پيامبر اسلام (ص) بعد از پذيرفتن مأموريت بس بزرگ و خطير با جديت و تلاش طاقت فرسا مشغول انجام وظيفه الهي خودش بود و با تحمل خطرات و شکنجه هاي روحي و جسمي با ياران اندکش مي خواست جامعه خفته در مرگ جاهليت و خواب حيواني و ابتذالات شهواني را به معبود يگانه و محوريت توحيد دعوت نمايد ، و آلودگي هاي ظاهري و باطني را كه کانون يگانه پرستي (کعبه ) را فرا گرفته بود از جامعه بزدايد ، و بعد از سه سال مبارزه و دعوت مخفيانه و اعلام دعوت علني و شعار « قولوا لا اله الا الله تفلحوا » و به فرموده پروردگار اول از اقوام و فاميل هاي خويش شروع کن ! و دعوت و مبارزه سختي را با شرک و نفاق و بتها و خداياني پوشالي و طاغوت و طاغوت پرستان انجام داد .
دو سال از دعوت علني و آشکار مي گذشت و اطرافيان و پيروان اسلام هر روز داشتند زيادتر مي شدند و افراد بيچاره و توسري خور زير پاي طرفداران زر و زور له گرديده بودند و داشتند خطر بسيار بزرگي را ( با معنويت و قداست خودشان نسبت به سران بت پرست قريش و کساني که زندگي حيواني و شهواني خودشان را در پيروي از بت هايي همانند « هبل » و «عزي » و « لات » مي دانستند ) به وجود مي آوردند ، و آنها که با ظهور اسلام همه هستي و زندگي شرک آميزشان را از دست مي دادند و از هيچ گونه فشارهاي روحي و جسمي و شکنجه هاي طاقت فرسا نسبت به پيامبر (ص) و پيروانش فروگذار نمي کردند ، و تا آنجا اين شکنجه ها و اذيت ها جدي و بسيار زياد بود که پيامبر رحمت (ص) فرمود : « هيچ پيامبري در انجام وظيفه الهي و رسالتش مثل من اذيت نشده است » و لذا خداوند به پاس اين مأموريت و رسالت بزرگ فرمود : « آن قدر به تو عطا کنم و ببخشم تا راضي شوي » و محبوب خودش را به معراج و عروج و اوج به ملکوت و مقام قرب خودش دعوت نمود و پيامبر به فاصله دو طرف تيرکمان به قرب خدا نزديک شدند . و او را از عالم ملک به عالم ملکوت و ديدار با عرشيان و کروبيان و پيامبران (ع) سير دادو سير وسياحت در بهشت و مشاهده مقام بهشتيان و پيروان و پويندگان راه حق و ذلت و خواري روندگان راه شيطان و طاغوت را با همين بدن دنيايي ، و گردش و تفرج در بهشت با جبرئيل و استفاده از ميوه هاي بهشتي و در سفره سير معنوي و عروج ملکوتي به مدال کوثر و مائده بهشتي را در محضر ملکوتيان و عرشيان مشعلهاي نوراني را که درخشنده تر از خورشيد به نام هاي زيباي « فاطمه » ، « طاهره » ، محدثه » ، « صديقه »، « مبارکه » و « انسيه الحوري » بودند بخشيد تا تسکين آلام و رنج هاي او و اتمام حجت بر امتش باشد . و پيامبر (ص) بعد از نزول از عرش خدا و از عالم ملکوت به عالم ملک و چهل شبانه روز دوري از خديجه پاک و گرفتن چهل روز روزه و نزول مائده آسماني و افطاري در شب چهلم ، و افطار کردن او از خرماي بهشتي به امر خداوند به سراغ خديجه رفت و با او هم بستر شد نطفه خورشيد عالم تاب آسمان عصمت و طهارت فاطمه و انسيه الحوري تکّون پيدا کرد و به گفته خديجه پاک : به خدا قسم پيامبر بعد از چهل شبانه روز دوري از من وقتي که با من همبستر شد از من دور نشد مگر اينکه نوري خاص را در وجود خودم احساس کردم ، خديجه کبري تا قبل از بعثت فرزندان ديگري به دنيا آورده بود ، اما در حمل هيچ کدام آنها احساس و وضعيت خاصي را نداشت و اين حمل ويژگي ديگري داشت ، انيس و مونس تنهايي مادر بود و اين حمل در عالم جنيني و رحم مادر با او صحبت مي کرد و حرف مي زد ، و مادر را در مشاهده بعضي از حوادث و ناملايمات دلداري مي داد . و در بعضي نقل ها آمده است که وقتي کفار قريش از پيامبر (ص) انشقاق قمر را خواستند زماني بود که فاطمه در رحم پاک مادر بود ، خديجه پاک از سوال کفار ناراحت مي شود که چرا محمد (ص) را تکذيب مي کنند در حالي که او فرستاده خداست ؟ ناگاه خديجه صداي آرام بخش را از رحم پاک مي شنود که اي مادر نترس و محزون مباش خدا با پدر من است ، و اين دين جهاني و عالم گير مي شود و وقتي که مدت حمل تمام شد فاطمه به دنيا آمد و با نور جمال خودش جهان را روشن و منور ساخت . /p>
بلي فاطمه و مکتب او اتمام دين است ، و دين پسنديده دين و مکتب فاطمه است ،