صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23

موضوع: * از تکبر تا سقوط *

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض * از تکبر تا سقوط *







    ╬◄*♥*►╬ * از تکبر تا سقوط * ╬◄*♥*►╬





    ویرایش توسط مدير محتوايي : 05-04-2014 در ساعت 22:31
    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    برای هر چیزی راه میانبری است. به این معنا که هستی به گونه ای برنامه ریزی شده است که انسان همان گونه که می توان از راه اسباب به خواسته ها و مقاصد خویش دست یابد، می تواند با بهره گیری از ابزار و وسایلی راه را کوتاه کند و به چشم زدنی ره صد ساله را بپماید.

    پس همان گونه که می تواند با هواپیمایی هزاران کیلومتر را در چند ساعت بپماید می تواند به " کن بسم الله " طی الارض نماید و زمین و زمان را در نوردد و آن را در هم پیچد و گذشته و آینده را به زمان حال آورد.

    همان گونه که انسان می تواند در مسیر کمالی این گونه به اسباب ظاهری و باطنی مسیرهای زمانی و مکانی را کوتاه کرده و میانبر برود می تواند در مسیر هبوط و سقوط نیز این گونه عمل کند.

    قرآن در شناسایی و معرفی یکی از عوامل سقوط آسان و سریع، به تکبر و خودپسندی اشاره می کند که هم در حوزه های شخصی و هم اجتماعی و نیز ظاهری و باطنی آثار زیانباری را در پی دارد.

    از آن جایی که مساله شناخت ابزارها و اسباب های سقوط و هبوط سریع و آسان برای هر انسانی مهم است. در این نوشتار کوتاه تحلیل قرآن از مساله تکبر مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده نیز تلاش کرده است با توجه به اهمیت مساله از زاویه دیگری به عوامل ، زمینه ها و آثار این مساله بپردازد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 06-04-2014 در ساعت 12:19
    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    آثار تکبر


    تکبر که از ماده کبر گرفته شده است به حالتی از حالات انسانی اطلاق می شود که شخص احساس می کند که از دیگری بزرگ تر است و در برابر دیگری هر کسی که باشد رفتارهای بر خاسته از بزرگی انجام می دهد.

    البته این حالت از آن جهت امری سلبی و ضد ارزشی شمرده می شود که شخص بر خلاف واقعیت و بر اساس پندارهای واهی و تخیلات نادرست خود را در مقامی قرار می دهد که در آن جایگاه نیست.

    دیگر آن که کنش ها و واکنش های شخص، نسبت به دیگری نیز بسیار زننده و غیر هنجاری می شود و از تعادل رفتاری و شخصیتی بیرون می رود.


    از این روست که اندیشمند برجسته ، زبان شناس و قرآن شناس به نام اصفهانی راغب در کتاب ارزشمند خویش مفردات الفاظ قرآن کریم، در بیان معنای قرآنی تفکر می نویسد که:

    تکبر حالتی در انسان است که بر اثر خودپسندی و خود برتربینی، خویش را برتر از دیگران ببیند.( مفردات ، ص ۶۹۷ ذیل واژه کبر)







    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 06-04-2014 در ساعت 12:20
    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    بر این اساس می توان گفت که مولفه ها و عناصر اساسی تکبر عبارت از خودپسندی و برتر یافتن خویش از دیگران است.

    این برتر یافتن به سبب نمودهای عینی و بروز و ظهور بیرونی بسیار خطرناک است وشخص را دچار انجام رفتارهای بیرون از حد اعتدال و طبیعت شخصیت سالم و هنجاری می کند. از این روست که خودپسندی و تکبر امری زشت و صفتی ضد ارزشی دانسته شده است.

    هر صفت درونی و باطنی، آثار و تبعات بیرونی و ظاهری دارد که می توان از راه آن شخصیت فردی را تحلیل و تبیین کرد. بسیار از مردمان خود را انسان هایی فروتن و متواضع می شمارند ولی در رفتارهای خویش خوی و خلق استکباری و متکبرانه را نشان می دهند.

    از این روست که برای شناخت شخصیت اشخاص می بایست به رفتارها و کردارهای وی توجه کرد و داوری را بر اساس آن انجام داد.


    به نظر می رسد برای شناخت جایگاه ضد ارزشی تکبر در بینش و نگرش قرآن، بهتر آن است که در آغاز این نوشتار گزارش قرآن از آثار تکبر و پیامدهای آن مورد توجه قرار گیرد.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 06-04-2014 در ساعت 12:22
    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    هبوط

    از جمله آثاری که قرآن برای تکبر بیان می دارد، هبوط انسان از مقام و جایگاه انسانی است. انسان از زمانی که متولد می شود دارای جایگاه مهم اشرف آفریده هاست.

    به این معنا که از نظر طبیعی درجایگاهی قرار دارد که می توان آن جایگاه را در مقام قرب الهی دانست.

    انسان هر چند که کودکی است که هنوز ظرفیت های اسمایی خویش را بروز و ظهور نداده و به فعلیت نرسانیده است ولی به سبب این که موجودی با ظرفیت بی نهایت است در مقام قرب الهی برتر از همه آفریده های هستی حتی فرشتگان نشسته است.


    علامه استاد کامل و معلم انسانیت آیت الله حسن زاده آملی هماره از نفوذ کودکان و تسخیر و تصرفات ایشان سخن می گفت و می فرمود کودکان ازآن جایی که قریب به مبدا هستند و از نظر زمانی به تازگی از مقام نفخت روحی بیرون آمده اند

    همین قرب به مبدا موجب می شود که نفوذ بسیاری بر همه هستی و انسان ها داشته باشند و به سادگی همه را مسخر خویش سازند و برای کارهای خویش بسیج نمایند.

    این گونه است که به سادگی وآسانی متکبرترین انسان ها و قدرتمندترین آنان را به تسخیر خویش در آورده و به حکم کودکی آنان را چون اسب و چارپایان کرده و بر ایشان سوار شده و سواری می کشند.

    این تسخیر کنندگی کودکان ریشه در قرب به مبدا دارد و آثار آن تا زمانی که از مبدا دور نشده اند ادامه دارد.

    اگر کودک در مسیر تعالی و کمالی قرار گیرد روز به روز بر قدرت و نفوذ و تسخیر وی افزوده و از نظر کمی و کیفی و نیز گستره نفوذ افزوده می شود و انسان ها و حتی موجودات دیگر را به تسخیر خویش در می آورد.

    اما اگر بر خلاف مسیر تعالی حرکت کند روز به روز از قدرت تسخیر و دایره نفوذ وی کاسته می شود. این مقام انسانیت در هستی امری طبیعی و خواسته الهی است که در آیات قرآنی به شکل مسجود فرشتگان شدن بیان شده است.




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 06-04-2014 در ساعت 12:23
    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    بنابراین تسخیر دیگری ازسوی انسان امری طبیعی و موهبت الهی است.

    اما باقی ماندن در این مقام انسانیت تا زمانی است که برخلاف حرکت و امر الهی گام بر ندارد و در مسیر کمالی و تعالی حرکت نماید.

    بنابراین اگر زمانی بر خلاف امر الهی حرکت کند از این مقام بیرون شده و از نفوذ و تسخیر وی کاسته می شود تا جایی که دیگران بر وی مسلط شده و شیاطنی از جن بر او چیره می شوند و او را تسخیر می کنند.



    یکی از علل و عواملی که موجب می شود تا انسان از این مقام عظمای تسخیر طبیعی بیرون رانده شود و هبوط نماید، تکبر است.

    در گزارش قرآن از داستان هبوط ابلیس به این نکته اشاره شده است که ابلیس به سبب تکبر و خودپسندی و خود برتربینی دچار هبوط شد.
    (اعراف آیات ۱۲ و ۱۳ و نیز حجر آیات ۳۲ و ۳۴ و نیز ص آیات ۷۵ و ۷۷)

    البته قرآن در همین آیات و آیات دیگر علت دیگری برای هبوط بیان می کند و آن سرپیچی از اوامر الهی و انجام منهیات است.

    در حقیقت دوری از تقوا و بهره مند نشدن از آن از دیگر عواملی است که هبوط را سبب می شود. این مشکلی است که حضرت آدم و همسرش در بهشت خاص خود گرفتار آن شدند و با نزدیکی به درخت ممنوع ، دچار هبوط شدند.






    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 06-04-2014 در ساعت 12:26
    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    گزارش قرآن از داستان هبوط ابلیس نشان می دهد که ابلیس به سه عمل خویش گرفتار دو هبوط و یک سقوط شد.

    علت هبوط نخست ابلیس از مقام قرب الهی، تکبر و استکبار ورزی وی نسبت به دیگری بوده است.

    وی چنان که قرآن گزارش می کند موجودی متکبر بوده است و تکبر خویش را نهان می داشت. این تکبر وی به گونه ای بود که خود را از همه هستی برتر می شمرد و به همین سبب حتی نسبت به اوامر الهی اشکال تراشی می کرد.


    پس از آفرینش حضرت آدم (ع) ابلیس آن چه در درون داشت یعنی تکبر درونی خویش را به شکل استکباری بروز می دهد و نسبت به فرمان خداوند به پذیرش خلافت و ربوبیت طولی آدم (ع) سرکشی می کند و بیان می دارد که حاضر نمی شود تا تسخیر شده انسان شود و او به عنوان خلیفه الهی او را به کمالش برساند.

    این گونه است که از سوی خداوند به سبب نافرمانی و سرکشی به شکل استکبار از درگاه و مقام قرب رانده می شود؛ زیرا مقام قرب الهی ، مقام استکبار و نافرمانی نیست. وی تا زمانی که تکبر خویش را به شکل استکباری بروز و ظهور نداده بود از مقام قرب رانده نمی شود و این در حالی است که خداوند که علم به غیب و خفی و اخفی است از آن آگاه بوده و پس از استکبار ورزی بیان می دارد که وی از گذشته کافر بوده است و اکنون کفر خویش را اشکار کرده است.

    دومین هبوط زمانی صورت می گیرد که به وسوسه گری می پردازد و با سوگندهای دروغین حضرت آدم (ع) را می فریبد و موجبات هبوط حضرت آدم (ع) را فراهم می آورد. در این جا وی افزون بر نافرمانی و سرکشی ، با سوگندهای دروغین خویش، راه نافرمانی را ادامه می دهد و دیگران را نیز به ضلالت و گمراهی دعوت می کند و فرصت های تعالی و تکامل در بهشت خاص را از آدم می گیرد و اجازه نمی دهد تا خلیفه الهی در آن جا به کمال شایسته خویش برسد.

    سومین هبوط و در حقیقت سقوط نهایی را زمانی انجام می دهد که با گستاخی تمام خداوند را متهم به گمراهی خویش می کند و سوگند می خورد تا هرگز نگذارد تا آدم (ع) و فرزندانش به مقام خلافت ربوبیت طولی دست یابند و در مسیر کمال و تقرب غایی حرکت کنند. در این جاست که به عنوان ملعون ابدی از درگاه خداوندی رانده می شود و جایگاه یقینی و قطعی خویش در دوزخ را برای خود تثبیت می کند.

    در حقیقت می توان از گزارش های قرآنی دریافت که ریشه و خاستگاه همه هبوط ها و در نهایت سقوط نهایی ابلیس ، چیزی جز تکبر نبوده است. این خودبرتربینی و خودپسندی ابلیس بوده است که وی را در نهایت به سقوط می کشاند و ملعون و مرجوم از سوی خداوند می شود و جایگاه دوزخ را برای خود می خرد.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 06-04-2014 در ساعت 12:30
    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تمرد

    چنان که دانسته شد استکبار عامل اصلی بسیاری از امور زشت و زننده و نابهنجار دیگری است. از جمله آن که تمرد و سرکشی را می توان از آثار تکبر شخص دانست.

    چنان که در آیات پیش گفته دیده شد تکبر ابلیس موجب شد تا نسبت به فرمان های الهی سرکشی و تمرد نماید و بر خلاف مسیر کمالی حرکت کند و در نهایت هبوط و سقوط را به جان خرد.

    از این روست که به انسان های هشدار داده می شود تا نسبت به خصلت تکبر مواظبت و مراقبت کنند و با در پیش گرفتن رفتار ضد تکبر چون تواضع و فروتنی نسبت به دیگران، زمینه ها و عوامل تکبر را در ذات خویش از میان بردارند؛ به ویژه آن که در ذات انسان به صورت طبیعی نوعی واکنش تکبری و خودپسندی و خود برتربینی وجود دارد و برتری طبیعی و تکوینی وی نسبت به بسیاری از آفریده های هستی این فرصت را به انسان می دهد که متکبرانه رفتار نماید و استکبار ورزد.

    در رفتارهای اجتماعی اشخاص از جمله کودکان و نوجوانان اگر توجه شود می توان به عامل خودپسندی و خود برتربینی دست یافت که به شکل استکبارورزی و تمرد و نافرمانی مدنی و غیر مدنی نسبت به فرمان های هنجاری مربیان از جمله پدر و مادر و آموزگاران بروز و ظهور می کند.

    بنابراین می بایست با تشویق کودکان و نوجوانان به تواضع و فروتنی و نمایش آن به شکل در پیش گرفتن رفتارهایی دور از کبر و تکبر چنان که حضرت لقمان به فرزند خویش می فرماید، خصلت تکبر را کنترل و مدیریت کرد و آن را تعدیل نمود تا به شکل زننده ای سر باز نکند.

    از این رو رفتارهای چون مرح و درشت گویی و تبخر و باد کردن و گردنکشی کردن و گردن فرازی نمودن می تواند بیانگر خصلت تکبر باشد که آثار آن به شکل نافرمانی و تمرد بروز و ظهور می کند.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 06-04-2014 در ساعت 12:32
    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    تحقیر

    از دیگر آثاری که قرآن برای تکبر بر می شمارد، تحقیر دیگران است. ابلیس چنین رفتاری را نسبت به آدم در پیش گرفت و همین مساله بود که با حالتی تحقیر آمیز برای بیان علت سرپیچی خویش از فرمان پذیرش تسخیر از سوی آدم با عمل سجده بر وی گفت که آدم موجودی حقیر و پست است؛

    زیرا عنصر تشکیل دهنده گل بد بو و لجنی متعفن است این در حالی است که عنصر تشکیل دهنده وی عصاره و خلاصه آتش است که امروز از آن به انرژی و آن هم از نوع پاک و تمیز آن می شماریم.

    در حقیقت ابلیس مدعی آن است که شخص وی از عنصر انرژی پاک آفریده شده، در حالی که ابلیس از گل بد بو و لجن متعفن آفریده شده است.


    در این عبارت که ابلیس بیان و قرآن گزارش می کند به آسانی می توان تحقیر آدم را در کلام و سخن ابلیس یافت. چنین رفتاری را خداوند برای برخی از انسان های بیان می کند.

    اشراف از جمله کسانی هستند که به سبب تفکر و نگرش باطل خود نسبت به ثروت و اموال، آن را اصالت بخشیده و به عنوان امرذاتی خویش پنداشته و به داشتن آن بر دیگری فخر می فروشند و انسان های ندار را تحقیر می کنند.

    از نظر ایشان دارندگی مال دنیا و ثروت دارندگی شخصیت دانسته شده و آن را امتیازی برای خویش بر می شمارند و این گونه است که کسانی که فقیر و بینوا هستند تحقیر می کند.(هود آیه ۲۷)

    در نگرش مستکبران و تحلیل ایشان، مال و ثروت که زینت دنیاست زینت خود دانسته و آن را به عنوان ویژگی شخصیتی خویش می شمارند و در برابر فقر را یکی از صفات شخصیت فقیران قرار داده و بر اساس مال و ثروت به داوری ارزشی نسبت به خود و دیگران می پردازند.


    بر این اساس می توان گفت که تحقیر دیگری، از نظر قرآن ریشه در تحلیل نادرست از عناصر و مولفه های شخصیتی دارد و کسانی که ثروت دنیا را مولفه شخصیت انسانی می شمارند نسبت به دیگری از در تحقیر وارد می شوند.






    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 06-04-2014 در ساعت 12:36
    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    حق ناپذیری


    از همین تحلیل نادرست در باره ملاک ها و معیارهای شخصیت انسانی می توان دریافت که انسان های متکبر و خودپسند هم چنین انسان های حق ناپذیری هستند و اگر شخصی به ایشان بگوید که ملاک و معیارهای سنجش و داوری شما درباره شخصیت ارزشی و ضد ارزشی نادرست و باطل است آن را نمی پذیرند و بر درستی ملاک های باطل خویش اصرار و پافشاری می کنند.

    قرآن در گزارشی که از آفرینش آدم و تمرد و تکبر ابلیس می دهد به این مساله اشاره می کند.


    در آن جا خداوند در پاسخ به ادعای خودپسندانه ابلیس در برتربینی می فرماید که آن چه ملاک داوری و شخصیت هر موجودی است قرب وبعد به خداوند است.

    بنابراین به جای آن که معیار اصالت عناصر آتش بر خاک را مطرح سازد می بایست به مقام اسمایی حضرت آدم توجه داشته باشد که خداوند از ذات خویش روحی با تمام کمالات اسمایی در وی دمیده است.

    ابلیس حتی پس از بیان خداوندی درباره معیارهای سنجش حق از باطل ، حاضر به پذیرش معیارهای بیان شده نمی شود و بر ملاک ها و معیارهای خویش پافشاری می کند.

    همین تکبر و خودبرتربینی را می توان از دیگر متکبران از جمله کافران نیز سراغ گرفت. خداوند در بیان عدم پذیرش حقایق قرآن از سوی کافران به تکبر و خودبرتربینی آنان اشاره می کند.(ص آیات ۱ تا ۲)






    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 06-04-2014 در ساعت 12:38
    امضاء


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi