عایشه همسر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در حضور پیامبر نشسته بود که مردي یهودي وارد شد.
این مرد یهودی، هنگام ورود به جاي سلام علیکم گفت: «السام علیکم» یعنی: مرگ بر شما!
طولی نکشید که یکی دیگر وارد شد، او هم به جاي سلام گفت: «السام علیکم»
معلوم بود که تصادف نیست، نقشه اي است که با زبان، رسول اکرم(ص) را آزار دهند.
عایشه به شدّت خشمناك شد و فریاد بر آورد: مرگ بر خود شما و ...
رسول اکرم(ص) فرمود: اي عایشه! ناسزا مگو.
ناسزا، اگر مجسم گردد بدترین و زشت ترین صورتها را دارد. نرمی و ملایمت و بردباري روي هر چه گذاشته شود آن را زیبا می کند و زینت می دهد، و از روي هر چیزي برداشته شود از قشنگی و زیبایی آن می کاهد.
چرا عصبی و خشمگین شدي؟
عایشه گفت: مگر نمی بینی یا رسول الله! که اینها با کمال وقاحت و بی شرمی به جاي سلام چه می گویند؟
پیامبر(ص) فرمود: چرا. و من هم در جواب گفتم: «علیکم» (بر شما باد). همین قدر کافی بود.
منبع: داستان راستان