آیا پدر و مادر خوبی برای فرزندانمان هستیم ؟
آیا علایق و خواسته های آنها را می شناسیم ؟
آیا میدانید که فرزندانتان با چه کسانی دوست هستند؟
دوستانشان را می شناسید ؟ کدام کتاب درسی را بیشتر دوست دارند و کدام را کمتر؟ اصلأ از وضع درس و مشق آنها خبر دارید . یا فقط موقع کارنامه گرفتن به مدرسه می روید.
در روز چند ساعت از وقت خود را برای درس و مشق فرزند خود قرار می دهید.
روزی چند ساعت یا بهتر بگویم چند دقیقه با فرزند خود به طور صمیمانه و بدون امرو نهی کردن صحبت می کنید؟
بیاید با فرزندانمان آنقدر صمیمی و مهربان باشیم که آنها پدر و مادر خود را بهترین دوستان خود بدانند. تا اگر روزی مشکلی برایشان پیش آمد ،به جای آنکه مشکلشان را با دوستانشان مطرح کنند و از آنان کمک بخواهند با ما در میان بگذارند. چه بسا اگر مشکل خود را برای دوستان خود بگویند با راهنمایی نادرست آنها به راههای بد کشیده شوند.
آنقدر به آنها محبت کنیم که احساس کمبود محبت نکنند. و محبت و مهربانی را خارج از خانه جستجو نکنند.
چگونه می شود که خیلی از فرزندان ساعت ها وقت خود را پای تلفن برای صحبت کردن با دوستانشان می گذرانند.
آیا ما نتوانستیم که نقش خود را به عنوان پدر و مادر و یا دوستانی خوب ایفا کنیم. مطمئنأ اگردوستان خوبی می بودیم اینگونه نمی شد .
چرا ما باید از هر ده جمله که به بچه ها می گوییم هفت یا هشت تای آن امر و نهی می باشد . چرا زبان نصیحت را طولانی می کنیم . بعضی مواقع یک تذکر کوتاه و مفید می تواند اثر بخش تر از سه ساعت نصیحت کردن باشد.
پس بیایید با بچه هایمان مهربانتر رفتار کنیم.
(گلها مشکلی ندارند باغبانها اشکال دارند.)