صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14

موضوع: گفت و گو در قرآن كريم

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض گفت و گو در قرآن كريم


    گفت و گو در قرآن كريم



    در اين نوشتار، نويسنده ابتدا واژه گفت‏وگو را بررسى كرده سپس به زمينه‏ها و پيش‏شرطهاى لازم براى گفت و گو مى‏پردازد . موانع گفت و گو و انواع گفت و گوهايى كه در قرآن آمده، موضع ديگرى است كه نويسنده آن را مورد كاوش قرار داده است .

    چكيده

    چندى است كه بازار تعامل بين اديان و تمدنها گرم است . هر كس از ديدگاه خويش، به اين بحث پرداخته است . نظر قرآن به عنوان وحى آسمانى، بسيار حائز اهميت مى‏باشد . در اين نوشتار، نويسنده ابتدا واژه گفت‏وگو را بررسى كرده سپس به زمينه‏ها و پيش‏شرطهاى لازم براى گفت و گو مى‏پردازد . موانع گفت و گو و انواع گفت و گوهايى كه در قرآن آمده، موضع ديگرى است كه نويسنده آن را مورد كاوش قرار داده است .

    مقدمه
    در عصر حاضر، گفت و گو از واژه‏هاى بسيار رايج در عرصه فرهنگ، سياست و اجتماع است . در اين راستا، اصطلاح گفت و گوى اديان و گفت و گوى تمدنها نيز مورد بحث و بررسى مى‏باشد . يكى از پرسشهاى اساسى اين است كه اسلام، چه ديدگاهى نسبت‏به گفت و گو دارد؟ و آيا آن را به عنوان يك روش مسالمت‏آميز در تعامل با پيروان اديان و مذاهب ديگر قبول دارد يا خير؟ و به طور مشخص ديدگاه قرآن كريم در اين باره چيست؟
    مهمترين هدف اين پژوهش بيان ديدگاه قرآن كريم در خصوص گفت و گوى مسالمت‏آميز با مذاهب و عقايد مخالف است و اين كه اساس رفتار با پيروان مذاهب، رفتار صلح‏آميز و استفاده از روش منطقى بوده و رد بر نظريه كسانى است كه مى‏گويند:
    «مادامى كه اسلام باقى است، صلح و سازش پيروان اسلام، حتى با كليميها و مسيحيها و از اين بالاتر با ساير افراد بشر، يك مساله لاينحلى خواهد بود .» (2)
    به عبارت ديگر، يكى از علل ضرورت اينگونه پژوهشها «نسبت‏دادن‏خشونت‏به‏اسل ام‏» است . عده‏اى اساس روابط اسلام با غير مسلمانان را بر جنگ و خصومت مى‏دانند . اين اشتباه از اينجا ناشى مى‏شود كه اسلام، اهميت‏بسيارى به جهاد داده است . همين برداشت‏باعث‏شده است كه پاره‏اى از نويسندگان از قبيل منتسكيو، متفكر فرانسوى، اسلام را دين شمشير بداند . وى در كتاب روح القوانين مى‏گويد:
    «يكى از بدبختيهاى بشر اين است كه هر فاتحى ديانت‏خود را بر جامعه مغلوب، تحميل كند . ديانت اسلام كه به زور شمشير بر مردم تحميل شده، چون اساس آن متكى بر جبر و زور بوده، باعث‏بدبختى و شدت شده است .» (3)
    واضح است كه اينگونه تبليغات عليه مسلمانان صورت گرفته و مى‏گيرد و در نهايت، روح همزيستى مسالمت‏آميز ملل جهان و اساس گفت و گو ميان اديان، تمدنها و عقايد گوناگون را مورد آسيب جدى قرار خواهد داد و اين در حالى است كه بر اساس شواهد و ادله روشن، «گفت و گوى مسالمت‏آميز در اسلام‏» اثبات مى‏گردد . گوستاو لوبون مى‏گويد:
    «تساهل مذهبى اسلام نسبت‏به مذهب يهود و نصارى ... خيلى بندرت مى‏توان در مذاهب ديگر مشاهده نمود .» (4)
    همچنين مى‏گويد:
    «اخلاق مسلمانان صدر اسلام از اخلاق امتهاى روى زمين و بخصوص ملتهاى نصرانى به طور نمايانى بهتر و برتر بوده است . آنان در عدالت، ميانه‏روى، مهربانى، گذشت، وفاى به عهد و بلندهمتى مشهور و معروف بودند و رفتارشان با ديگر ملتهاى اروپايى، بخصوص آنهايى كه در زمان جنگهاى صليبى بودند، متفاوت بود .» (5)
    امضاء


  2. تشكر

    parsa (19-03-2010)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : گفت و گو در قرآن كريم

