صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 70

موضوع: مجتباي فاطمه شد در شراره،ريزد از لعلِ لبش صدها ستاره(اشعارشهادت امام حسن مجتبی(ع)}

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,814
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    وقتی که در عزای شما گریه می کنم
    همواره با خدای شما گریه می کنم



    با هر قدم به کوچه ی باریک شهرتان
    در بین کربلای شما گریه می کنم


    زخم زبان و کوچه و سیلی و گوشوار
    با درد ماجرای شما گریه می کنم



    اندازه ی دوماهِ حسین این یکی دو شب
    آقا فقط برای شما گریه می کنم


    اما نه ، با کیومک حسینی که گفته ای
    هم ناله با نوای شما گریه می کنم



    من خمس یک دهه غم و اندوه و آه را
    بر رزم بچه های شما گریه می کنم


    حتمی بود که فاطه در روضه می رسد
    وقتی که پا به پای شما گریه می کنم



    بر آن مزار خاکی و بی سایبانتان
    بر غربت سرای شما گریه می کنم




    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 15-11-2017 در ساعت 16:23
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكر



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #62

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,814
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد
    طشتی از خون دل خویش برابر دارد

    چشمهایش به در و منتظر آمدنیست
    زیر لب زمزمه مادر مادر دارد


    جگرش سوخته از یک غم و یک غربت نیست
    داغ ارثی ست که در سینه مکرر دارد

    زهر تنها کس و کار دل او گشت اگر
    یادگاریست که از کینه همسر درد


    پیش چشمش که توانسته بروی منبر….
    ….رود و دست به سبّ پدرش بردارد؟

    لحظه های سفرش در بغلش می گیرد
    چادری را که بوی یاس معطر دارد


    آرزو داشت نمی دید در آن کوچه تنگ
    مادرش روی زمین لاله پرپر دارد

    گفت با گریه حسین جان... تو دگر گریه مکن
    که حسن میرود و سایه خواهر دارد

    آه... لایوم کیوم تو که در صحرا کیست
    جسم صدچاک تو از روی زمین بردارد



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكر


  6. Top | #63

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای مادری ترین پسر فاطمه ، حسن!
    ای مجتبی ترین ثمر فاطمه ، حسن !

    آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد
    با اینکه هست تاج سر فاطمه ، حسن!


    وقتی که در مدینه غریبش گذاشتند
    یعنی شکست بال و پر فاطمه ، حسن!

    حتی صدای تو به سپاهت نمی رسید
    یعنی شکسته شد کمر فاطمه ، حسن!


    روزی که مادر تو به کوچه ز پا فتاد
    چشم تو دید درد سر فاطمه ، حسن!

    در ناله ها و نافله های شبش کسی
    چون تو ندید چشم تر فاطمه ، حسن!

    در بین اهل بیت ، خدایی خودت بگو
    مثل تو کیست خونجگر فاطمه ، حسن!

    چون تو کسی که چادر خاکی ندیده است
    ای قامتت عصا به بر فاطمه ، حسن!

    سیلی به پیش چشم تو بر مادرت زدند
    دیوار بود و زخم سر فاطمه ، حسن!

    زهرا اگر که شد سپر مرتضی علی
    آری تویی ، تویی سپرِ فاطمه ، حسن!


    الحق که از حسین تو هستی غریب تر
    این غربت است ، در نظر فاطمه ، حسن!

    یک یار هم کنار تو روز وفا نماند
    در غربتی تو هم اثر فاطمه ، حسن!


    یک عمر خونِ دل ز گلویت به تشت ریخت
    ای پاره پارۀ جگر فاطمه ، حسن!

    محمود ژولیده



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  7. تشكر


  8. Top | #64

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ز آن طشت پر زلخت جگر در مقابلش
    پیدا بود که زهر چه کرده است با دلش

    مظلوم چون علی و به مظلومیش گواه
    آن پاره های دل، که بود در مقابلش
    او حاصل نبوّت و بیداد دشمنان
    از آب شعله خیز، شرر زد به حاصلش
    عمر حسن ز عمر علی سخت تر گذشت
    تا آن که مرگ آمد و حلّ کرد مشکلش

    از ورطه ای که بود کران تا کران ملال
    موجی زد و رساند، شهادت به ساحلش
    هر مرد راست محرم دل همسرش، ولی

    غربت ببین که همسر او گشته قاتلش
    از زهر، پاره پاره و از صبر، ریز ریز
    قرآن برگ برگ شهادت بود دلش
    چشمش به لطف اوست "مؤید" که دم زند
    گاه از مصائب وی و گاه از فضائلش
    "سید رضا موید"





    امضاء

  9. تشكر


  10. Top | #65

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سکوت ، زهر شد و در گلوی مجنون ریخت

    دل شکسته لیلا از این مصیبت سوخت
    به یاد خاطره های کریم آل عبا
    تمام خاطره هایم در اوج غربت سوخت
    سکوت گفتم و یادم سکوت او آمد
    و زهر گفتم و یادم زهر خوردن او
    و تیر آه به قلبم نشست و کردم یاد
    ز تیرهای کفن دوز بسته برتن او
    وراثتی است بلا شک غریب ماندن ما
    چرا که غربت شیعه ز غربت زهراست
    و بر غریب مدینه سزاست گرییدن
    که پای ثابت این روضه حضرت زهراست
    همان کسی که غریبانه باز مسموم است
    به دست همسر خود در میان خانه خویش
    پرستویی است مهاجر ولی شکسته پر است
    و زخم خورده فتاده کنار لانه خویش
    کسی که سبزترین جامه را به تن دارد
    نگفت علت سبزی پیکرش از چیست
    و طشت داد شهادت غریب مطلق اوست
    چرا که پاره جگر تر از او درعالم نیست
    همان کسی که شنید به وقت کودکی اش
    صدای یا ابتاه و شکستن در را
    میان کوچه باریک بی شک این کودک
    همان کسی است که برده به خانه مادر را
    رسید دشمن بی شرم و سد راه نمود
    و ابرهای سیه روی ماه پاره نشست
    و با دو دست بزرگ و ضُمُخت و سنگینش
    چنان به صورت او زد که گوشواره شکست
    شکست آینه اش در هجوم سنگ ستم
    خمید قامتش اما عبای مادر شد
    و خورد خون دل و با کسی نگفت چه دید
    آه جان به لب شد و آخر فدای مادر شد
    سعید توفیقی








    امضاء

  11. تشكر


  12. Top | #66

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حتی میان خانه اش همدم ندارد
    مرد غریبی که دلش جز غم ندارد

    در سینه اش از بی وفایی های کوفه
    غم آنقَدَر دارد که دنیا هم ندارد

    در خانه اش وقتی اسیر رنج دنیاست
    حتی مجال گریه ی نم نم ندارد

    اما کنار او همیشه زینبش هست
    تا خواهرش باشد که چیزی کم ندارد

    از کودکی داغی میان سینه اش هست
    ربطی به مرگش آتش آن سم ندارد

    بعد ازشهادت هم غریب است وغریب است
    حتی ضریحی قـــــبر آقایـــــــَم ندارد


    احمدجواد نوآبادی



    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .

  13. Top | #67

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,814
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    آقا شنيده ام جگرت شعله ور شده
    بي کس شدي و ناله ي تو بي اثر شده

    پيش حسين سرفه نکن آه کم بکش
    خون لخته هاي روي لبت بيشتر شده


    يک چشم خواهرت به تو يک چشم بین تشت
    تشت مقابلت پر خون جگر شده

    از ناله هات زينب تو هل کرده است
    گويا که باز واقعه ي پشت در شده


    اي واي از مصيبت تابوت و دفن تو
    واي از هجوم تير و تن و چشم تر شده

    مي گفت با حسين اباالفضل وقت دفن
    اين تيرها براي تنش دردسر شده


    موي سپيد و کوچه و تابوت و زهر و تير
    دوران غربت حسن اينگونه سر شده







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  14. Top | #68

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,814
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آه از مصیبت حسن و حال مضطرش
    اَحشای پاره پاره و، قلب مکدرش


    آن دردها که در دل غمگین نهفتـه داشت
    و آن زهرها که در جگر افروخت آذرش


    آن طعنه‌ها که خورد ز دشمن به زندگی
    و آن تیرها که زد پـس مردن بـه پیکرش


    یک لحظه ساغرش نشد از خون دل تهی
    بعد شهادت پدر و فوت مادرش


    الله اکبر از لب آبی که نیمه شب
    نوشید و سر زد از جگر الله اکبرش


    ز الماس سوده، رنگ زمرد گـرفت، سیم
    یاقوت کرد جزع و چـو بیجاده، گـوهـرش


    آهی کشید و طشت طلب کرد و خون دل
    در طشت ریخت نزد ستـمدیده خواهرش


    زینب چو دید طشت پر از خون، فغان کشید
    گویی بـه خاطر آمـد از آن طـشت دیگـرش


    چندان کشیده آه که آتش گرفت چـرخ
    چندان گریست خون که گذشت آب از سرش


    "ادیب الممالک فراهانی"امیری






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  15. Top | #69

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,814
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    نیست کس غیر از خدا آگاه از سوز نهانم
    خون دل هایی که خوردم ریخت بیرون از دهانم

    زهر نانوشیده قلبم بود مثل لاله پرپر
    بس که آمد بر جگر از دوستان زخم زبانم


    در وطن نه در میان خانه ی خود هم غریبم
    قاتلم گردیده یارب همسر نامهربانم

    قلب من شد پاره آن روزی که خود در کوچه دیدم
    مادرم نقش زمین گردید پیش دیده گانم

    جعده زهرم داد امّا قاتلم باشد مغیره
    بر لب از ظلمی که او کرده چهل سال است جانم

    خون دل هایی که زهرا و علی خوردند عمری
    اشگ گردید و روان شد از دو چشم خون فشانم

    هر کجا افتاد چشمم یا به ثانی یا مغیره
    رنگ از رویم پرید و سوخت مغز استخوانم


    من که ختم الانبیا خوانده است طاووس بهشتم
    در میان آشیان چون طایر بی آشیانم

    باغبان گلشن وحیم ولی از بس غریبم
    هم نشین خارها در بین باغ و بوستانم

    سوخت یاقوت لبم از زهر و شد معلوم آخر
    از چه پیغمبر ز طفلی بوسه می زد بر دهانم

    گر چه آل مصطفی ظلم فراوان دید «میثم»
    نیست از من هیچ کس مظلوم تر در خاندانم



    شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  16. Top | #70

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,814
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ای کرامت به تو تمام، حسن!

    وی گدای تو خاص و عام، حسن!

    ای رسول و علی و فاطمه را


    نام تو خوش ترین کلام، حسن!

    قبر بی زائر تو کعبهٔ دل


    حرمت مسجد الحرام، حسن!

    این عجب نیست گر امام حسین


    پیش پایت کند قیام، حسن!

    پای تا فرق حُسن در حُسنی


    که خدایت نهاده نام، حسن!

    کعبه با آن جلال می گیرد


    از مزار تو احترام، حسن!

    کیستی تو کریم اهل البیت


    کیستم من تو را غلام، حسن!

    دوست دارم که در مدینه شبی


    به مزارت دهم سلام، حسن!

    زائر روضة البقیعم کن


    سیدی، سیدی، امام، حسن!

    با تو بودم کَرَم کن و مگذار


    بی تو عمرم شود تمام، حسن!

    خاک ذریهٔ رسولم کن


    جان زهرا قسم، قبولم کن

    ...




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi