نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: ده هزار نيرو در مقابل ميلياردها

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    September 2013
    شماره عضویت
    6191
    نوشته
    6
    تشکر
    10
    مورد تشکر
    31 در 6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض ده هزار نيرو در مقابل ميلياردها

    حضرت عبدالعظيم حسنى رحمة اللّه عليه حكايت كند:


    روزى خدمت حضرت جواد الا ئمّه عليهم السلام عرض كردم: ياابن رسول اللّه! اميدوارم كه شما قائم از اهل بيت محمّد صلى الله عليه وآله باشيد.


    امام جواد عليه السلام فرمود: اى ابوالقاسم! هر يك از ما ائمّه، در زمان وموقعيّت خود، قائم ومجرى احكام الهى وهدايت گر مردم به سوى دين خدا مى باشيم.


    وليكن آن قائمى كه خداوند به وسيله او زمين را از شرك وفساد پاك مى گرداند وعدل وداد را مى گستراند، ولادتش مخفى وپنهان مى باشد واز ديد انسان ها غايب

    ونامعلوم خواهد بود، بردن نام او در زمان غيبتش حرام است.


    او هم نام وهم كُنيه با حضرت رسول، محمّد صلى الله عليه وآله مى باشد؛ طىّ الا رض مى نمايد وزمين برايش مى چرخد، تمام مشكلات برايش آسان مى گردد

    وسختى ها وناملايمات در مقابل حضرتش ذليل ومتواضع مى باشند.


    به تعداد اصحاب رسول خدا صلى الله عليه وآله در جنگ بدر يعنى سيصد وسيزده نفر از دورترين سرزمين ها برايش احضار واجتماع مى نمايند كه خداوند متعال در

    قرآن، نيز به آن اشاره نموده:
    (أيْنَ ما تَكُونُوا يَاْتِ بِكُمُ اللّهُ جَميعا إنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَىٍّْءٍ قَديرٌ).(1
    يعنى؛ هر كجا باشيد، خداوند شما را حاضر مى گرداند، زيرا كه او بر هر كارى قادر وتوانا است.


    و چون اين تعداد نفرات تكميل گردد، با حضرت قائم عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف عهد وپيمان ببندند، ده هزار نيروى كمكى ديگر برايش ‍ مى رسد وبا اذن خداوند

    متعال قيام وخروج مى نمايد؛ ودشمنان ومخالفان خداوند را به قدرى به هلاكت مى رساند تا خدا از او راضى گردد.



    حضرت عبدالعظيم حسنى گويد: اظهار داشتم: اى مولا وسرورم! چگونه به رضايت وخوشنودى پروردگار، علم پيدا مى كند؟


    فرمود: خداوندِ توانا، در قلب ودرونش رحمت وراءفت ايجاد مى گرداند.


    و چون امام زمان عليه السلام داخل مدينه منوّره شود، دو بُت لات وعُزّى را خارج نمايد وآن ها را در حضور افراد به آتش مى كشد.(2





    1 سوره بقرة: آيه 148.
    (2احتجاج طبرسى: ج 2، ص 481، ح 324، إعلام الورى: ج 2، ص 242، إ كمال الدّين: ص 377، ح 2، كفاية الا ثر: ص 281، با مختصر تفاوتى در الفاظ

  2. تشكرها 3


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض

    اين قسمت از روايت کمي عجيب به نظر مي رسه:


    نقل قول نوشته اصلی توسط سکووت نمایش پست ها


    ... بردن نام او در زمان غيبتش حرام است...



    شايد منظور حضرت در دوران ميلاد حضرت و غيبت صغري تا قبل غيبت کبري حضرت قائم(عجل الله تعالي فرجه الشّريف) بوده باشه.
    ویرایش توسط شهاب منتظر : 21-09-2013 در ساعت 23:31
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهاب منتظر نمایش پست ها
    اين قسمت از روايت کمي عجيب به نظر مي رسه:





    شايد منظور حضرت در دوران ميلاد حضرت و غيبت صغري تا قبل غيبت کبري حضرت قائم(عجل الله تعالي فرجه الشّريف) بوده باشه.
    سلام و عرض ادب و احترام

    تشکر از سرکار سکووت گرامی برای استارت این بحث

    اما در مورد عدم جواز (و حرمت )بردن نام مولا در زمان غیبت:

    در میان فقهاء اختلاف است که نام صریح آن حضرت را که همان نام مبارک پیامبر(ص) است می‌توان به قصد نام آن حضرت ذکر کرد یا خیر؟ و فقهاء و بزرگان بر چند گروه شده‌اند:


    برخی قائل به حرمت به نحو مطلق هستند مانند شیخ صدوق و مرحوم مجلسی و محدث نوری و محقق داماد در کتاب شرعة التسمية که ادعای اجماع بر حرمة تسميه نموده است.

    و برخی قائل به جواز تسمیه می‌باشند مانند مرحوم شیخ حر عاملی صاحب کتاب وسائل الشیعه و مرحوم فیض کاشانی و شیخ بهائی در کتاب مفتاح الفلاح و نهی در روایت وارده را حمل بر کراهت کرده‌اند

    و گروه سوم قائل شده‌اند که در دوران تقیه اعم از آنکه تقیه بر نفس آن وجود مبارک یا بر خودمان باشد، نام بردن حرام است اما در غیر شرایط تقیه اشکالی ندارد

    و گروه چهارم قائل شده‌اند که حرمت تسمیه به دوران غیبت صغری اختصاص داشته است.


    بنابراین کسانی که قائل به حرمت نام بردن آن وجود مقدس می‌باشند در مقام اشاره از حروف جداگانه و مقطعه استفاده می‌کنند. (م ح م د)
    امضاء

  6. تشكرها 3


  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    و باید دانست که اختلاف فقهاء و علماء به جهت روایات متعدد و مختلفی است که وجود دارد که می‌توان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود.

    الف: روایاتی است که دلالت بر حرمت تسمیه به نحو مطلق و بدون هیچ قیدی دارد.
    امام هادی(ع) فرموده است:
    لايحلّ لکم ذکره باسمه

    و نيز امام صادق(ع) فرموده است:
    لايسمّيه باسمه الا کافر (اصول کافی ج 1 ص 333)


    ب: روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه ذکر نام آن حضرت تا زمان ظهور ممنوع است .
    عبدالعظیم حسنی از امام هادی(ع) روایت می‌کند که آن حضرت فرمود:
    «لايحل ذکره باسمه حتی يخرج فيملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً ».

    ج: روایاتی است که علت ممنوع بودن را خوف و تقیه ذکر نموده است در بحار الانوار ج 51 ص 31 روایتی را از ابوخالد کابلی که از یاران حضرت سجاد بوده است نقل می‌کند ‌که از امام باقر(ع) بعد از وفات حضرت سجاد خواست که نام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ذکر کند و حضرت فرمود: تو از من چیزی را سؤال کردی که اگر بنی فاطمه او را بشناسند حرص ورزند که او را قطعه قطعه کنند.

    د: قسم چهارم روایاتی است که به اسم شریف آن حضرت تصریح شده صدوق از محمد بن ابراهیم کوفی نقل می‌کند که امام عسکری(ع) گوسفند سر بریده‌ای را برای برخی افراد فرستاد و فرمود این عقیقه پسرم محمد است.

    امضاء

  8. تشكرها 3


  9. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در میان این اقوال و احتمالات؛ مسئله تقیه از جهاتی ضعیف و بعید به نظر می‌رسد؛


    اولاً: روایاتی که دلالت بر حرمة تسمية به نحو مطلق دارد بسیار زیاد است و روایت دال بر تقیه کم و نادر است.


    ثانیاً: ملاک تقیه اختصاص به خصوص نام آن حضرت ندارد بلکه شامل لقب و کنیه و هر چیزی که دلالت برآن حضرت کند می‌شود، در حالیکه بحث در حرمت و عدم حرمت فقط مربوط به تسمیه است.


    ثالثاً: در برخی از روایات آمده است که کسی نام آن حضرت را ببرد کافر است در حالیکه عمل مخالف تقیه موجب کفر نمیشود مگر اینکه تشبیه به کفر را از باب مبالغه بگیریم که آنهم در مسائل فقهی و احکام شرعی بعید است.

    آری در برخی از روایات وارد شده است که ارتکاب گناهان کبیره‌ای که لذتی در آن نیست موجب کفر است مثل ترک نماز که در روایت است «من ترک الصلوة متعمداً فقد کفر»، چون موجب استخفاف به حق تعالی است و عدم اعتناء به دین است.


    رابعاً: تقیه در موردی معنی دارد که در حضور آن حضرت نام مبارک او برده شود و او معین شود و خوفی برای آن حضرت یا دیگران باشد در حالیکه مضمون روایات داله بر حرمت تسمیه آن است که این نام مبارک نباید ذکر شود چه در حضور آن حضرت باشد یا نباشد.


    خامساً: از زمان پیامبر(ص) نام مبارک آن حضرت بر همگان معلوم بوده است و آنچه که از آن نهی شده است اظهار و تصریح به آن است.

    بنا بر این جهات پنج‌گانه و جهات دیگر؛ علیّت تقیه برای این حکم بسیار ضعیف است و قابل توجه نیست.
    امضاء

  10. تشكرها 3


  11. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آنچه را که در این مختصر می‌توانیم بگوئیم آن است که حرمت نام بردن آن حضرت ممکن است از جهت تکریم و تعظیم بیشتر آن وجود مقدس باشد و یا از جهت شدت اهتمام به عناوین موثرتری مانند حجة یا قائم و یا صاحب‌الزمان باشد که نتیجه آن شود مردم در زمان طولانی غیبت کبری با این عناوین آشنا باشند و توجه به حقیقت این القاب داشته باشند و این امر در تحکیم اعتقادات آنان و بقاء ایمان آنان مؤثرتر است.


    لذا در روایتی داود بن قاسم جعفری از امام هادی(ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود:
    «لايحل لکم ذکره باسمه»؛
    ذکر آن وجود مبارک با نامش جایز نیست

    و سؤال شد چگونه ذکر کنیم فرمود :
    «قولوا الحجة من آل محمد صلوات الله عليه»؛
    بگوئید حجت از آل پیامبر(ص)،

    همانگونه که خداوند ادب را به مسلمانان درباره‌ی تسمیه‌ی رسول خدا(ص) تعلیم می‌دهد و می‌فرماید:
    «لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضاً»(سوره نور:63)
    آن‌گونه که یکدیگر را می‌خوانید پیامبر را بدون رعایت ادب نخوانید

    و خود نیز عملاً او را با تعبیر «یا ایّها الرسول» و «یا ایّها النبی» در قرآن خطاب می‌کند. او خاتم الانبیاء و حضرت قائم خاتم الاوصیاء است.

    باتوجه به این بیانی که ذکر شد مفاد روایاتی که دلالت بر این دارد کسی که اسم آن حضرت را ببرد کافر است روشن می‌شود یعنی در چنین شرائطی و با چنین القابی و با چنین عناوین مهمی که آن حضرت دارد ذکر نام آن حضرت بدون توجه به آن القاب انکار حجت بودن یا انکار قائم بودن و یا انکار صاحب الزمان بودن آن حضرت است که روشن است اینها موجب کفر است.



    این اجمالی است از تحقیق و در جای خودش باید به صورت مفصّل به آن پرداخت. موفق باشید.


    منبع :
    پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی«مد ظله العالی»



    لینک تفصیلی این بحث :
    (http://hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineArticleID=15263&MagazineNumber ID=3304)
    امضاء

  12. تشكرها 3


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi