ویژگی های زمین از منظر قرآن:
درآمد:
همان گونه که گذشت خداوند متعال در جای جای قرآن از زمین ویژگی های آن یاد می کند؛ گاهی برای آگاهیدن گستره ی علم خویش به مردم، گاهی برای نشان دادن عظمت و قدرت خویش و گاهی برای اهداف دیگری که با تفکر در آیات قابل فهمند و بادقت در آن به دست می آیند.
در این نوشتار، برخی از ویژگی های زمین که در آیات شریفه آمده را ذکر می کنیم و به نقل و بررسی سخنان مفسران و دانشمندان در آن باره می پردازیم.
1. دحو و طحو
خداوند در سوره ی نازعات پس از این که از بنای آسمان و برافراشتن ستون هایش و روش و تاریک نمودن آن سخن می گوید، به دحوالارض اشاره می کند. در سوره ی شمس نیز پس از قسم به آسمان و بنا کننده آن، به زمین و طحو کننده آن قسم خورده است. از آنجایی که لغویون و مفسران دو واژه دحو و طحو را به یک معنا دانسته اند و برای آن دو، معانی یکسانی ارائه داده اند، ما این دو ویژگی را یکجا مورد بررسی قرار می دهیم.
آیات:
«والارض بعد ذلک دحاها»(61) (و بعد از آن زمین را گسترش داد).
«والارض و ما طحاها»(62) (و سوگند به زمین و آنکه آن را بگسترانید).
بحث لغوی:
در کتب برای واژه ی «دحو و طحو» این معانی ذکر شده است:
1- گسترش دادن؛ (63) 2- راندن؛ (64) 3- حرکت دادن؛ (65) 4- پرتاب کردن؛ (66) 5- غلطاندن؛ (67) 6- کندن و جدا کردن؛ (68) 7- آماده سازی. (69)
معانی ذکر شده را می توان در دو گروه تقسیم بندی کرد و آنها را به دو معنای کلی و اصلی بازگرداند:
الف) بسط و گسترش به جهت آماده سازی؛
ب) از جا کندن، جابجا کردن و حرکت دادن.
اگر مراد از دحو در آیه ی شریفه ی «گسترش دادن» باشد معنای ایه ی 30 سوره ی نازعات این می شود که: «زمین را پس از آسمان بگستراند» و در صورتی که مراد، «حرکت دادن» باشد معنای آن است که: «زمین را پس از آسمان به حرکت درآورد».
دیدگاه های مفسران و دانشمندان:
الف) مرحوم طبرسی، دحو را در آیه ی شریفه به معنای گسترش دادن می دانند و می نویسند: «خداوند بعد از آفرینش آسمان، را پهن نمود و گسترش داد». ایشان از ابن عباس نقل می کنند که گفته است: «البته خداوند متعال زمین را پس از آسمان گسترش داد اگر چه زمین پیش از آسمان آفریده شده است ولی در زیر کعبه مجتمع بود و سپس خداوند آن را پهن نمود». (70)
ب ) علامه ذوالفنون آیت الله شعرانی، بعد اینکه لغت دحو را به معنای «گستردن» دانسته اند، می نویسند: «مراد از ارض در آین آیه ی شریفه کره زمین، بلکه خشکی است، مقابل دریا و کوه، کوه و آب از زمین نیستند و به مقتضای این آیه، خشکی زمین که ربع مسکون می نامند و پس از خلقت اولین پدید آمد. چون سطح کره خاک را آب از همه جانب قرار گرفته بود و این خشکی که برجسته و از آب بیرون آمده مانند جزیره ای است که از قعر دریا برجهد و بالا آید و به تدریج پهن و گسترده و بزرگ شود». (71)
ایشان سپس به نظریه ی دانشمندان پیرامون احاطه داشتن آب بر کل کره زمین و خروج خشکی از زیر آب اشاره می کنند.
ج) تفسیر نمونه «طحاها» را به معنای گستردن زمین و خروج آن از زیر آب می داند ولی با ذکر معنای «راندن» می گوید: «برخی معتقدند این تعبیر اشاره اجمالی به حرکت انتقالی و وضعی دارد». (72) نویسندگان تفسیر نمونه این احتمال را ردّ نمی کند.
اگر کسی بگوید که دحو در آیه ی شریفه نمی تواند به معنای بسط و گسترش باشد و چنین استدلال کند که این معنا با کرویت زمین سازگاری ندارد؛ زیرا زمین گرد است نه مبسوط و پهن؛ (73) در پاسخ او باید گفت: بسط و گسترش هر چیز متناسب با خود آن چیز است. مثلا بسط فرش به معنای پهن کردن آن در طول و عرض است و اگر گفته شود توپ را بسط داد به معنای انبساط آن در جمیع جهات است چرا که توپ شیء کروی است و بسط آن باید متناسب با کرویت آن باشد.
د) علامه طباطبائی واژه ی دحو را به معنای «غلطانیدن» می دانند و از این تعبیر در آیه ی شریفه ی 30 سوره نازعات حرکت وضعی زمین را استفاده کرده اند و می نویسند: «هزار سال پیش از آنکه گالیله از حرکت زمین به دور خود سخن گوید... قرآن به صراحت از چرخش زمین بحث کرده است» ایشان در ادامه به استعمال مشتقات ماده دحو در نهج البلاغه و برخی روایات اشاره می کنند و می نویسند: در احادیث اهل بیت(علیهم السلام)به قدری از آن بحث گردیده است که «دحو الارض» زبانزد همگان شده است». (74)
هـ) سید هبه الدین شهرستانی موافق حرکت زمین از بابت دلالت این آیه شریفه است. او با استناد به قول برخی لغویون و ذکر برخی قرائن از روایات، دحو را در آیه ی شریفه به معنای «تحریک» می داند. ایشان به عبارت معروف «داحی باب خیبر» (75) که از صفات حضرت علی(علیه السلام)است استشهاد می کنند که به معنای «از جا کننده و پرتاب کننده در خیبر» است.
در ادامه روایت دحوالارض را ذکر می کنند که: «فلما خلق الله الارض دحاها من تحت الکعبه ثم بسطها علی الماء فاحاطت بکل شیءء». (46) (وچون خداوند زمین را خلق کرد آن را از زیر کعبه حرکت داد سپس آن را بر روی آب پهن کرد پس برتمام چیزها مسلط شد. ) و می نویسند: «در این روایت، دحو به معنای تحریک است چرا که اگر به معنای بسط بود «ثم بسطها» تکرار و زاید می گشت». (77)
و) احمد محمد سلیمان از نویسندگان عرب است، که این آیات را مورد بررسی قرار داده و می نویسد: « اگر «طحا» به معنی انداختن یا دفع کردن باشد معنای آیه این است که، خدا قسم خورده به انداختن و دفع زمین در فضا و اگر به معنای جدا کردن باشد معنای آیه است که، خدا قسم خورده به جدا کردن زمین که جزئی از منظومه شمسی بوده است». (78)
ز) از دیگر دانشمندانی که حرکت زمین را از آیه ی شریفه استفاده کرده اند می توان به مرحوم طالقانی در تفسیر پرتویی از قرآن (79) و شیخ خالد عبدالرحمن العک در کتاب الفرقان و القرآن (80) اشاره کرد.
ح) برخی دیگر از نویسندگان اگر چه دحو را در آیه ی شریفه به معنای «حرکت دادن» می دانند؛ ولی بسط و گسترش زمین را از لوازم حرکت آن دانسته اند. آیت الله دکتر صادقی در این باره می نویسند: « دحو به معنای پهن کردن زمین، نتیجه معنای لغوی «دحو الارض» می باشد که به حرکت در آوردن است، زیرا آن هنگامی که کره زمین به حرکت و گردش درآمده و از جایگاه خود رانده شد، توده ای روان و آتشین بود و در اثر حرکات گوناگون، به خصوص حرکت دورانی، هم به صورت کره درآمده و هم بر وسعت و پهنای آن به اندازه ی قابل ملاحظه ای افزوده شد». (81)
سید هبه الدین شهرستانی نیز به این مطلب این گونه اشاره می کنند: « اگر دحو به معنای غلطاندن باشد کرویت را می توان از آن فهمید و جمله «فاحاطت بکل شیء» هم در روایت بالا [روایت دحو الارض] می تواند مویدی باشد؛ چرا که احاطه ی جسم؛ کنایه از تدویر و گردی آن است و مقصود از شیء قطعات اجزای زمین است. آرای متأخرین از دانشمندان نیز بر همین است که زمین اول به وجود آمد و سپس متحرک و غلطان شد و از این حرکت و غلطیدن، کرویت پیدا شد». (82)
ط) برخی از نویسندگان عرب با ذکر معنای خاصی برای واژه ی «دحو» آیه را صریح در بیان کرویت زمین می داند و می نویسد: «وعن اتخاذ الارض شکلها الکروی الحالی یقول المولی عزوجل (والارض بعد ذلک دحاها) و تشیر معاجم اللغه ان کلمه دحاها تعنی انها جعلنا کالدحیه ای کالبیضه». (83)
(و در مورد شکل گرفتن زمین به صورت کره؛ خداوند عز وجل می فرماید: «و زمین را بعد از آن گستراند [و تخم مرغی شکل قرار داد]» و کتب لغت به این نکته اشاره دارند که مراد از کلمه دحاها این است که: آن را مانند دحیه یعنی تخم مرغ قرار داد. ).
ی) از دیگر نویسندگانی که از این آیه، حرکت و کرویت زمین را استفاده کرده اند می توان به وحیدالدین خان (84) و الحمد المرسی (85) اشاره کرد.
نقد و بررسی:
برخی از لغت دانان و مفسران قدیم، کلمه دحو را در آیه شریفه، فقط به «گستردن» تفسیر کرده اند، که به احتمال قوی این نوع تفسیر به خاطر احاطه و تسلط هیئت بطلمیوس برافکار آن زمان بوده است که زمین را در وسط افلاک، ساکن می دانست.
اما بسیاری از لغویون حرکت دادن را، به عنوان معنای دیگری برای ماده «دحو» ذکر کرده اند و با توجه به آن تصریحات می توان گفت: آیات مورد بحث به حرکت وضعی و انتقالی زمین اشاره دارند، هر چند ممکن است بسط و گستردن نیز، در آیه شریفه مراد باشد، البته جمع بین این دو معنا نیز دور از واقع نیست.
اما ادعای صراحت داشتن آیه در کرویت زمین، نمی تواند درست باشد چرا که برخلاف ادعای قائلین به این تفسیر، هیچ کدام از کتب لغت، «دحیه» را به معنای تخم مرغ ندانسته اند و آنچه در کتب لغت آمده این است که به آشیانه شترمرغ «ادحی النعام» گفته می شود و آن هم بدین خاطر است که او با پای خود خاک و سنگ ریزه ها را کنار می زند و آن را به اطراف پرتاب می کند و آشیانه خود را آماده می سازد. (86)