صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 24 , از مجموع 24

موضوع: خورشید بر فراز نیزه ۩ ویژه نامه عاشورای حسینی

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    ماهرچه داریم ازکربلاوعاشورااست.

    مانمک پرورده ی سفره ی توهستیم.ای حسین

    عشق به کربلاوزیارت،یک دم اززبانمان نمی افتد.

    صبح هاوقتی سفره ی دعاوعزاگشوده می شود
    دل وروحمان گرسنه وتشنه ی عشق می شود


    ابتداچندمشت(آب بیداری)به صورت جان میزنیم،
    تاخواب غفلت رابشکنیم.

    زیارتنامه راکه می بینیم،چشم هایمان آب می افتد
    السلام علیک راکه می شنویم،
    بوی خوش کربلابه مشاممان می رسد



    بغض عاشوراگلویمان رامی گیرد،
    هوای دلمان ابری می شودوآسمان دیدگانمان بارانی.

    بارا ن اشک،ما را تا دریای کرامت توپیش می برد
    چه کنیم؟این دل،مال توست


    تاکه نامت می بریم ازدیده آب آید برون...
    غذای روح ماازعطای توست.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    سلام من به تو و زخم های زیبایت
    به تشنگی لب خشک رو به دریایت

    هزار رود نشسته اند تا که سجده کنند
    دوباره مثل همان روز سخت برپایت

    هنوز می شونم صوت سرخ قرآن را
    میان قرن ها سکوت ، از نایت

    قبیله من از آن زخم ها خبر دادند
    که روز واقعه کوشید در تمنایت

    گمان کنم که از آن روز آسمان و زمین
    هنوز تکیه نمودند روی پاهایت

    چه سروها که شکستند از شنیدن تو
    چه کوه ها که تکیدند از مدارایت

    چه ابتدای عجیبی است روز عاشورا
    هنوز حل نشده دردلم معمایت

    عزیز خوب من ای کاشکی که می مردم
    در آن غروب غم انگیز دشتها جایت

    اگر چه وسعت فریاد تو جهانگیر است
    هنوز می شنوم از کویر آوایت

    تو ابتدای تمام پرندگان بودی
    چه دلنشین و گواراست نقش رویایت
    محمد حسين مولايي



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. تشكرها 2


  5. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    طعم گوارایِ «وجود» سرخوش می‏کندش.
    دست‏های شفا، نسخه ‏ای از نقشه جهان را می‏گستراند
    روبروی دردهای انسان.

    اقیانوس‏ها همچون آوازهای آبی،
    حضورِ تو را به جشن می‏نشینند.
    آب‏های پراکنده، مدح جسته و گریخته تواند
    و ارثیه آنها همه روشنی است از نام تو.

    سفینه ‏هایی از نور را ببین، قطارهایی از غزل؛
    غزل‏هایی که با قوافیِ زلال ردیف شده ‏اند.

    این چنین است که سر انگشتان باران‏ زایِ شعر و شعور
    از نازکای خیال، دسته دسته کرامت می‏آورند.

    بنگر که «ایثار» و «وفا» و «غیرت»
    به لباس‏های روشن ایمان افزوده شدند
    و «فتوّت» و «رشادت» و «ادب»،
    کنار کتاب‏های در خور انسان چیده شدند.

    چه زیبا و شاعرانه، برگ‏های طنّاز مسرّت،
    دور تا دور ستونِ دلیری پیچیده ‏اند
    و باید از هم‏اکنون دنیا را به وسعت نظر خاک عادت داد.
    از هم اینک باید با خوشخوییِ آب‏ها خو گرفت.

    شب چه دارد اگر زیر آفتاب نگاه تو بیتوته نکند؟!
    روز چه می‏ارزد اگر برای جوانمردی‏ات برنخیزد؟!

    آمدنت جلسه معارفه تمام پاکی‏ها به تمام دنیاست.
    از بی ‏لیاقتی است کسی اگر گامی برندارد به سوی تو.
    پس رفتگیِ زمانه است که نامت عادی بُرده می‏شود.

    یا قمر بنی هاشم!
    واژه‏ای که از لبان مقدس تو خارج شود،
    دیگر عطشناک نیست.
    لحظه‏ ای که آرامش تو در آن وارد شود،
    دیگر خطرناک نیست.

    دریاها، شط‏هایی که نام تو را زمزمه نکرده ‏اند،
    از مقوله پاکی بیرون رفته ‏اند.

    تنها قلم‏ هایی که دست‏هایت را ستودند و سرودند،
    در قیام روسپیدند.

    یا اباالفضل العباس علیه‏ السلام !
    این دنیا که من می‏شناسم، یقین که تو را نشناخته.

    سلسله جبال اندک زمین،
    چه ناتمام، عطش تو را به روایت کشیده است
    و به حکایت نشسته است چه بیهوده،
    مهربانی تو را، هزار و یک شبِ یلدای زمان!

    لب‏های ولایت تو را شناخت که بر اوایلِ دستانت بوسه زد.
    و ما همچنان از دریای عطوفت تو
    آب بر می‏داریم؛ با تمام محدودیت‏مان.

    مقیم آبیِ احساس، عباس
    مقامِ گُلچراغ یاس، عباس
    بگو با ذرّه‏های تشنه جان
    به عشق حضرت عباس،«عباس »
    محمدکاظم بدرالدین


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. تشكرها 2


  7. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض








    غروب بود...




    غروب بود و نسیم شعله ور شبانگاهی، اخگر جان
    هفتاد و دو کبوتر عاشق در خون غلتیده را می افروخت
    و ترنم سوزناک پروازهای پرپر شده را در آغوش دشت، می پراکند.

    چشم آفتاب هنوز به ندامت بود و خیمه ها هنوز
    در شعله های شرارت می سوخت.

    از هر طرف حادثه، لاله ای روییده بود.
    از هر سوی نگاه، نیلوفری به خون غلتیده بود.

    زمان، بوسه های خویش را نثار زمین می کرد
    و زمین مهد تلاطم بود و بی تابی می کرد.

    آرمان زلال حسین، در نگاه بلند زینب جاری بود؛
    بهار، همجوار پاییز بود و عطش همسایه فرات.

    زاویه دید زمین می چرخید و می چرخید، تا لطافت
    پرپر شده، طفلی شیرخوار را بیابد.


    ستاره ها، سر زده، خویش را آفتابی می کردند تا
    در عزای سرخ ترین حادثه ها، ببارند.
    واژه ها همه سیاه پوشیده بودند، و لبخندها همه از لب ها کوچیده.

    زاویه دید زمین می چرخید و می چرخید تا معنوی ترین
    لحظه به خاک و خون کشیده شده را بیابد،


    لحظه ای را که عشق، نثار دوست داشتن کرده بود، لحظه ای
    را که عشق، نذر دوست کرده بود، لحظه ای را که عشق خود
    را فراموش کرده بود و همه تن، او شده بود.

    نفس از سینه تنگ لحظه ها برون نمی آمد و سکوتی سبز
    بر سرتاسر دشت سایه می افکند،


    سکوتی که مبدل به بی تاب ترین بغض توفانی خواهد شد،
    سکوتی که آبشاری از آتش را در خویش نهفته است.

    فریادی سرخ بر لبان حسین خشکیده بود و
    نگاهی سبز، آن سوی افق را می کاوید،


    نگاهی که عصر شورا را به نام او رقم می زد،
    نگاهی که بیمار بود و بی تاب.

    زاویه دید زمین می چرخید و می چرخید تا زمزمه های
    تب دار زین العابدین را بیابد.


    زمزمه های تب داری که می بایست غل و زنجیرها را آب کند
    و به شانه های پوشالی شامیان بریزد.

    غروب بود و کربلا سهمگین ترین لحظه تاریخ را در آغوش گرفته بود.
    غروب بود و از گلویِ سپیده های سرخ رنگ، سرودِ سبز
    رهایی به گوش می رسید


    غروب بود و خیمه ها، خالی از خویش بودند و سرشار از آتش
    غروب بود و نگاه تمام نیزه ها به آفتاب ختم می شد، آفتابی که می بایست
    در ناگهانی از زخم و لبخند، گل کند؛

    آفتابی که می بایست طلوع کند و
    شب های تاریک رقیه را با نگاه خود منوّر کند.





    محمد کامرانی اقدام
    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 08-10-2016 در ساعت 09:18
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

ashoora, ashoraimeg, ashuora, moharam, moharam imeg, moharram, muslim, shia, shiite, قنوت امام حسین علیه السلام, قیام, متن های ادبی عاشورا, متن ادبی شهادت امام حسین, محرم, محرم حسینی, مصائب روز عاشورا, نماز امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا, ویژه نامه روز دهم محرم, ویژه نامه روز عاشورا, ویژه نامه شهادت امام حسین, ویژه نامه عاشورا, کربلا, امام حسین, اولین شهیدان روز عاشورا, ایران, اتمام حجت امام با سپاه دشمن, اشعار شهادت امام حسین (ع), اشعار عاشورا, تاسوعا, تصاویر ویژه محرم, تصاویر ویژه تاسوعا, تصاویر ویژه عاشورا, حسین, خورشید بر فراز نیزه, دوبیتی های عاشورایی, در مسلخ عشق جز نکورانکشند, روز قحطی آب در کربلا, شهادت, شهادت فرزندان حضرت زینب (س), شهادت اهل بیت آقا امام حسین علیه السلام, شهادت اصحاب آقا اباعبدالله, شهادت بنی هاشم, شهادت جون غلام امام حسین, شهادت حبیب بن مظاهر, شهادت حربن ریاحی, شهادت حصرت علی اصغر, شهادت حصرت عباس علیه السلام, شهادت حضرت قاسم, شهادت حضرت اباعبدالله الحسین, شهادت حضرت علی اکبر, شهادت زیبر, شهدای پیشگام, شیعه, شرح وقایق عاشورا, ظهر عاشورا, عاشورا, عزاداری, عصر عاشورا, عطش

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi