و اما دلایل شهودی برای اثبات فطرت خداجو :
در اینجا به دو دلیل از ادله شهودی اشاره می کنیم:
الف- یکی از خصوصیات فطریات، قابل تجربه درونی بودن،آنهااست . مثلا وقتی ما احساس یا گرایش «خود» به زیبائی یا حقیقت جوئی یا میل به کمال را بدون این که هیچ منشاء بیرونی داشته باشد در درون خود تجربه میکنیم، در می یابیم که این گرایشها «فطری» است ، فطرت خداشناسی و خداجوئی انسان نیز قابل تجربه است،انسان با تامل میتواند در کنار شناخت خود، ربط وجودی خود به خداوندرا در یابد، و همراه با این علم، به علم حضوری به خداوند برسد .
ما به راحتی میتوانیم با علم حضوری، به خودمان متوجه و آگاه شویم ، اگر همین علم را ادامه دهیم و عمیق تر کنیم، متوجه علم حضوری به خداوند خواهیم شد.
البته فطرت خداشناسی انسان مانند بعضی فطریات دیگر بالقوه و ضعیف است و در شرایطخاصی بالفعل و قوی میشود، همان طور که حتی غرایزی مانند غریزه جنسی نیز بالقوه است و در شرایط خاصی بالفعل و قوی میشود و در شرایطی نیز خاموش یا سرکوب میشود، درمورد فطرت خداشناسی، تعلقات انسان به دنیا و امور مادی و جسم خودش، حجابهایی است که مانع بالفعل شدن، شکوفائی و رشد این فطرت میشود
(ملا صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه، ج 9، ص 124.)
گاهی غفلت به حدی است که شخص منکر این فطرت میشود . اما اگر شخص اختیارا یا اضطرارا از این وابستگیها جدا شود، خداوند را به روشنی مییابد . کسی که با ریاضتهای شرعی ودستورات عرفانی، به تصفیه درون میپردازد، اختیارا خود را از این وابستگیها جداکرده است و کسی که در شرایطی قرار گرفته که امیدش از اسباب مادی قطع شده، و خود رابی پناه و ناامید یافته است، بی اختیار حجابها از روی فطرت اصیل و خداشناس او کنارمیرود و ارتباط وجودی خود را با ذات مبداء متعال مییابد
(محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، مؤسسه در راه حق، قم، چاپ نخست، 1367، ج 1-3، ص 29.)
پس یافت و شهود خداوند نیز دلیلی بر وجود این گرایش و شناخت است . و چون این یافت غیراکتسابی است، پس فطری است.