت فضيلت است . و يا اينكه منظور اشاره به منافقانى است كه نه براى نماز ثوابى معتقد بودند و نه براى ترك آن عقاب . يا اينكه منظور كسانى است كه در نمازهاى خود ريا مى كنند (در حالى كه اين معنى در آيه بعد مى آيد). البته جمع ميان اين معانى ممكن است هر چند تفسير اول مناسب تر به نظر مى رسد. به هر حال وقتى فراموش كنندگان نماز شايسته ويل هستند آنها كه به كلى ترك نماز گفته و تارك الصلوة هستند چه حالى خواهند داشت ؟! در چهارمين مرحله به يكى ديگر از بدترين اعمال آنها اشاره كرده ، مى فرمايد: آنها كسانى هستند كه پيوسته ريا مى كنند (الذين هم يراءون ). و در آخرين مرحله مى افزايد: آنها ديگران را از ضروريات زندگى منع مى كنند (و يمنعون الماعون ). مسلما يكى از سرچشمه هاى تظاهر و رياكارى عدم ايمان به روز قيامت ، و عدم توجه به پاداشهاى الهى است ، و گرنه چگونه ممكن است انسان پاداشهاى الهى را رها كند و رو به سوى خلق و خوش آيند آنها آورد؟! ((ماعون )) از ماده ((معن )) (بر وزن شاءن ) به معنى چيز كم است ، و بسيارى از مفسران معتقدند كه منظور از آن در اينجا اشياء جزئى است كه مردم مخصوصا همسايه ها از يكديگر به عنوان عاريه يا تملك مى گيرند، مانند مقدارى نمك ، آب ، آتش (كبريت ) ظروف و مانند اينها.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره الماعون

    بديهى است كسى كه از دادن چنين اشيائى به ديگرى خوددارى مى كند آدم بسيار پست و بى ايمانى است ، يعنى آنها به قدرى بخيل اند كه حتى از دادن اين اشياء كوچك مضايقه دارند، در حالى كه همين اشياء كوچك گاه نيازهاى بزرگى را برطرف مى كند، و منع آن ، مشكلات بزرگى در زندگى مردم ايجاد مى نمايد. جمعى نيز گفته اند منظور از ((ماعون )) زكات است ، چرا كه زكات نسبت به اصل مال غالبا بسيار كم است ، گاه ده درصد، و گاه پنج درصد، و گاه دو و نيم درصد است . البته منع زكات نيز يكى از بدترين كارها است ، چرا كه زكات بسيارى از مشكلات اقتصادى جامعه را حل مى كند. در روايتى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است كه در تفسير ماعون فرمود: هو القرض يقرضه ، و المتاع يعيره ، و المعروف يصنعه : ماعون وامى است كه انسان به ديگرى مى دهد، و وسائل زندگى است كه به عنوان عاريه در اختيار ديگران مى گذارد، و كمكها و كارهاى خيرى كه انسان انجام مى دهد در روايت ديگرى از همان حضرت اين معنى نقل شده ، و در ذيل آن آمده است كه راوى گفت : ما همسايگانى داريم كه وقتى وسائلى را به آنها عاريه مى دهيم آن را مى شكنند و خراب مى كنند، آيا گناه است به آنها ندهيم ؟ فرمود: در اين صورت مانعى ندارد. در معنى ((ماعون )) احتمالات ديگرى نيز گفته اند، تا آنجا كه در تفسير قرطبى بالغ بر دوازده قول در اين زمينه نقل شده كه بسيارى از آنها را مى توان در هم ادغام كرد و مهم همان است كه در بالا آورديم . ذكر اين دو كار پشت سر يكديگر (رياكارى و منع ماعون ) گوئى اشاره به اين است كه آنها آنچه براى خدا است به نيت خلق بجا مى آورند، و آنچه براى خلق است از آنها دريغ ميدارند، و به اين ترتيب هيچ حقى را به حق دارش نمى رسانند. اين سخن را با حديثى از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پايان مى دهيم ، فرمود: من منع الماعون جاره منعه الله خيره يوم القيامة ، و وكله الى نفسه ، و من وكله الى نفسه فما اسوء حاله ؟!: كسى كه وسائل ضرورى و كوچك را از همسايه اش دريغ دارد خداوند او را از خير خود، در قيامت منع مى كند، و او را به حال خود وامى گذارد، و هر كسى خدا او را به خود واگذارد، چه بد حالى دارد؟. 1 - جمعبندى بحثهاى سوره ماعون در اين سوره كوتاه ، مجموعه اى از صفات رذيله كه در هر كس باشد نشانه ايمانى و پستى و حقارت او است آمده ، و قابل توجه اينكه همه آنها را فرع بر تكذيب دين ، يعنى جزا يا روز جزا قرار داده است ، تحقير يتيمان ، ترك اطعام گرسنگان ، غفلت از نماز، رياكارى ، و عدم همكارى با مردم حتى در دادن وسائل كوچك زندگى اين مجموعه را تشكيل مى دهد، و به اين ترتيب افراد بخيل و خودخواه ، و متظاهرى را منعكس مى كند كه نه پيوندى با خلق دارند، و نه رابطه اى با خالق افرادى كه نور ايمان و احساس مسؤ وليت در وجودشان نيست نه به پاداش الهى ميان ديشند و نه از عذاب او بيمناكند. 2 - تظاهر و ريا يك بلاى بزرگ اجتماعى ارزش هر عمل بستگى به ((انگيزه )) آن دارد، و يا به تعبير ديگر از ديدگاه اسلام ، اساس هر عمل را، ((نيت )) تشكيل مى دهد، آن هم ((نيت خالص )). اسلام قبل از هر چيز پرونده نيت را مورد بررسى قرار مى دهد، و لذا در حديث معروفى از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده است كه : انما الاعمال بالنيات ، و لكل امرء ما نوى : هر عملى بستگى به نيت او دارد، و بهره هر كس مطابق نيتى است كه در عمل دارد. و در ذيل اين حديث آمده است : آن كس كه براى خدا جهاد كند اجرش ‍ بر خداوند بزرگ است ، و كسى كه براى متاع دنيا پيكار كند، يا حتى نيت به دست آوردن عقال (طناب كوچكى كه پاى شتر را با آن مى بندند) كرده باشد بهره اش فقط همان است .
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره الماعون

    اينها همه به خاطر آن است كه نيت هميشه به عمل شكل مى دهد، آن كس كه براى خدا كارى انجام مى دهد، شالوده آن را محكم مى كند، و تمام تلاش او اين است كه مردم از آن بهره بيشتر گيرند، ولى كسى كه براى تظاهر و رياكارى عملى انجام مى دهد، تنها به ظاهر و زرق و برق آن مى پردازد، بى آنكه به عمق و باطن و شالوده و بهره گيرى نيازمندان اهميت دهد. جامعه اى كه به رياكارى عادت كند، نه فقط از خدا و اخلاق حسنه و ملكات فاضله دور مى شود، بلكه تمام برنامه هاى اجتماعى او از محتوا تهى مى گردد، و در يك مشت ظواهر فاقد معنى خلاصه مى شود، و چه دردناك است سرنوشت چنين انسان ، و چنين جامعه اى ؟! روايات در مذمت ريا بسيار زياد است ، تا آنجا كه آن را نوعى شرك ناميده اند، و ما در اينجا به ذكر سه روايت تكان دهنده قناعت مى كنيم : 1 - در حديث از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده است : سياتى على الناس زمان تخبث فيه سرائرهم ، و تحس فيه علانيتهم ، طمعا فى الدنيا لا يريدون به ما عند ربهم ، يكون دينهم رياء، لا يخالطهم خوف ، يعمهم الله بعقاب فيدعونه دعاء الغريق فلا يستجيب لهم !: زمانى بر مردم فرا مى رسد كه باطنهاى آنها زشت و آلوده مى شود، و ظاهرشان زيبا، به خاطر طمع در دنيا اين در حالى كه علاقه اى به پاداشهاى پروردگارشان ندارند ، دين آنها ريا مى شود، و خوف خدا، در دل آنها وجود ندارد، خداوند همه آنها را به عذاب سختى گرفتار مى كند، و هر قدر خدا را مانند شخص غريق بخوانند هرگز دعايشان مستجاب نمى شود. 2 - در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه به يكى از يارانش به نام زراره فرمود. من عمل للناس كان ثوابه على الناس ‍ يا زراره ! كل رياء شرك !: كسى كه براى مردم عمل كند ثوابش بر مردم است ، اى زراره ! هر ريائى شرك است !. 3 - در حديث ديگرى از پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده است : ان المرائى يدعى يوم القيامة باربعة اسماء: يا كافر! يا فاجر! يا غادر! يا خاسر! حبط عملك ، و بطل اجرك ، فلا خلاص لك اليوم ، فالتمس ‍ اجرك ممن كنت تعمل له !: شخص رياكار در روز قيامت با چهار نام صدا زده مى شود: اى كافر! اى فاجر! اى حيلهگر! واى زيانكار ! عملت نابود شد، و اجرت باطل گشت ، امروز هيچ راه نجاتى ندارى ، پاداش ‍ خود را از كسى بخواه كه از براى او عمل كردى !. خداوندا! خلوص نيت ، سخت مشكل است ، خودت ما را در اين راه يارى فرما. پروردگارا! آنچنان ايمانى به ما مرحمت كن كه جز به ثواب و عقاب تو نينديشيم و رضا و خشنودى و غضب خلق در راه تو براى ما يكسان باشد. بارالها! هر خطائى در اين راه تاكنون كرده ايم بر ما ببخش . آمين يا رب العالمين
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره الماعون

    وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ


    • و مردم را به طعام دادن به بينوا وا نمی دارد



    • ترجمه فولادوند
      و به خوراك دادن بينوا ترغيب نمى‏كند.



    • ترجمه مجتبوی
      و بر طعام‏دادن بينوا [خود و ديگران را] برنمى‏انگيزد.



    • ترجمه مشکینی
      و (كسى را) به دادن طعام بر فقرا ترغيب نمى‏كند



    • ترجمه بهرام پور
      و بر اطعام بينوا، ترغيب نمى‏كند

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi