و گفته اند كه وجود اشياء در خارج بعينه همان نحوه معلوميت آن براي حق و از حق است و هنگاميكه شخصي شبح يك شيء خارجي را درك ميكند ادراك حقيقي خود آن شيء نيست .
در اينجا منظور صدرا ادراك مفهومي حقايق اشياء است كه غير از ادراك خود شيء است؛ لذا ميگويد:
« عارف مكاشف ،آنچه را از صور حقايق به واسطه اتصال به عالم قدس ادراك ميكند عين همان چيزي است كه در خارج وجود دارد بدون هيچگونه اشتباه و كم و زيادي
در اينجا نكته مهمي است كه دقيقاً مطابق نظر ابن عربي است، که گفته است هر يك از حقيقت وجود و ماهيت اعيان، آينه ظهور ديگري است، شخص محجوب و ناقص حق را در آينه اشياء ميبيند و اعتقادي مطابق آنچه ديده است در مورد حق پيدا ميكند و خدا را بر اساس صورتي كه در نفس او منعقد شده ميشناسد
ولذا هنگاميكه حق تعالي در روز قيامت بر او در صورتي غير از آن صورتي كه معتقد اوست ظاهر ميشود آن را انكار ميكند پس اختلاف عقايد در بين مردم از اختلاف صوري كه حق در آنها متجلي شده است، پديد ميآيد. هر كسي خدا را بر اساس آنچه لايق و مناسب حالش بر او تجلي شده است، ادراك ميكند و ميپذيرد و آنچه بر او اعطا نشده انكار ميكند.
( اسفار ج2 ص 360-359)