اين کاشفيت آن چيزي نيست که حسگرايان يا ماديون معتقدند و ميگويند حواس, ـ مثلاً چشمـ همان چيزي را درک ميکند که در واقع و خارج هست, زيرا حواس انسان و عمليات فيزيکي يا شيميايي چشم و گوش و ديگر حواس انسان نوعي کدها و سيگنالهاي الکتريکي را به مغز مخابره ميکنند و از لحاظ فلسفي نمي توان آن کدها و سيگنالها را همان حقيقت خارجي دانست زيرا بفرض که تصوير واقعي و صحيحي از آن در چشم يا ذهن مرتسم شود باز ماهيت آن نيست بلکه فقط تصوير (يا باصطلاح فلسفه اسلامي: شبح) آنست, بويژه که ثابت شده که همه حواس خطاهايي دارند و نيروهايي بنام «واهمه» در انسان منشأ تحليل غلط آن از راه داده هاي حسي و وقوع آن خطاها ميشود.
کاشفيت (ـ يعني نمايشگر واقعي از عينيت خارجي بودن ـ) هنگامي است که ، نه حواس بلکه، ادراک انسان, (ادراکي که غير از ماده مغز و سلسله اعصاب است و از روحي مجرد و غير مادي سرچشمه ميگيرد) آنرا بوجود بياورد.
بدينگونه که ذهن و نفس (غير مادی) انسان دست به مدلسازي زده, و صورتي را که همان ماهيت حقيقي عين خارجي است در ذهن خلق نمايد.