صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 53

موضوع: آمد بهار زخم دل ما ومرهمت یا حسین |۩|سوگنامه محرم حسینی

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    الا اى
    محرم!

    تو آن كیمیاى دگرگونه سازى كه مرگ حیات آفرین را به نام «
    شهادت‏»
    به اكسیر عشقى كه در التهاب سرانگشت‏ سحرآفرینت نهفته است،
    چو شهدى مصفا و شیرین به كام پذیرندگان مى‏ چشانى...


    رسول خدا صلی الله علیه و آله :

    اى فاطمه! در روز قیامت هر چشمى گریان است،
    مگر چشمى كه بر مصیبتهاى حسین گریسته باشد،
    كه خندان و به نعمتهاى بهشتى شادمان است.


    (بحارالانوار: 44/293)



    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    در سرزمین ثعلبه هنگام ظهر امام حسین(ع) اندکی خوابید و وقتی
    بیدار شد فرمود:
    در خواب هاتفی را دیدم که می‏گفت:

    شما به شتاب می‏روید و مرگ شما را با شتاب به بهشت می‏برد.
    علی اکبر(ع) که چنین سخنی را از پدر شنید گفت:


    پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ امام حسین(ع) فرمود: آری به خدا قسم
    ما بر حق هستیم. علی اکبر عرضه داشت در این صورت ما از
    مرگ باکی نداریم و امام حسین(ع) که از استقبال فرزندش شاد
    شده بود بیان داشت: فرزندم خدا به تو جزای خیر دهد.

    حضرت علی اکبر اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود.
    شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی
    و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد.
    سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است.


    روز عاشورا پس از شهادت یاران امام، اولین کسی که اجازه میدان
    طلبید تا جان را فدای دین کند، او بود.

    اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود،
    ولی از ایثار و روحیه جانبازی او جز این انتظار نبود.


    وقتی به میدان می ‏رفت، امام حسین در سخنانی سوزناک به آستان
    الهی، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند
    ولی تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد.

    علی اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهای شجاعانه ‏ای
    با انبوه سپاه دشمن داشت. پس از شهادت، امام حسین صورت بر
    چهره خونین حضرت علی اکبر نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد.


    حضرت علی اکبر، نزدیکترین شهیدی است که با امام حسین دفن شده است.
    مدفن او پایین پای اباعبد الله الحسین قرار دارد
    و به این خاطر ضریح امام شش گوشه است.



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اباالفضلي ها ! مرام عباس، حمايت از ولايت تا آخرين قطره ي خون بود ،
    مسلك عباس، پيروي از امامت تا آخرين لحظه ي عمر بود.
    تمام تلاش‎ها و موضع‎گیری‎های او در مسیر ولایت قرار داشت ؛

    چون خط سیاسی او پیوسته بر اطاعت از امام و مخالفت رفتاری و گفتاری با دشمنان امام استوار بود.
    او، این ویژگی را تا لحظه شهادت زنده نگه داشت که بهترین گواه بر این سخن،
    تقاضای دشمن برای جدا شدن او از صف هواداران ولایت
    و رد کردن آن از سوی حضرت عباس(علیه‎السلام) بود.

    فریاد کشید و گفت: «دست‎هایت بریده باد! خداوند تو و امان‎نامه‎ات را لعنت کند.
    آیا به ما امان می‎دهی، در حالی که پسر رسول خدا (ص)امام حسین(علیه‎السلام)، امان ندارد؟
    به ما امر می‎کنی که به اطاعت این نفرین شدگان الهی و فرزندان ملعون و پلید آنان در آییم؟».

    او اینگونه بر قله ی افتخار ایستاد و بلندترین قصیده را در ولایت‎پذیری سرود.
    سلام بر تو ای پدر فضیلت! فضیلت دستان بریده ات،
    در راه اطاعت و حمایت از ولایت ، هنوز بر شاخه‏ های خاک، سنگینی می‏کنند
    وكودكان خيمه ها، شرمنده ی دستهاي بريده‌ات،
    لباس‌هاي سوخته شان را مدام بالا مي‌گيرند تا دستهايت را نبينند.

    سلام بر تو ای ابالفضل! اي الگوی ولایت مدار ، قسم به نامت ،
    ما عزاداران كربلايت، بر مرامت بوده ايم ، هستيم و خواهيم بود .




    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 20-10-2014 در ساعت 10:03
    امضاء



  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض







    عزاداری، احیاء خط خون و شهادت، و
    رساندن صدای مظلومیت آل علی به گوش تاریخ است .


    «اشک»، زبانِ دل است و «گریه»، فریاد عصر مظلومیّت .

    رسالت «اشک»، پاسداری از «خون شهید» است .

    عزاداران حسینی، پروانگانی شیفته نورند که شمع
    محفل آرای خویش را یافته و از شعله شمع، پیراهنِ عشق پوشیده اند
    و آماده جان باختن و پرسوختن و فدا شدن اند .


    عزاداری برای شهید کربلا، انتقال «فرهنگ شهادت» به نسلهای آینده است .
    عزاداری، شور و عاطفه را از شعور و شناخت، بر خوردار می سازد
    و ایمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگه می دارد .


    عمیقترین پیوندها میان عقل و عشق و عاطفه و برهان،
    در سایه عزاداری برای عاشورا شکل می گیرد .




    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 20-10-2014 در ساعت 10:03
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    عاشق حسینیم






    از روز ازل عاشق و شیدای حسینیم
    و گریه کنان غم عظمای حسینیم

    ما غرق عزاییم به ما خرده نگیرید
    ما چله نشین شب یلدای حسینیم

    ما همره این قافله ی پر غم و پر آه
    تا شام رسیدیم وَ در پای حسینیم

    لبخند در این ماه به لب راه ندارد
    گر سینه زن زینب کبرای حسینیم


    ما گوش ندادیم به جز قصه ی عشقش
    مستیم اگر مست زآوای حسینیم

    فردای قیامت که همه در پی یاراند
    در محضر ارباب به غوغای حسینیم


    در پای رکاب پسرش روز ظهورش
    هستیم ، گر امروز مهیای حسینیم







    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 20-10-2014 در ساعت 10:03
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    دل نوشته ای برای کربلا




    سلام بر خون خدا!
    سلام بر رحمه الله الواسعه!
    سلام بر نور چشم رسول اکرم(ص) !

    سلام بر فرزند شهید امیر المومنین(ع) و بی بی فاطمه زهرا(س)!
    سلام بر شافع روز جزا!
    سلام بر آنکه ملائک در عزایش می گریند!

    سلام بر کسى که بیعتش را شکستند!
    سلام بر آقایى که حامى دیگران بود و خود بی یاور ماند!
    سلام بر محاسن خضاب شده‏اش!

    سلام بر چهره به خاک و خون آلوده ‏اش!
    سلام بر دندان کوبیده‏ مولا با چوب خیزران و چوب دستى عبیداله ملعون!
    سلام بر سر مقدسی که بر فراز نیزه عدوان زده شد!


    سلام بر تشنگى کشیده در کنار نهر آب
    سلام بر حسین(ع) و فرزندان فرزانه و اصحاب عزیزش
    ...و

    سلام بر دشت تفتیده عشق!
    سلام بر میدان عشق بازى یاران عاشق دلباخته کوى معشوق

    سلام بر تو اى کربلا
    سلام بر تو اى دشت پر بلا


    سلام مرا با گلوى بغض فرو خورده ‏ات و چشمان مواج از
    دریاچه اشک دلتنگى ‏ات و با جگر سوخته ‏ات و قلب پاره‏ پاره‏ات پاسخ گو.

    کربــلا! مى‏خواهم که با تو سخن بگویم!
    مى‏خواهم بقچه حرفهاى بردوش مانده‏ ام را براى تو پهن کنم
    نمى ‏دانم، نمى ‏دانم تاب شنیدن حرفهایم را دارى یا نه؟


    با تو سخن می گویم تویی که آن محزون ترین روز را در خود دیدی!
    تویی که از غم مولایت از ازل تا به ابد عزاداری!

    کربلا از غروب عاشورا بگو...
    براستی آن روز چه کشیدی؟
    شنیده ام که غروب روز عاشورا براى تو سخت التهاب آور بود؟


    یقین دارم که اگر در اسارت خاک نبودی هر آن لباس رزم
    بر تن می کردی و غران و آتشفشان بار، بر آن ملعونان و
    نفرین شده گان ابدی، حمله می بردی!

    کربلا! بگو که آن سه روز و دو شبى که پیکرهاى شقایق رنگ
    قافله عشق بر پیشانى پینه بسته‏ات میهمان بودند تا با آنان چه ها گفتى؟


    کربلا برایم از اصحا ب بگو!
    آنانکه با وفاترین اصحاب تاریخ بودند.
    از چهره های برافروخته و هیجان زده شان برای
    تکه تکه شدن در راه حسین(ع) بگو...

    کربلا از علی اکبر(ع) بگو که شبیه ترین بنی هاشم به رسول الله(ص)
    بود انقدر که آن ملعونان لحظه ای پنداشتند مبادا رسول خدا(ص) به میدان آمده!

    از داغ شهادت فرزند بگو چگونه قلب سید الشهدا(ع) را جریحه دار کرد!
    از آن لحظه ای بگو که آقا از روی اسب میدان را تماشا می کرد پی در پی
    با هر ضربه ی علی می گفت ماشاءالله!لا حول و لا قوه الا بالله!
    و به یکباره ذکر لبش شد:
    "انا لله و انا الیه راجعون"!!

    از لحظه ای بگو که سر در کنار پیکر دردانه اش گذاشت
    و ملتماسانه منتظر بود تا فرزند بار دیگر پدر را صدا بزند!


    از پیکر مثله شده و اربا اربا شده عزیز زهرا(س) بگو!
    بگو برایم چگونه جوانان بنی هاشمی بدن علی اکبر(ع) را به خیمه ها بازگردانیدند!

    بگو...
    کربلا از قاسم(ع) که امانت برادر بود بگو!

    از پسر بچه ای که خطاب به عمویش شهادت را "احلی من العسل" خواند!
    او که هیچ لباس رزمی اندازه تنش یافت نمی شد!

    از لحظه ی وداع برادرزاده با عمویی بگو که برایش پدر بود!
    از نبرد حیدری فرزند مجتبی(ع) بگو و از پیکر قد کشیده اش پس از شهادت...

    کربلا از باب الحوائج 6 ماه، مظلوم ترین مظلوم تاریخ بگو!
    از علی اصغر(ع) آن طفل شیرخواره ای که آن دم که نوای "هل من ناصر ینصرنی"
    پدر را شنید خود را از گهواره بیرون پرت کرد تا به یاری پدر غریبش بپیوندد!

    بگو که چگونه تیر سه شعبه گلوی نازنینش را درید
    و او را در آغوش پدر شهید کرد...


    کربلا بگو: «سقاى تشنه لب‏» یعنی چه؟ آیا عجیب نیست؟
    مى‏دانم که در حافظه‏ ات این تصویر مانده است آنجا که سقایى
    تشنه لب بر لب آب جان به جانان تقدیم کند.

    از ان لحظه ای بگو که فاطمه زهرا(س) ناله میزد:
    "وای پسرم!" ازاولین و آخرین باری بگو که قمر بنی هاشم،
    مولایش را برادر خطاب کرد!

    از داغ زاده ام البنین(س) بگو که کمر مولا را شکست!
    از لحظه ای بگو که حسین(ع) دستان بریده عباس(ع)
    را در آغوش گرفته بود و می بوسید!

    از آن لحظه ای که آقا به سوی خیمه ها رفت و پرچم خیمه عمو
    را پایین کشید، ناله اهل حرم بلند شد و امیدشان نا امید!
    حرم...عمو...آب...عطش...!


    کربلا بگو آیا یادت هست که خیل خصم سر کبوتر قافله سالار عشق
    را بر سر نیزه کردند و با خود بردند ولى هنوز دشت پر از نور و صفا بود؟

    خیمه ‏هاى اهل حرم را به آتش کشیدند تا شاید خشم و غضبشان
    فرونشیند و غافل از اینکه آه طفلان حرم باز آنان را به آتش خواهد کشانید!

    کربلا از دل ام المصائب (س) بگو!
    از حرقه قلب دخت امیرالمونین(ع)!

    بگو که چگونه آتش گرفته بود و زبانه ‏هاى جانسوز غم سنگین
    دل زینب (س) همچنان و پس از سال ها گذر از آن
    واقعه دل اهل ولاى على (ع) را به درد مى ‏آورد.


    کربلا برایم از سخت ترین و عاشقانه ترین خداحافظی تاریخ بگو.
    آن دم که حسین(ع) برای آخرین بار به خیمه خواهر رفت.

    کربلا می دانم درد کشیده و غم دیده ای ولی تو هیچ گاه سوخته
    آتش فراق مولا نبودی! کربلا تو تازیانه و سیلی نخورده ای!

    تو غم غربت نچشیده ای! تو سرپرست کاروان یتیمان و رنج کشیده ترین
    طفلان تاریخ نبودی! ای کربلا امان از دل زینب(س)!
    امان از دل زینب(س)! امان از دل زینب (س) که چه گذشت بر او!

    این ها را من برایت میگویم میدانی درشام آن ملعون منحوس طلعت
    برای رقیه(س) چه هدیه ای فرستاد؟ می دانی...


    آه! آه! آه! این ها را ندیدی ولی من طاقت ادامه ندارم!
    نمی خواهم روضه خوان تو باشم‌ که نه تو تاب شنیدن داری و نه من تاب گفتن!

    کربلا تو از روز ازل از خورشید حسین(ع) سوختی و در عزایش
    خون گریستی، شاید به همین خاطر باشد که انقدر سوزانی و خشک!


    ای کربلا تو بزرگ ترین مصیبت تاریخ را کشیده ای.
    مصیبتی به وسعت زمین و آسمان ها و به پاداش این داغ بزرگ
    خداوند بر تو منت نهاد و پیکر دردانه اش را در تو جای داد
    تا مرهم غمت باشد و تو افضل سرزمین های عالم شدی!
    و تو را با خاک تفوق داد!

    ای کربلا تو خاک نیستی اگر نه خوردنت مستحب نبود!
    کربلا نامت را که بر زبان جارى مى ‏کنم سیل اشک از دیدگانم جارى
    مى‏ شود نمى‏دانم و واقعا هم نمى‏دانم چه سرى در میان نهفته است


    در حیرتم که کام جان تو از فرط تشنگى خشک خشک است
    ولى دل من از دورى روى تو و از زمزمه نام تو
    به دیدگانم فرمان سیل اشک مى‏ دهد و...
    تو خود بگو چه رازى در این میان نهفته است.

    کربلا مدتهاست در آرزوى دیدار تو مى‏سوزم و مى‏سازم
    کربلا عطش استشمام بوی سیب وجودم را ذوب می کند
    کربلا تو خود عنایتى کن و مرا به آستانت ‏بخوان

    کربلا جواب سلامم را بده با هر زبانى که تو را بیشتر رضاست !
    و ای کربلا می دانم تو هم مثل ما منتظری! منتظر منتقم خون حسین(ع)!

    الهی انشدک بدم المظلوم!
    الهی انشدک بدم المظلوم!
    الهی انشدک بدم المظلوم…


    عجل لولیک الفرج
    عجل لولیک الفرج
    عجل لولیک الفرج!



    نویسنده: سروش برادران
    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 20-10-2014 در ساعت 09:06
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    باز این چه شورش است که در خلق عالم است

    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است






    عطر شهادت با بوی سیب می آمیزد و چشم ها
    باران اشک را به استغاثه می نشینند.

    همه دل ها بر مدار پنجمین عشق تنظیم می شوند.
    همه ثانیه ها برای ورود کاروان ارباب بی تابی می کنند.


    سینه ها فقط در محضر حسینیه ها آرام می گیرند و
    هر شب در سوگ ستاره ای از آسمان حسین(ع) خدایی می شوند.



    صدای نبض زمین و زنگوله کاروان در هم می آمیزد.
    به هوش باشید که کاروان حسین(ع) در آستانه عاشورا خیمه زده است!


    اینک جوانان حسین(ع) آماده خلعت شهادتند.
    اینجا همان سرزمینی است که طفلان گهواره اش یک شبه، مرد می شوند.

    اینجا همان وعده گاهی است که فاصله عاشق و معشوق
    به قدر طاقت کودکانش برای تشنگی تنگ می شود.



    به هوش باشید که عاشورای حسین(ع) هر سال برگ تازه ای
    از آزادگی را ورق می زند.

    مبادا که بساط محرّم جمع شود و ما هنوز حسینی نشده باشیم.

    مبادا هنوز در پیچ و خم زندگی دنیا، فاصله نجومی خود
    با قد و قامت های یاران حسین(ع) را نپیموده باشیم





    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 20-10-2014 در ساعت 09:29
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اسارت دشوار و یتیمی دردی عمیق است.

    یک سه ساله، چگونه می تواند تمام رنجِ تشنگی و زخم
    تازیانه اسارت و از آن بدتر، درد یتیمی را به جان بخرد،

    آن هم قلب کوچکِ سه ساله ای که تپیدن را از ضربانِ قلب
    پدر آموخته و شبی را بی نوازش او به صبح نرسانده است.

    امّا... امّا او رقیه حسین است و بزرگی را هم از او به ارث برده است.

    رقیه پس از عاشورا، پدر را از عمه سراغ می گیرد و
    لحظه ای آرام ندارد، با نگاه های کنجکاوش از هر سو ـ تمام عشقش ـ پدرش
    را می جوید و سکوتِ عمه، سؤال او را بی جواب می گذارد
    و او باز هم می پرسد:

    «عمه، بابایم کجاست؟...»


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  10. تشكرها 2


  11. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    حسین را صدا بزن




    اگر که دل شکسته‏ اى حسین را صدا بزن
    اگر ملول و خسته‏ اى حسین را صدا بزن

    در این بهار معرفت پرستوى بهارى ‏ام
    اگر چه پر شکسته ‏اى حسین را صدا بزن

    سحَر شد و سپیده زد چرا تو همچو مرغ شب
    لب از ترانه بسته‏ اى حسین را صدا بزن

    تو سر به زانوى غمى زشَرم کرده‏ هاى
    خود
    چرا غمین نشسته‏ اى حسین را صدا بزن

    اگربه باغ آرزو به عشق کربلاى او
    دل از همه گسسته‏ اى حسین را صدا بزن



    السلام عليک يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک.
    عليک مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل
    و النهار و لا جعل الله آخر العهد مني لزيارتکم.

    السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين
    و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين

    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 23-11-2013 در ساعت 09:56
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  12. Top | #30

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2403
    نوشته
    6,971
    صلوات
    80000
    دلنوشته
    55
    اَلـــلّـــ❤ـهـُـــ❤ـمَّ عَـــ❤ـجِـّــ❤ـلْ لِــ❤ـوَلــ❤ـیـــِّکَ ❤الــــْفــ❤ــَرَجْ
    تشکر
    45,127
    مورد تشکر
    29,780 در 7,851
    وبلاگ
    45
    دریافت
    16
    آپلود
    10

    پیش فرض









    السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
    السلام علیک یا علی بن الحسین
    السلام علیک یا اولاد الحسین
    السلام علیک یا اصحاب الحسین


    حركت كاروان اسيران كربلا از كوفه به طرف شام مركز خلافت يزيد(با سرهاي شهيدان)(61ق)

    از امام سجاد(علیه السلام) پرسیدند؛
    آقا! در میان مراحلی که بر شما گذشت، از کربلا، از کوفه، تا شام،


    از شام تا مدینه، کجا از همه بیشتر بر شما سخت گذشت؟
    ایشان فرمود: الشام، الشام، الشام؛


    شام از همه جا بر ما سخت تر گذشت. لعنت خدا بر قاتلین امام حسین(علیه السلام)
    و یارانشان لعنت خدا بر قوم ظالم از اولین تا آخرینشان

    ... وَلَعَنَ اللهُ اُمةً اَسْرَجَتْ وَالجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ بِاَبي اَنتَ وَ اُمّي لَقَدْ عَظُمَ مُصابي بِكَ فَاَسئلُ اللهَ الَّذي
    اَكرَمَ مَقامَكَ وَ اَكْرَمَني بِكَ اَنْ يَرزُقَني طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلي اللهُ عَلَيهِ وَ الِه

    اَللّهُمَّ اَجْعَلني عِندكَ وَجيهًا با الحُسَينِ عَليهِ السَّلامُ فيِ الدُنيا وَ الأخِرَةِ
    يا اَبا عَبْدِ اللهِ
    اِني اَتَقرَّبُ اِليَ اللهِ وَ اِلَي رَسُولِهِ وَ اِلَي اَمير الُمؤمِنينَ وَ اِلي فاطِمَةً وَ ِالي الْحَسَنْ وَ اِلَيكَ ِبمُوالاتِكَ وَ بالَبرائةِ ِ...





    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 20-10-2014 در ساعت 10:06
    امضاء





صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi