درونى كردن بر فعال كردن متربى (پذيرنده تربيت) تأكيد دارد و بر خودجوشى, خودانگيختگى, خوديابى و خود رهبرى اصرار مى ورزد.
در اين صورت, نقش متربى اصل است و مربى بايد مددكار و مشوق باشد.
متربى قبل از آن كه مومى باشد در دست مربى تا به هر شكلى كه بخواهد او را ق الب ريزى كند, هم چون بذرى پر از استعداد و ذخاير و قابليت هاى بالقوه است كه در فطرت او به وديعه نهاده شده است.
اگر مفاهيم اخلاقى درونى شود, ديگر امواج بدون ديوار رسانه هاى ارتباطى و ماهواره ها, نمى تواند دل هاى جوانان ما را تسخير كند و موج فرهنگى و تبليغى ناخواسته, كاركردهاى ديرينه و آموزش هاى رسمى مراكز فرهنگى را يك شبه نقش بر آب كند.
اگر مى بينيم جوانان ما به يك باره الگوهاى خانه خويش, فرهنگ خويش و جامعه خويش را رها كرده و يك الگوى گمنام و پنهان را از آن سوى دنيا در ذهن خود هم چون بت مى پرستند و با آن همانندسازى مى كنند و اگر با وجود ارائه الگوهاى تربيتى به وسيله سخنرانى ها, نوشته ها و پند و اندرزها, برخلاف انتظار, با شگفتى و اعجاب نظاره گر رفتارهاى نابهنجار از آنان بوده ايم كه به عنوان مثال ممكن است ناشى از يك كتاب رمان بوده و يا ديگر عوامل, همه اين ها گوياى اين واقعيت است كه مفاهيم اخلاقى و ارزش هاى دينى در جوانان درونى نشده است.
با درونى شدن مفاهيم اخلاقى شرايطى فراهم مى شود كه افراد نيازى به دروغ گويى و تبهكارى ندارند و به صورت خودجوش, بر گرايش هاى فطرى چون فضيلت جويى, حقيقت خواهى, كمال طلبى پاى مى فشارند و با تغيير شرايط زمانى و مكانى, رنگ عوض نمى كنند.
در روايات معصومين(ع) از اين حالت به عنوان برخوردارى از واعظ درونى ياد شده است كه بدون آن, پيمودن راه تكامل اخلاقى مشكل خواهد بود. امام سجاد(ع) مى فرمايد: اى فرزند آدم, تو همواره در مسير خير و خوبى قرار دارى, مادام كه واعظى از درون داشته باشى و مادام كه حسابرسيِ خويشتن از كارها ى اصلى تو باشد.5
امام على(ع) نيز مى فرمايد:
آگاه باشيد آن كس كه به خويش كمك نكند تا واعظ و مانعى از درون جانش براى او فراهم گردد, موعظه و اندرز ديگران در او اثر نخواهد داشت.6