    گفتار اول: واژه گفت و گو

    اين واژه هر چند در ظاهر، ساده مى‏نمايد، ولى واژه‏اى است كه به تازگى با بار معنايى جديدى مطرح شده و قداست و گيرايى خاصى در اذهان پديد آورده است . اين بار معنايى، پيام‏آور ارتباط صميمى، دوستانه و مخلصانه افراد، اديان و تمدنهاى مختلف با يكديگر است .
    گفت و گو تركيب عطفى به معناى صحبت، بحث، سخن، محاوره و مكالمه است . اين واژه كه اغلب در نوشتارهاى امروزى، بدون واو و متصل به يكديگر نوشته مى‏شود غلط مشهور است; چه اين كه كتب لغت معتبر (6) ، آن را به صورت تركيب عطفى گفت و گو ثبت نموده‏اند . اين واژه در ادبيات سابق، بيشتر به صورت گفت و شنود نوشته يا بيان مى‏شد . به نظر مى‏رسد واژه گفت و شنود گوياتر و روشنتر از واژه گفت و گو باشد; زيرا نشان دهنده اين معناست كه طرفين گفتمان، مكالمه دو جانبه داشته، هم سخن مى‏گويند و هم به سخن فرد مقابل گوش مى‏دهند .
    با اين حال، هر گاه واژه «گفت و گوى‏» ; يعنى همراه با ياء بيان شود، معنايى ديگر از آن داده مى‏شود . لغت نامه دهخدا، براى واژه گفت و گوى اين معانى را مى‏نويسد: هنگامه پرخاش، مشاجره، بحث و جنجال . (7)
    زمين كرده ضحاك پر گفت و گوى
    به گرد جهان را بدين جست و جوى
    نشد سير ضحاك از آن جست و جوى
    شد از كار گيتى پر از گفت و گوى (8)
    گفت و گو را مى‏توان معادله واژه ذرخژچژزحسذرح گرفت كه منظور از آن گفت و شنود، مكالمه، محاوره و مذاكره است . (9) در اين حالت، ممكن است فرد با فرد يا جامعه با جامعه با عقايد و مذاهب گوناگون به مكالمه و مذاكره بپردازند . به نظر مى‏رسد مكالمه اديان و مذاهب با يكديگر وافى به مقصود نيست; چه اين كه مكالمه، در موارد فورى و ضرورى، آن هم در سطحى نازل صورت مى‏گيرد . از اين رو، منظور ما از گفت و گو، مكالمه نمى‏باشد .
    ممكن است گفت و گو را به معناى ارتباط (ذرخژچح‏خذس‏ذذرح) (10) گرفت . در اين حالت منظور از گفت و گوى اديان و مذاهب، ارتباط اين دينها با يكديگر است . از آنجايى كه در طول تاريخ، اديان و مذاهب به گونه‏اى با يكديگر ارتباط طبيعى داشته‏اند، نمى‏توان از گفت و گو، ارتباط را اراده كرد; چون به هيچ وجه وافى به مقصود نبوده و معناى واقعى گفت و گو را نمى‏رساند .
    اگر گفت و گو را معادل سخنرانى و گفت و گوى علمى (حژزس‏رح‏ژخح) (11) بگيريم، در اين حالت، بالاتر از سطح مكالمه يا ارتباط خواهد بود و منظور از آن، گفت وگوى فرهيختگان و دانشمندان اديان، ملتها و تمدنها با يكديگر است و از آن به گفتمان نيز تعبير شده است .
    علاوه بر آن، مى‏توان گفت و گو را معادل ديالوگ (حس‏خ‏ردچخح) (12) دانست كه همانند واژه حژزس‏رح‏ژخحبار معنايى قوى‏ترى از مكالمه و ارتباط دارد .
    با توجه به آنچه گذشت مى‏توان اين نتيجه را گرفت كه منظور از گفت و گو بحث علمى و مبادله اطلاعات و انديشه‏ها از طريق گفت و شنود است; يعنى عالمان و صاحب نظران مسلمان و متفكران ساير اديان و مذاهب، با استفاده از همه علوم عقلى و نقلى و همين طور آداب و رسوم بر گرفته از دين و يا ساير رسوم اجتماعى، طى نشستهاى علمى در باره محتوا و ويژگيهاى دين، عقايد و فرهنگ خود، به منظور دستيابى به حقيقتهاى فطرى و مشترك به گفت و گو نشسته و همديگر را در مسير رسيدن به اهداف مشترك يارى نمايند . (13)
    امضاء


  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : گفت و گو در قرآن كريم

    گفتار دوم: زمينه‏ها و پيش‏شرطهاى گفت و گو از نگاه قرآن

    منظور از زمينه‏ها و پيش شرطهاى گفت و گو، امورى است كه فراهم آوردن و مراعات آنها در تمام مراحل گفت و گو لازم و ضرورى است . به برخى از اين موارد اشاره مى‏كنيم:
    الف) پذيرش دو طرف يا چند طرف: يكى از پيش‏فرضهاى آغازين گفت و گو، پذيرش دو طرف يا چند طرف است كه با استفاده از علائم، از جمله كلام به شكلهاى مختلف با يكديگر تبادل معنا مى‏نمايند . اين امر مورد پذيرش قرآن كريم است . البته پذيرش طرف مقابل به معناى حقانيت او نيست، بلكه منظور اين است كه گفت و گو وقتى تحقق پيدا مى‏كند كه هر يك از طرفين، سخن طرف ديگر را بشنود و با يكديگر به تبادل آرا و عقايد بپردازند . حضرت موسى عليه السلام مامور مى‏شود حتى با فرعون، دشمنترين دشمنان خدا، به گفت و گو بپردازد و آيات الهى را به او ابلاغ كند:
    آن گاه بعد از آنان، موسى را با آيات خود به سوى فرعون و سران قومش فرستاديم . (14)
    شما دو نفر (موسى و هارون) به سوى فرعون برويد; همانا او سركشى كرده است . (15)
    اهميت پذيرش طرف مقابل، به گونه‏اى است كه اين حق حتى براى مشركان به رسميت‏شناخته شده است:
    «و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله ثم ابلغه مامنه ذلك بانهم قوم لا يعلمون‏» (16)
    يعنى: و اگر يكى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به مكان امنش برسان; چرا كه آنان قومى نادانند .
    ب) اصل آگاهى و علم: طرفين گفت و گو بايد با آگاهى و علم به مذاكره بپردازند . كرامت و ارزش آدمى به علم و دانش است و به واسطه تعليم اسماى الهى و دريافت تعاليم حق، مسجود ملائكه شد و فرشتگان را به كرنش و تعظيم واداشت . (17)
    خداوند از انسان مى‏خواهد نسبت‏به آنچه علم ندارد، پيروى نكند:
    «و لا تقف ما ليس لك به علم ان السمع و البصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤلا» (18)
    يعنى: و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن; زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد .
    خداوند انسان را شنوا و بينا قرار داد تا راه را دريابد (19) و مى‏فرمايد: خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى‏دانستيد . (20)
    و نيز مى‏فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا به نادانى، گروهى را آسيب برسانيد و (بعد) از آنچه كرده‏ايد، پشيمان شويد . (21)
    ج) لزوم پذيرش اختلاف اقوام، ملل و زبانها: اختلاف انسانها از نظر زبان، مليت و غيره نبايد مانع گفت و گو شود . قرآن كريم به صراحت قبايل و گروه‏ها را پذيرفته است و اختلاف بين رنگها و زبانها را از آيات الهى مى‏شمارد:
    «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا» (22)
    يعنى: اى مردم! ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد .
    «ومن‏آياته‏خلق‏السماوات والارض‏واختلاف‏السنتكم والوانكم‏ان‏في‏ذلك‏لآي ت‏للعالمين‏» (23)
    يعنى: و از نشانه‏هاى او آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست . قطعا در اين (امر) براى دانشوران نشانه‏هايى است .
    گوناگونى انسانها از نظر رنگ، نژاد ، مليت و زبان، تفاوتى در انسانيت انسان پديد نمى‏آورد . بسيارى از اختلافها و جنگها ناشى از اين امر است كه گروهى خود را از نظر نژاد و مليت، برتر از ديگران مى‏دانند . همين امر باعث‏بروز جنگ جهانى دوم، از سوى نازيهاى آلمان شد . آنان خواهان برترى و تسلط بر ساير نژادها و ملل بودند . طبيعى است در چنين حالتى، جايى براى گفت وگو و شناخت‏حقايق باقى نمى‏ماند; در حالى كه قرآن كريم گوناگونى انسانها از نظر نژاد، مليت و ... را وسيله‏اى براى شناخت‏يكديگر مى‏داند .
    بنابراين، شناخت ملتها جز از راه گفت و گو و تبادل نظر و در سطح بالاتر، گفتمان امكان ندارد . آيات ديگر قرآن كه بر سير و حضور در بين ساير اقوام و ملل تاكيد دارد نيز ناظر بر همين تعريف و شناخت است . دستورات اسلامى مبتنى بر اخذ حكمت و دانش، حتى از زبان بيگانگان جز از طريق ايجاد رابطه و برقرارى ارتباط و مفاهمه، امكان‏پذير نيست .
    د) امكان حصول تفاهم و وحدت: هر چند انسانها گوناگون آفريده شده‏اند، با اين حال، زمينه‏هاى فراوانى براى ايجاد تفاهم و همكارى بر اساس اصول مشترك وجود دارد . يكى از پيش‏فرضهاى گفت و گو اين است كه بتوان به وسيله گفت و گو به اصول مشترك دست‏يافت و بر اساس آن با يكديگر تعاون و همكارى داشت . همكارى بين مسلمانان و اهل كتاب بر اساس اصول مشترك، مورد تاكيد قرآن كريم است:
    «قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون‏» (24)
    يعنى: بگو: اى اهل كتاب! بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است‏بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما، بعضى ديگر را به جاى خدا، به خدايى نگيرد . پس اگر (از اين پيشنهاد) اعراض كردند، بگوييد: شاهد باشيد كه ما مسلمانيم (نه شما) .
    در آيات‏سابق از همين‏سوره، به طور مستقيم دعوت به سوى اسلام‏بود، ولى در اين‏آيه، به نقطه‏هاى مشترك بين اسلام و اهل كتاب توجه شده است . قرآن كريم به مسلمانان مى‏آموزد كه اگر كسانى حاضر نبودند در تمام اهداف مقدستان با شما همكارى كنند، از پا ننشينيد و بكوشيد دست‏كم در قسمتى كه با شما اشتراك هدف دارند، همكارى آنان را جلب‏كنيد و آن را پايه‏براى پيشبرد اهداف مقدستان‏قرار دهيد .
    ه) آزادى فكر و انديشه و انتخاب راه: يكى از پيش‏فرضهاى گفت و گو، قبول آزادى فكر و انديشه است . هيچ يك از طرفين گفت و گو نمى‏تواند عقايد و افكار خويش را به ديگرى تحميل كند . در قسمتى از آيات قرآن كريم، اين اصل تعقيب شده است كه اساسا طبيعت اعتقادات قلبى و مسائل وجدانى به گونه‏اى است كه اكراه و اجبار بر نمى‏دارد . اگر فردى به حكم اجبار و فشار، معتقدات و دستورات يك مذهب را در ظاهر بپذيرد، هرگز دليل آن نيست كه او در قلب و وجدان خويش آن را پذيرا گشته است:
    امضاء


  6. تشكر

    parsa (19-03-2010)

  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : گفت و گو در قرآن كريم

    «لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي‏» (25)
    در دين اكراه راه ندارد; چرا كه راه از بيراه به روشنى آشكار شده است .
    «و لو شاء ربك لآمن من في الارض كلهم جميعا ا فانت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين‏» (26)
    يعنى: اگر پروردگارت مى‏خواست تمامى اهل زمين (بدون اين‏كه اختيارى داشته باشند) ايمان مى‏آوردند، پس آيا تو مردم را به اكراه وا مى‏دارى تا اين كه مؤمن شوند؟!
    منطق آزادى فكر و انديشه در عملكرد و روش پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام وجود داشت . پيامبر اسلام با نصاراى نجران به گفت و گو پرداخت . آنان از پذيرش حق خوددارى كردند . در نهايت در مورد مباهله (درخواست از خدا براى رسوايى دروغگو) توافق نمودند . (27) در روايات اسلامى وارد شده است كه وقتى پاى مباهله به ميان آمد، نمايندگان مسيحيان نجران از پيامبر هلت‏خواستند تا در اين باره بينديشند و با بزرگان خود مشورت كنند . بالاخره از اقدام به مباهله خوددارى كرده، حاضر به مصالحه شدند و شرايط ذمه را پذيرفتند . (28) پذيرش شرايط ذمه و مصالحه از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و نه اجبار آنان به اسلام يا جنگ با آنان يا مباهله و نفرين آنان، نشان‏دهنده روحيه منطقى و آزادانديشى آن حضرت است . سيره امام صادق عليه السلام مبتنى بر بحث و گفت و گو با گروه‏هاى غيرمذهبى، مثل ملحدين، مشركين و دهريون و نيز گروه‏هايى از اهل كتاب بود . امام با اين افراد، برخوردى حكيمانه همراه با حلم و صبر داشت . ادعاها و ادله آنها را با متانت و صبورى مى‏شنيد و از ادله خود خصم براى رد مدعاى آنان و اثبات اعتقادات اسلامى استفاده مى‏كرد (در اصطلاح منطق به آن، «جدل‏» گفته مى‏شود). مهمترين ابزار امام صادق عليه السلام در برخورد با اين گروه‏ها همان اخلاق معنوى و روحيه بردبارى و گفت و گوى مسالمت‏آميز بود كه سرانجام مخاطب را به تسليم وادار مى‏كرد و كار به جايى مى‏رسيد كه زبان به ستايش و مدح امام مى‏گشود . (29)
    و) خوش بينى نسبت‏به ديگران: يكى ديگر از پيش‏فرضهاى گفت و گو، خوش‏بين بودن و احترام به طرف گفت و گوست . همه انسانها از فطرت الهى بهره‏مندند . اگر فشارها و هوسها برداشته شود، پاكى و اصالت آنان ظاهر مى‏گردد . از اين رو، قرآن كريم، تمسخر ديگران را ممنوع ساخته و از مسلمانان مى‏خواهد كه اقوام ديگر را مسخره نكنند:
    «يا ايها الذين آمنوا لا يسخر قوم من قوم عسى ان يكونوا خيرا منهم و لا نساء من نساء عسى ان يكن خيرا منهن و لا تلمزوا انفسكم و لا تنابزوا بالالقاب .» (30)
    يعنى: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، نبايد قومى، قوم ديگر را ريشخند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و نبايد زنانى، زنان ديگر را ريشخند كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و از يكديگر عيب مگيريد و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد .
    ز) جدى گرفتن پيام گفت و گو: قرآن كريم از رفتار و عملكرد عده‏اى از مخالفان و معاندان حكايت مى‏كند كه هر گاه پيام جدى وحى را از زبان پيامبر خدا مى‏شنيدند، او را تكذيب كرده و به او نسبت‏سحر و جادو، (31) شاعر (32) و ديوانه (33) مى‏دادند و در مواردى سخنان وحى را اسطوره پيشينيان (34) معرفى مى‏كردند . اين امر، نشان‏دهنده رفتار ناپسند آنان در گفت و گو با پيامبر خداست و به دليل ضعف و پيش‏داورى خويش و بدون توجه به پيام گفت و گو، از شنيدن پيام وحى خوددارى مى‏كردند .
    پيامبران خدا در گفت و گو با مردم بسيار جدى بودند و در رساندن پيام خداوند متعال به مردم از كوتاهى و سهل‏انگارى خوددارى مى‏كردند . در قضيه گاو بنى اسرائيل، حضرت موسى عليه السلام به‏مردم‏گفت:
    خدا به شما فرمان مى‏دهد كه: ماده گاوى را سر ببريد، گفتند: آيا ما را به ريشخند مى‏گيرى؟ گفت: پناه مى‏بريم به خدا كه از جاهلان باشم . (35)
    ن) احترام به افكار، فرهنگ و مقدسات يكديگر: قرآن كريم ضمن تكريم و احترام به پيامبران و كتب آسمانى سابق، آنها را تصديق مى‏كند . حدود بيست آيه قرآن كريم در تصديق و تاييد تورات و انجيل است . اساسا اين سنت الهى است كه هر پيامبرى، پيامبر پيشين را تاييد و هر كتاب آسمانى، كتاب آسمانى سابق را تصديق مى‏نمايد (ناگفته نماند تاييد تورات و انجيل از سوى قرآن كريم، به معناى تاييد تورات يا انجيل فعلى نيست; چون دست تحريف آن دو را در امان نداشته است):
    «و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه فاحكم بينهم بما انزل الله‏» (36)
    يعنى: و كتاب آسمانى (قرآن) را به‏راستى و درستى بر تو نازل كرديم كه همخوان (مصدق) با كتابهاى آسمانى پيشين و حاكم بر آنهاست . پس در ميان آنان بر وفق آنچه خداوند نازل كرده است، داورى كن .
    قرآن كريم از مسلمانان مى‏خواهد كه كافران را دشنام و ناسزا ندهند; چه اين كه آنان نيز در مقابل و از روى دشمنى به خدا ناسزا مى‏گويند (37) و نيز از مؤمنين مى‏خواهد با كسانى كه دين شما را به ريشخند و بازى گرفته‏اند، دوست نشوند . (38)
    امضاء


  8. تشكر

    parsa (19-03-2010)

  9. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : گفت و گو در قرآن كريم

    گفتار سوم: اصول و قواعد حاكم بر گفت و گو از نظر قرآن
    ماهيت گفت و گو چگونه بايد باشد و طرفين، در گفت و گو با يكديگر بايد از چه اصول و قواعدى پيروى كنند؟ به چند مورد از اصول يا ويژگيهاى حاكم بر گفت و گو از نظر قرآن كريم توجه مى‏كنيم:
    الف) برخوردارى از منطق و استدلال: آيات زيادى از قرآن كريم، انسانها را به تامل، تعقل (39) و تفكر (40) دعوت مى‏كند . حكمت، (41) و جدال احسن (43) از اصول مسلم قرآن كريم است . صاحب خرد و انديشه كسى است كه به سخنان مخاطب گوش فرا مى‏دهد و بهترين آن را گزينش مى‏كند . (44) اين عده، تنها كسانى هستند كه راه به سوى هدايت و سعادت دارند . گفت و گوهاى خشونت‏آميز يا جدال غير احسن با اصول قرآنى ناسازگار است و پيامد آن چيزى جز كينه و دشمنى نيست . (45)
    ب) آشكار بودن پيام گفت و گو: گفت و گوهاى پيامبران الهى با مردم صريح و روشن بود و هر گاه مردم نيازمند توضيح و شرح بودند، با مهربانى و نرمش، مقصود كلام الهى را براى آنان روشن مى‏ساختند . قرآن كريم در آيات متعددى، خود را مبين (46) يا آشكار و واضح معرفى مى كند .
    ج) پرهيز از تحميل و اجبار: قرآن كريم هرچند پيام خويش را با قاطعيت‏بيان مى‏كند، با اين حال در قبول دين، اكراهى نيست; (47) راه هدايت را نشان داديم، خواه شاكر باش يا كافر (48) .
    بود و در آيات متعددى، تنها وظيفه پيامبر، بلاغ (51) يا رساندن پيام به مردم بود . پيمان مدينه كه بر اساس آن، مسلمانان مدينه با كفار آن شهر، يهوديان و مسيحيان پيمان ترك مخاصمه بستند، نشان‏دهنده مطلب فوق است . با اين حال، قرآن كريم به اهل كتاب خطاب مى‏كند چنانچه ايمان بياوريد، براى شما خير به دنبال دارد . (52)
    امضاء


  10. تشكر

    parsa (19-03-2010)

  11. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : گفت و گو در قرآن كريم

    گفتار چهارم: اهداف گفت و گو
    در اينجا به برخى از اهداف و آثار گفت و گو از نظر قرآن كريم، اشاره مى‏كنيم:
    الف) پايان دادن به دشمنيها: اختلافهاى انسانها به علل و عوامل گوناگون بستگى دارد . گاه منشا آن سلطه گرى، استثمار و غارت گروهى نسبت‏به گروه ديگر است كه در اين حالت، راهى جز مقابله و دفع ستم و ظلم آنان وجود ندارد . در واقع، در چنين حالتى، زمينه‏اى براى گفت و گوى مسالمت‏آميز وجود ندارد .
    يكى ديگر از عوامل اختلافها; اختلاف نظر و ديدگاه‏هاى گوناگون در مسائل اعتقادى، اجتماعى و دينى است . بهترين راه براى حل اختلافها و يا دست كم توافق بر سر اصول و اهداف مشترك، پذيرش گفت و گوست . قرآن كريم به مسلمانان دستور مى‏دهد كه با جدال احسن و گفت و گوى مسالمت‏آميز با اهل كتاب سخن بگويند و روابط خود را بر اساس اصول مشترك قرار دهند:
    «و لا تجادلوا اهل الكتاب الا بالتي هي احسن الا الذين ظلموا منهم و قولوا آمنا بالذي انزل الينا و انزل اليكم و الهنا و الهكم واحد و نحن له مسلمون‏» (53)
    يعنى: و با اهل كتاب، جز به شيوه‏اى كه نيكوتر است، مجادله نكنيد، مگر كسانى از آنها كه مرتكب ظلم و ستم شده‏اند و بگوييد: به آنچه بر ما و بر شما نازل شده ايمان آورده‏ايم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما همه فرمانبردار اوييم .
    بايد توجه داشت كه رسيدن به اصول مشترك با اهل كتاب، آنگونه كه قرآن كريم مطرح مى‏فرمايد، انتظار حداقلى است; نه انتظار حداكثرى . انتظار حداكثرى اين است كه اهل كتاب، اسلام را به طور كامل بپذيرند و زير بار دين خدا بروند .
    از نظر قرآن كريم، اگر بدى را به وسيله خوبى پاسخ دهيم، دشمنيها پايان يافته و بلكه به دوستى صميمى تبديل مى‏شود:
    «و لا تستوي الحسنة و لا السيئة ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بينك و بينه عداوة كانه ولي حميم‏» (54)
    يعنى: و نيكى با بدى يكسان نيست . (بدى را) به آنچه خود بهتر است دفع كن، آنگاه كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است ، گويى دوستى يكدل مى‏گردد .
    هر كس بدى كند انتظار مقابله به مثل را دارد، بويژه افراد بدكردار; زيرا خود از اين قماشند و گاه يك بدى را چند برابر پاسخ مى‏گويند، هنگامى كه ببينند طرف مقابل نه تنها بدى را به بدى پاسخ نمى‏دهد، بلكه با خوبى و نيكى به مقابله بر مى‏خيزد، وجدانشان تحت فشار شديدى قرار مى‏گيرد، شرمنده شده و احساس حقارت مى‏كنند و براى طرف مقابل عظمت قائل مى‏شوند . اينجاست كه كينه‏ها و دشمنيها برطرف شده و محبت و صميميت جاى آن را مى‏گيرد . (55)
    ب) فراهم ساختن زمينه هدايت: اساسا هدف پيامبران، بزرگان و مصلحان از گفت و گو با مخاطبان خود، زمينه‏سازى هدايت انسانهاست . اين مهم، زمانى فراهم مى‏شود كه مخاطبين نيز پيام گفت و گو را بشنوند . از نظر قرآن كريم، خردمند و صاحب انديشه كسى است كه از ميان سخنان گوناگون، بهترين را انتخاب كند .
    «فبشر عباد ا الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هداهم الله و اولئك هم اولوا الالباب‏» (56)
    يعنى: پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏دهند و بهترين آن را پيروى مى‏كنند، اينانند كه خدا ايشان را هدايت و راهنمايى كرد، و اينان همان خردمندانند .
    اسلام، داراى منطق آزاد انديشى است . بسيارى از مذاهب، پيروان خود را از مطالعه و بررسى سخنان ديگران نهى مى‏كنند; چرا كه بر اثر ضعف منطقى كه به آن گرفتارند، اين هراس را دارند كه منطق ديگران برترى پيدا كند و پيروانشان را از دستشان بگيرد! در حالى كه اسلام، سياست دروازه‏هاى باز را به اجرا در آورده و بندگان راستين خداوند را كسانى مى‏داند كه اهل تحقيق هستند; نه از شنيدن سخنان ديگران وحشت دارند، نه تسليم بى قيد و شرط مى‏شوند و نه هر وسوسه را مى‏پذيرند . (57)
    ج) ايجاد تفاهم و وحدت و همكارى بين اقوام و ملتها: از طريق گفت و گو، نه تنها مى‏توان دشمنيها و جنگها را پايان داد، بلكه مى‏توان همكارى و وحدت اقوام، ملتها و اديان را بر اساس اصول مشترك پديد آورد . آيات قرآن كريم، در برخورد با مشركان و اهل كتاب، مختلف است . از مشركان و كافران مى‏خواهد كه به خدا و روز جزا ايمان آورند، ولى آنگاه كه اهل كتاب از پذيرش سخن حق خوددارى مى‏كنند، از آنان مى‏خواهد بر سر اصول مشترك توافق و همكارى داشته باشند . يكى از آيات مهم در اين باره، آيه شصت و چهارم سوره آل عمران است كه پيشتر بيان شد . پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله غالبا در نامه به سران كشورهاى مسيحى به اين آيه استناد مى‏فرمود .
    محور يگانه پرستى، يكى از اصول مشترك است كه قرآن كريم بدان توجه و تاكيد دارد:
    «قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا لله مثنى و فرادى ثم تتفكروا ما بصاحبكم من جنة ان هو الا نذير لكم بين يدي عذاب شديد» (58)
    يعنى: بگو: من فقط به شما يك اندرز مى‏دهم كه دو دو و به‏تنهايى براى خدا به پاخيزيد، سپس بينديشيد كه رفيق شما هيچ گونه ديوانگى ندارد . او شما را از عذاب سختى كه در پيش است جز هشداردهنده‏اى (بيش) نيست .
    امضاء


  12. تشكر

    parsa (19-03-2010)

  13. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : گفت و گو در قرآن كريم

    گفتار پنجم: موانع گفت و گو
    الف) پيروى از گمان وظن: هر گاه يكى از طرفين يا هر دو از ظن و گمان پيروى كنند، از رسيدن به حقيقت‏باز مى‏مانند . قرآن دستور مى‏دهد از چيزى كه علم نداريد پيروى نكنيد . (59) اصولا يكى از مشكلات پيامبران الهى در گفت و گو با مردم و رساندن پيام خداوند به آنان، تبعيت عده زيادى از مردم از گمانهاى به دور از واقعيت و علم است . از اين رو، ظن و گمان، مورد سرزنش قرآن كريم است . (60)
    ب) تقليد كوركورانه: عده‏اى، تنها آيين گذشتگان خود را مبنا و ملاك هدايت قرار مى‏دهند و با وجودى كه اين آيينها و عقايد از واقعيت و علم دور هستند، همچنان لجبازى كرده و بر گفته‏هاى خويش پاى مى‏فشرند . اين عده سد راه انبيا بودند . تقليد بى‏چون و چرا از پيشينيان مورد نكوهش قرآن كريم است . (61)
    ج) عناد و ستيزه جويى: از نظر قرآن كريم، عده‏اى در مقابل كلام حق، مجادله و ستيزه جويى مى‏كنند . اين عده پس از مشاهده ادله و براهين روشن، به انكار و لجبازى روى مى‏آوردند . (62) در چنين حالتى، هيچ گاه شخصى به حقيقت و هدايت دست نمى‏يابد و گفت و گو خالى از فايده است .
    مراء (جدالگرى) نوعى از مجادله است كه شخص از سويى در حيرت است و از سويى ديگر، با طرف مقابل به انكار و ناباورى مى‏پردازد و تلاش مى‏كند مطالب و ديدگاه‏هاى طرف مقابل را از زبان وى بشنود و براى غلبه بر وى، آنها را رد كند و انكار نمايد .
    بنابراين، جدالگرى در مجادله‏هاى باطل به كار گرفته مى‏شود و نه گفتمانهاى حق; زيرا گفتمان حق، عبارت است از گفت و گويى كه در آن، هدف گفت و گوكننده، روشن كردن حق و پاسخگويى به شبهه‏هايى كه مطرح شده است، مى‏باشد . به هر حال، گفت و گوكننده چه بر حق باشد و چه بر باطل، روا نيست جدال به مفهوم بيان شده را انجام دهد . (63) قرآن كريم مى‏فرمايد:
    با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن . (64)
    د) پيروى از هواهاى نفسانى و تمايلات شيطانى: هرگاه شخص به دنبال هواپرستى خويش باشد و در پى تامين مال، جاه، شهوت و ... باشد، از دستيابى به حقيقت‏باز مى‏ماند . معبود عده‏اى، هواى نفسانى آنان است (65) و عده‏اى از شيطان تبعيت مى‏كنند . (66) براى اين عده، گفت و گو بى‏فايده است .
    ه) يارى‏جويى‏از باطل: قرآن‏كريم، درباره‏قوم نوح و ديگر اقوام، در مبارزه با كلام حق‏چنين‏مى‏گويد:
    «و جادلوا بالباطل ليدحضوا به الحق ...» (67)
    يعنى: و به وسيله باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال کنند
    امضاء


  14. تشكر

    parsa (19-03-2010)

  15. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : گفت و گو در قرآن كريم

    گفتار ششم: انواع گفت و گو در قرآن كريم

    در اينجا لازم است درباره انواع گفت و گو سخن بگوييم . براى اين منظور، لازم است واژه‏هاى قال، قيل، قالوا، يقولون و مانند آن را مورد توجه قرار دهيم . آيات بسيار زيادى در قرآن كريم از نوعى مكالمه، گفتمان، جدال، مشافهه، سؤال و پاسخ و يا سؤالهاى در تقدير و پاسخهاى مناسب با آن، حكايت دارد . حتى آنجا كه از حوادث گذشته و سرگذشت اقوام خبر مى‏دهد و يا آيات خدا را برمى‏شمرد، انگيزه‏هايى براى سؤال است كه گاه پاسخهاى لازم را به دنبال دارد . (68) نمونه‏هايى از اين گفت و گوها را يادآور مى‏شويم:
    امضاء


  16. تشكر

    parsa (19-03-2010)

  17. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : گفت و گو در قرآن كريم

    الف) گفت و گوهاى تبليغى
    آياتى از قرآن كريم بر مساله تبليغ دين و ابلاغ رسالت اشاره دارد و به دليل اهميت آن، خداوند از پيامبرش مى‏خواهد كه آن را به مردم برساند و هيچ گونه سهل‏انگارى و كوتاهى روا ندارد .
    «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدي القوم الكافرين‏» (69)
    يعنى: اى پيامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن و اگر نكنى هيچ پيامى از او را نرسانده‏اى . و خدا تو را از (گزند) مردم نگاه مى‏دارد . خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند .
    گاه درمواردى كه پيامبر با انكارها و كارشكنيها مواجه مى‏شد، خود را مبلغ معرفى مى‏كرد:
    «ابلغكم رسالات ربي و انا لكم ناصح امين‏» (70)
    يعنى: پيامهاى الهى را به شما مى‏رسانم و براى شما خير خواهى امينم .
    اهميت تبليغ و ارسال پيامهاى الهى به گونه‏اى است كه در چندين آيه، اينگونه بيان شده است كه پيامبر هيچ وظيفه‏اى جز بلاغ و رساندن آشكار تعاليم الهى ندارد:
    «فهل على الرسل الا البلاغ المبين‏» (71)
    يعنى: و آيا جز ابلاغ آشكار بر پيامبران وظيفه‏اى است؟
    امضاء


  18. تشكر

    parsa (19-03-2010)

  19. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : گفت و گو در قرآن كريم

    ب) گفت و گوهاى ارشادى
    گفت و گو در صورتى مؤثر مى‏افتد كه از هر گونه خشونت، تحقير طرف مقابل، تحريك حس لجاجت و مانند آن، خالى باشد . قرآن كريم از پيامبر مى‏خواهد كه با اندرز نيكو و حالت ارشادى با طرف مقابل به گفت و گو پرداخته و از بهترين روشهاى خطابى استفاده كند:
    «ادع الى سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن‏» (72)
    يعنى: با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به آن (شيوه‏اى) كه نيكوتر است، مجادله نماى .

    ج) گفت و گوهاى تعليمى
    برخى گفت و گوهاى قرآنى به منظور تعليم مخاطب و در جواب پرسشهايى است كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله صورت گرفته است . از پيامبر گرامى اسلام درباره موضوعات مختلف پرسشهايى شده است، مانند: هلال ماه، (73) قتال و كارزار در ماه‏هاى روح، (82) ذى‏القرنين، (83) كوه‏ها، (84) نزول كتاب از آسمان . (85)
    «يسئلك الناس عن الساعة قل انما علمها عند الله و ما يدريك لعل الساعة تكون قريبا» (86)
    يعنى: مردم از تو درباره رستاخيز مى‏پرسند; بگو: علم آن فقط نزد خداست . و چه مى‏دانى؟ شايد رستاخيز نزديك باشد .
    امضاء


  20. تشكر

    parsa (19-03-2010)

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi