صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 46

موضوع: از اشك عزا ديده ‏ها درياست ...ماتم جواد يا غم زهراست

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    طائر عرشم ولى پر بسته‏ ام
    یاد دلدارم ولى دلخسته‏ ام

    آسمانم بى ستاره مانده است
    درد من را سوى غربت رانده است

    ناله‏ ها مانده است در چاه دلم
    قاتلى دارم درون منزلم

    من رضا را همچو روحى بر تنم
    هستى و دارو ندار او منم


    ضامن آهو مرا بوسیده است
    خنده‏ام را دیده و خندیده است

    بر رضا هركس دهد من را قسم
    حاجتش را مى‏دهد بى بیش و كم

    لاله‏اى در گلشن مولا منم
    غصه دار صورت زهرا منم

    زهر كین كرده اثر رویم ببین
    همچو مادر دست بر پهلو غمین


    در میان حجره‏اى در بسته‏ ام
    بى قرارم، داغدارم، خسته ‏ام

    این طرف یا فاطمه باشد جواد
    آن طرف دشمن ز حالش گشته شاد

    این طرف درد و غم و آه و فغان
    آن طرف هم دختران كف زنان

    كس نباشد بین حجره یاورم
    من جوانمرگم، شبیه مادرم

    ریشه ‏ها را كینه ‏ها سوزانده است
    جاى آن سیلى به جسمم مانده است

    حال كه رو بر اجل آورده ‏ام
    یاد باباى غریبم كرده‏ ام

    نیست یك درد آشنا اندر برم
    خواهرى نبود كنار پیكرم

    تشنه لب در شور و شینم اى خدا
    یاد جدّ خود حسینم اى خدا

    جواد زمانی




    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 23-09-2014 در ساعت 15:06
    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای که بر جود تو جبرییل امین رو می زند
    روبروی گنبد تو نوح زانو می زند

    بارگاهت را مسیح هر روز جارو می زند
    شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می زند

    بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است
    در تبار مرتضی داغ جوان افتاده است

    ذکر مظلومیّتت در شهر پر آوازه شد
    در جوانی رشته ی عمر تو بی شیرازه شد




    زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد
    زخم های کهنه ی آل پیمبر تازه شد

    باز یارب بی وفایی زنی در اهل بیت
    روضه های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت

    زهر گاهی چند سالی با جگر سر می کند
    رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می کند

    گاه زهری در جگرها کار خنجر می کند
    قلب ها را پاره و جان را مکدّر می کند


    در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد
    مثل جدّت، لحظه ی آخر ترا لب تشنه کرد

    مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد
    تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد


    آب هم چون کربلا در خانه ات نایاب شد
    ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد

    وقت مردن،جرعه آبی بر جگرها خوشتر است
    آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است


    همچو بسمل! وای بر من، می زدی تو دست و پا
    هلهله می کرد دشمن، می زدی تو دست و پا

    در سرای خویش اصلان، می زدی تو دست و پا
    بشکند دستان آن زن، می زدی تو دست و پا


    ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند
    پیکرت را روی بام خانه ات انداختند

    سایه سار پیکرت، بال کبوترهای شهر
    گریه کن های غمت، چشمان مادرهای شهر

    سینه زن های شما دستان خواهرهای شهر
    پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر

    کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند
    داغ یک سینه زنی در سینه ی افلاک ماند







    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 27-08-2016 در ساعت 08:48
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    غربت هیچ کسی مثل تو مولا نشود
    گره بی کسی تو به خدا وا نشود

    نیست یک خواهر غمدیده پرستار شما
    هیچ کس همقدم زینب کبری نشود


    به لب تشنه ی تو آب گوارا نرسید
    مقتلت گر چه به جانسوزی صحرا نشود

    پسر ضامن آهو، تو جوانمرگ شدی
    مثل تو هیچ کسی وارث زهرا نشود


    جگر سوخته از زهر تو را طعنه زدند
    جگر سوخته با خنده مداوا نشود

    قدرت زهر چه بوده که ز پایت انداخت
    گفت با خنده دگر ابن رضا پا نشود


    جان فدای پسرت حضرت هادی که سه روز
    دید تشییع تن خسته مهیا نشود

    جواد حیدر





    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 23-09-2014 در ساعت 15:12
    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2403
    نوشته
    6,971
    صلوات
    80000
    دلنوشته
    55
    اَلـــلّـــ❤ـهـُـــ❤ـمَّ عَـــ❤ـجِـّــ❤ـلْ لِــ❤ـوَلــ❤ـیـــِّکَ ❤الــــْفــ❤ــَرَجْ
    تشکر
    45,127
    مورد تشکر
    29,780 در 7,851
    وبلاگ
    45
    دریافت
    16
    آپلود
    10

    پیش فرض



    تشنه ی آب و عاطفه هستی
    از نگاهت فرات می ریزد

    از صدایِ گرفته ات پیداست
    عطش از ناله هات می ریزد

    نفست بند آمده؛ ای وای
    عاقبت زهر کار خود را کرد

    عاقبت زهر، زهر خود را ریخت
    جامه های عزا تن ما کرد


    تشنگی سویِ چشم تان را بُرد
    سینه ی پر شراره ای داری

    کاش طشتی بیاورند اینجا
    جگر پاره پاره ای داری


    چقدر چهره ات شکسته شده!
    تا بهاری، چرا خزان باشی ؟

    به تو اصلاً نمی خورد آقا
    که امام جوان مان باشی!!!


    گیسوانت چرا سپید شده ؟
    سن و سالی نداری آقا جان!

    درد پهلو گرفته ای نکند !؟
    که چنین بی قراری آقاجان

    شهر با تو سرِ لج افتاده
    مرد تنهای کوچه ها هستی

    همسرت هم تو را نمی خواهد
    دومین مجتبی شما هستی


    تک و تنها چه کار خواهی کرد !؟
    همسرت کاش بی قرارت بود

    چقدر خوب می شد آقاجان
    لااقل زینبی کنارت بود

    باز هم غیرت کبوترها
    سایه بانت شدند ای مظلوم

    بال در بال هم، سه روز تمام
    روضه خوانت شدند ای مظلوم


    کاظمین تو هر چه باشد، باز
    آفتابش به کربلا نرسد

    آخر روضه ات کفن داری
    کارت آقا به بوریا نرسد


    جای شکرش همیشه می ماند
    حرفی از خیزران و سلسله نیست

    شکر! در شهر کاظمین شما
    خیره چشمی به نام حرمله نیست

    شاعر : وحید قاسمی



    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 23-09-2014 در ساعت 15:13
    امضاء





  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2403
    نوشته
    6,971
    صلوات
    80000
    دلنوشته
    55
    اَلـــلّـــ❤ـهـُـــ❤ـمَّ عَـــ❤ـجِـّــ❤ـلْ لِــ❤ـوَلــ❤ـیـــِّکَ ❤الــــْفــ❤ــَرَجْ
    تشکر
    45,127
    مورد تشکر
    29,780 در 7,851
    وبلاگ
    45
    دریافت
    16
    آپلود
    10

    پیش فرض



    خون شد از غم دلِ خدا جویم
    درد بسیار و نیست دارویم
    می فشانم سرشك و می گویم

    یا جواد الائمه ادركنی

    سینه ای پُر شرار دارم من

    دل و جانی فكار دارم من
    دو جهان با تو كار دارم من

    یا جواد الائمه ادركنی

    روزگارم ز غم تباه شده
    قلبم از معصیت سیاه شده
    راهِ من منتهی به چاه شده

    یا جواد الائمه ادركنی

    خسته و دلشكسته و زارم
    گره افتاده است در كارم
    جز به كویت كجا پناه آرم؟

    یا جواد الائمه ادركنی

    ای كه روح عبادتی ما را
    عذر خواهِ قیامتی ما را
    جانِ زهرا عنایتی ما را

    یا جواد الائمه ادركنی

    تشنه ام تشنه بر من آب بده
    گنهم را ببر ثواب بده
    به گدای درت جواب بده

    یا جواد الائمه ادركنی


    دردِ من را دوا كنی چه شود؟

    حاجتم را روا كنی چه شود؟
    قسمتم كربلا كنی چه شود؟

    یا جواد الائمه ادركنی

    عزت عالمین می خواهم

    نجف و كاظمین می خواهم
    طوفِ قبر حسین می خواهم

    یا جواد الائمه ادركنی

    من كه چون شمع بر فروخته ام
    از غم غربت تو سوخته ام
    چشم بر رحمتِ تو دوخته ام

    یا جواد الائمه ادركنی

    همسرت كرد نامراد تو را
    ساخت مسموم از عناد تو را
    ای كه خوانده پدر جواد تو را

    یا جواد الائمه ادركنی



    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 04-09-2015 در ساعت 19:38
    امضاء




  7. تشكرها 8


  8. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بر زمین ای زاده زهرا چرا افتاده ای
    روی خاک هجره از زهر جفا افتاده ای

    آن زن قاتل به اشک دیدگانت خنده کرد
    بس که نالیدی تو از صوت و نوا افتاده ای

    دست وپا در پیش قاتل می زنی بن الرضا
    درمیان هجره ات بی کس ز پا افتاده ای


    مانده جسم تو سه روزی زیرنور آفتاب
    برروی خاشاک و خاک بام ها افتاده ای


    همچو جدت استخوانهایت همه بشکسته شد
    نیمه شب از پشت بام خانه ها افتاده ای


    مردم این شهر گویا بی خبر از توشدند
    درمیان کوچه ها ابن الرضا افتاده ای


    بهردیدار پسرچشم انتظاری می کند
    تا بیاید هادی از در از نوا افتاده ای

    کاش "مجنون "جان سپاری درعزای دلبرت
    ای گل باغ رضا بی همنوا افتاده ای



    حاج آرمین غلامی (مجنون)






    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .


  9. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    «مصیبت»


    از جفاى همسر بى مهر فریاد اى پدر
    کز دل و جانم برآورده است فریاد اى پدر

    در جوانى گوهر عمر مرا از من گرفت
    تا که مامون دختر خود را به من داد اى پدر

    آنچه با من کرد ام ‏الفضل دون کى مى ‏کند
    همسرى با همسرش اینگونه بى داد اى پدر

    یک طرف زهر جفا و یک طرف سوز عطش
    غنچه‏ ى نشکفته‏ ات را داد بر باد اى پدر


    بیشتر از زهر کین از تشنه کامى سوختم
    سوختم چون صیدى اندر دام صیاد اى پدر

    بسکه فریاد از عطش کردم که تاثیرى نداشت
    شد درون سینه ‏ام خاموش فریاد اى پدر

    آخر آمد بر سرمن محنتى که بارها
    چهره‏ ام بوسیدى و کردى از آن یاد اى پدر

    روز مرگم شد بیا بر غربت من گریه کن
    چون که گفتى ذکر خوابم شام میلاد اى پدر


    در خراسان من به دیدارت شتابان آمدم
    نک بیا از بهر دیدارم به بغداد اى پدر

    گر نمى ‏آیى مرا بر سر من آیم در برت
    مرغ روحم چون شود از بند آزادى اى پدر


    در جوار تو (موید) از پى عرض سلام
    قاصد دل را به کوى من فرستاد اى پدر

    رضا موید





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  10. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    نه تنها اين دل ما بر جواد ابن رضا سوزد
    كه بر احـــوال او جان تمام ماســوا سوزد


    از آن آتش كه زد زهر ستم بر جان آن مولا
    فلك نالد ،ملك گريد،زمين لرزد، سما سوزد

    شهيد از كينه همسر چو شد آن نوگل زهرا
    به جنّت زين غم عظما دل خيرالنّسا سوزد


    چوديد ازاوبه جزخوبى؟كه آخركرد مسمومش
    دل اهل ســـــتم بر حال مظلـــومان كجا سوزد

    به جان سبط خيرالمرسلين زد آن چنان آتـــش
    كه از داغش به رضوان جان ختم الانبيا سوزد


    نتـــــرسيد از خدا و پيكرش را روى بام افكند

    چنان كز بهر آن مـــــولا دل مــرغ هوا سوزد

    خدا لــــعنت كند آن همســـر نامهربانـــش را
    به دوزخ پيـــــــكرش در آتش قهر خدا سوزد


    ز ياد شيعــــيان هرگز نخواهد رفت اين ماتم
    دل از ياد غريبيش به هر صبح و مسا سوزد

    نسوزد هركه را دل برجواد ابن الرضا،«خسرو»
    تنــــش در آتـــــش قهـــر خدا روز جزا ســوزد


    محمدخسرو نژاد






    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .

  11. تشكرها 3

    حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (24-09-2014), شهاب منتظر (24-09-2014), صبور (14-09-2015)

  12. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    باز هم قافیه ها سوز و نوایی دارد
    در این خانه سرشوق گدایی دارد


    زائرت تا به ابد محو حرم می ماند
    دیدن صحن و سرای تو صفایی دارد


    صاحب جود و سخا و کرمی آقا جان
    کاظمینت به خدا حال و هوایی دارد


    از غم غربت تو چشم پر از نم داریم
    هر که مجنون تو شد اشک و بکایی دارد

    العطش گفتی و قلب همه را سوزاندی
    فرد تشـــنه عملاً ســوز صـدایی دارد


    مثل جدت به تو هم آب ندادند، غریب!
    روضـــه ات بوی خوش کرببلایی دارد


    بال و پرهای کبوتر شده سقف حرمت
    روضه ی تو به خدا معجزه هایی دارد



    شاعر : حبیب باقرزاده







    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .


  13. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سیه پوش غم تو جان و تن شد
    زداغت هر دلی غرق محن شد

    بمیرم قاتلت شد همسر تو
    غریبی توهم مثل حسن شد


    زبیداد و جفای همسر تو
    دل اهل ولا بیت الحزن شد

    اگر چه سوختی از آتش زهر
    کجا جسمت بدون پیرهن شد؟


    اگر چه جسم پاکت روی بام است
    ولیکن پیکرت آقا کفن شد

    فدای آن امام تشنه کامی
    که جسمش زخمی و عریان بدن شد



    شاعر : رضا رسولی




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi