نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: تفسير سوره مباركه قارعه

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض تفسير سوره مباركه قارعه

    بسم الله الرحمن الرحيم

    الْقَارِعَةُ (1) مَا الْقَارِعَةُ (2) وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ (3) يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ (4) وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ (5) فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ (6) فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ (7) وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ (8) فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ (9) وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ (10) نَارٌ حَامِيَةٌ (11

    ترجمه آيات

    بنام خداوند بخشنده بخشايشگر


    آن حادثه كوبنده‏، «1»
    و چه حادثه كوبنده‏اى‏! «2»
    و تو چه مى‏دانى كه حادثه كوبنده چيست‏؟! [آن حادثه همان روز قيامت است‏!] «3»
    روزى كه مردم مانند پروانه‏هاى پراكنده خواهند بود، «4»
    و كوه‏ها مانند پشم رنگين حلاّجى‏شده مى‏گردد! «5»
    امّا كسى كه در آن روز ترازوهاى اعمالش سنگين است‏، «6»
    در يك زندگى خشنودكننده خواهد بود! «7»
    و امّا كسى كه ترازوهايش سبك است‏، «8»
    پناهگاهش (هاويه‏) [= دوزخ‏] است‏!
    «9»
    و تو چه مى‏دانى (هاويه‏) چيست‏؟! «10»
    آتشى است سوزان‏! «11»



    تفسير آيات
    این سوره تهدید به عذاب قیامت و بشارت به ثواب آن است، ولی جانب تهدیدش بر بشارتش می‏چربد، و سوره در مکه نازل شده. القارعة ما القارعة این جمله مبتدا و خبر است، و کلمه قارعة از ماده قرع است که به معنای زدن بسیار سختی است که احتیاج دارد زننده به جایی اعتماد کند، و این کلمه در عرف قرآن از اسمای قیامت است.
    بعضی گفته‏اند: بدین مناسبت قیامت را قارعه نامیده که دلها را با فزع شدیدش و دشمنان خدا را با عذابش می‏کوبد.
    و سؤال از حقیقت قارعه در جمله ما القارعة - قارعه چیست با اینکه معلوم است که چیست، به منظور بزرگ نشان دادن امر قیامت است، و اینکه بیست و هشت حرف الفبای گوینده، و دو سوراخ گوش شنونده نمی‏تواند به کنه قیامت پی ببرد، و به طور کلی عالم ماده گنجایش حتی معرفی آن را ندارد و به منظور تاکید این بزرگداشت مجددا جمله را به تعبیری دیگر تکرار کرد و فرمود: و ما ادریک ما القارعة.
    یوم یکون الناس کالفراش المبثوث کلمه یوم ظرفی است متعلق به مقدری از قبیل بیاد آر، می‏کوبد می‏آید، و از این قبیل، و خلاصه معنای آن این است که: بیاد آر روزی را که و یا می‏کوبد در روزی که و یا می‏آید روزی که.
    و کلمه فراش به طوری که از فراء نقل شده به معنای ملخی است که زمین را فرش کند، یعنی روی گرده هم سوار شده باشند، پس فراش به معنای غوغای ملخ است.
    بعضی از مفسرین در اینکه چرا مردم روز قیامت را به فراش تشبیه کرد؟ گفته‏اند: برای این است که
    فراش وقتی جست و خیز می‏کند نقطه معلومی را در نظر نمی‏گیرد، مانند مرغان، و به طرف معینی نمی‏پرد، بلکه بدون جهت پرواز می‏کند، مردم نیز در روز قیامت چنین حالتی دارند، وقتی از قبورشان سر بر می‏آورند آنچنان ترس و فزع از همه جهات احاطه‏شان می‏کند که بی‏اختیار و بی هدف به راه می‏افتند، و در جستجوی منزلها که یا سعادت است و یا شقاوت سرگردانند.
    و کلمه مبثوث از ماده بث است، که به معنای تفرقه است، و فراش مبثوث یعنی ملخ‏های متفرق.
    و تکون الجبال کالعهن المنفوش کلمه عهن به معنای پشمی است که رنگهای مختلف داشته باشد، و کلمه منفوش از مصدر نفش است، که به معنای شیت کردن پشم است یا با دست و یا با کمانچه حلاجی، و یا با چیز دیگر.
    پس عهن منفوش به معنای پشم شیث شده‏ای است که دارای رنگهای مختلف باشد، و این تشبیه اشاره دارد به اینکه در آن روز کوه‏ها که رنگهای مختلف دارند با زلزله قیامت متلاشی، و چون پشم حلاجی شده می‏گردند.
    فاما من ثقلت موازینه فهو فی عیشة راضیة این آیه اشاره دارد به اینکه اعمال - هم مانند هر چیزی برای خود - وزن و ارزشی دارد، و اینکه بعضی اعمال در ترازوی عمل‏سنج سنگین است، و آن عملی است که نزد خدای تعالی قدر و منزلتی داشته باشد، مانند ایمان به خدا و انواع اطاعتها، و بعضی دیگر اینطور نیستند، مانند کفر و انواع نافرمانیها و گناهان، که البته اثر هر یک از این دو نوع مختلف است، یکی سعادت را دنبال دارد، و آن اعمالی است که در ترازو سنگین باشد، و دیگری شقاوت را، و ما در تفسیر سوره‏های قبلی در معنای میزان سخن گفتیم و بحث کردیم.
    فهو فی عیشة راضیة - کلمه عیشة - به کسر عین - نظیر کلمه جلسة - به کسر جیم - از مصادیق بنای فعلة است، که نوعیت را می‏رساند، مثلا جلسه به معنای نوعی نشستن است، و عیشه به معنای نوعی زندگی کردن است، مانند عیشة راضیة، یک زندگی خوش، و اگر راضیه و خوشی را به خود عیش نسبت داد، با اینکه صاحب عیش راضی و خشنود است، یا از باب مجاز عقلی است، و یا کلمه راضیه به معنای ذات رضی و تقدیرش فی عیشة ذات رضی است، یعنی در عیشی رضایت بخش.
    و اما من خفت موازینه فامه هاویة ظاهرا مراد از هاویه جهنم است، و نامگذاری جهنم به هاویه از این جهت باشد که این کلمه از ماده هوی گرفته شده، که به معنای سقوط است، می‏فرماید: کسی که میزانش سبک باشد سرانجامش سقوط به سوی اسفل سافلین است، همچنان که در جای دیگر فرمود: ثم رددناه اسفل سافلین الا الذین امنوا.
    پس اینکه آتش دوزخ را توصیف کرده به هاویه و حال آنکه آتش سقوط نمی‏کند آتشیان سقوط می‏کنند، از باب مجاز عقلی است، همانطور که راضی دانستن عیش نیز از این باب بود، و اگر هاویه را مادر دوزخیان خوانده از این باب بوده که مادر، ماوای فرزند و مرجع او است، به هر طرف که برود دوباره به دامن مادر بر می‏گردد، جهنم هم برای دوزخیان چنین مرجع و سرانجامی است.
    ولی بعضی آیه را طوری دیگر معنا کرده و گفته‏اند: منظور از کلمه امه، ام رأسه است، چون کلمه ام وقتی در مورد سر استعمال می‏شود معنای فرق سر را می‏دهد، می‏فرماید: کسی که میزانش سبک باشد فرق سرش هاویه است، یعنی با فرق سر به سوی هاویه سقوط می‏کند، چون اهل دوزخ وقتی قرار شد داخل دوزخ شوند با فرق سر می‏افتند.
    ولی این حرف درست نیست، برای اینکه اگر اینطور معنا کنیم ضمیر در کلمه ماهیه بدون مرجع می‏ماند.
    و ما ادریک ماهیه ضمیر هیه به کلمه هاویه بر می‏گردد، و هاء زیادی که در آخرش آمده هاء وقف است، و جمله مورد بحث تفسیری است که عظمت و فخامت امر آن آتش را بیان می‏کند.
    نار حامیة یعنی آتشی است سوزنده و شدید الحراره، این جمله پاسخ استفهام در آیه قبل است، و آن را تفسیر می‏کند.




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : تفسير سوره مباركه قارعه




    بحث روایتی

    در تفسیر قمی در ذیل آیه کالعهن المنفوش آمده: عهن به معنای پشم است، و در ذیل جمله و اما من خفت موازینه فرموده: یعنی از حسنات سبک باشد، و در ذیل جمله فامه هاویة فرمود: از فرق سرش به طرف آتش پرتاب می‏شود.
    و در الدر المنثور است که ابن مردویه از ابو ایوب انصاری روایت کرده که گفت: رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسل م‏) فرمود وقتی جان مؤمن از کالبدش در می‏آید از بندگان خدا آنها که اهل رحمتند و قبل از وی مرده بودند به دیدنش می‏روند، و بشیر که از دنیا با او آمده به اهل رحمت می‏گوید: مهلت دهید تا خستگی در آورد، او تازه از حال سکرات راحت شده.
    بعد از رفع خستگی از او می‏پرسند: فلانی چطور شد، فلانی خانم چه کرد؟ آیا ازدواج کرد یا نه؟ به اینگونه احوالپرسی‏ها می‏پردازند وقتی احوال مردی را بپرسند که قبل از تازه وارد مرده باشد، در پاسخ می‏گوید هیهات او خیلی وقت است که مرده، او قبل از من مرد، می‏گویند: انا لله و انا الیه راجعون به نظر ما او را به دوزخ نزد مادرش هاویه بردند، چه بد مادری و چه بد مربیه‏ای.
    مؤلف: این معنا را از انس بن مالک و از حسن و اشعث بن عبد الله اعمی از رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسل م‏) روایت کرده.


    تفسير الميزان
    اثر علامه طباطبائي


  4. تشكر

    nasimevahy (07-09-2009)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi