صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 78

موضوع: ای ساربان! محمل نگهدار، آمد به منزل کاروان،منزل نگهدار {اشعار اربعین }

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
    بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد

    اینجا ز آل الله منع آب کردند
    با تیر طفل شیر را سیراب کردند

    اینجا صدای العطش بیداد می کرد
    بر تشنه کامان آب هم فریاد می کرد

    اینجا همه از آل پیغمبر بریدند
    ریحانه ی خیر البشر را سر بریدند

    اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید
    قرآن به زیر دست و پا پامال گردید

    اینجا به خون غلطید یک گردون ستاره
    اینجا کشید از گوش، دشمنﹾ گوشواره



    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اینجا زدند آل علی را ظالمانه
    شد یاس ها نیلوفری از تازیانه

    اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
    بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد

    اینجا ز آل الله منع آب کردند
    با تیر طفل شیر را سیراب کردند

    اینجا صدای العطش بیداد می کرد
    بر تشنه کامان آب هم فریاد می کرد

    اینجا همه از آل پیغمبر بریدند
    ریحانه ی خیر البشر را سر بریدند

    اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید
    قرآن به زیر دست و پا پامال گردید

    اینجا به خون غلطید یک گردون ستاره
    اینجا کشید از گوش، دشمنﹾ گوشواره

    اینجا زدند آل علی را ظالمانه
    شد یاس ها نیلوفری از تازیانه




    امضاء


  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اینجا چو از خانه به دوشان خانه می سوخت
    دامان طفلان چون پر پروانه می سوخت

    اینجا به گردون رفت دود آه زینب
    حَلقِ بریده شد زیارتگاه زینب

    اینجا عدو بر زخم پیغمبر نمک زد
    هر برگ گل را مُهری از غصب فدک زد

    اینجا زگریه ناقه ها در گِل نشستند
    دُردانه های وحی در محمل نشستند

    ای کربلا! گل های سرخ یاس من کو؟
    ای وادی خون! اکبر و عباس من کو؟

    با غنچه ی نشکفته ی پرپر چه کردی؟
    با حنجر خشک علی اصغر چه کردی؟

    خون جگر از دیده ام بر چهره جاریست
    پیراهن آوردم به همره، یوسفم نیست





    امضاء


  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تصویر درد و داغ در آیینه دارم
    چون آفتابﹾ آتش درون سینه دارم

    خاموش و در دل گفتگو با یار دارم
    در سینه داغ هیجده دلدار دارم

    بعد از حسین از عمر خود آزرده بودم
    ای کاش من با آن سه ساله مرده بودم

    اشکم به رخ آهم به دل سوزم به سینه
    بی تو چگونه من روم سوی مدینه

    ای کاش چون تو پیکرم صدچاک می شد
    ای کاش جسمم در کنارت خاک می شد

    گیرم که زنده راه یثرب را بپویم
    زهرا اگر پرسد حسینم کو چه گویم؟

    بگذار تا سوز دلم مخفی بماند
    این صفحه با سوز خود میثم بخواند

    بعد از حسین از عمر خود آزرده بودم
    ای کاش من با آن سه ساله مرده بودم

    اشکم به رخ آهم به دل سوزم به سینه
    بی تو چگونه من روم سوی مدینه

    ای کاش چون تو پیکرم صدچاک می شد
    ای کاش جسمم در کنارت خاک می شد

    گیرم که زنده راه یثرب را بپویم
    زهرا اگر پرسد حسینم کو چه گویم؟

    بگذار تا سوز دلم مخفی بماند
    این صفحه با سوز خود میثم بخواند





    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 11-12-2014 در ساعت 09:31
    امضاء


  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
    نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید

    شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرد
    و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرد

    زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟
    تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری؟

    جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
    از این عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت

    مرا از فیض رستاخیز چشمانت نکن محروم
    جهان را جان بده پلکی بزن یا حی یا قیوم

    خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
    و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی

    خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
    از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی

    تو میرفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم
    به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم

    تو را تا لحظه ی آخر نگاه من صدا می زد
    چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می زد

    حدود ساعت سه جان من می رفت آهسته
    برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته

    بخوان آهسته از این جا به بعد ماجرا با من
    خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها بامن

    تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود
    ولی از پا نیفتادم شکستم بی صدا در خود

    شکستم بی صدا در خود که باید بی تو برگردم
    قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم...

    نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
    نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید

    حمید رضا برقعی




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    چهل شب است نمازم نشسته می خوانم
    شراره زد غم هجرتو بر دل وجانم

    چهل شب است که بر نی سرت چو ماه منیر
    به نور روی تو محمل به راه می رانم



    چهل شب است که چشم زنان بسوی من است
    چهل شب است سپر از برای طفلانم

    چهل شب است حسینم،زکف برفته قرار
    به خوردن کتک و تازیانه مهمانم

    چهل شب است اسارت،چهل فراز وفرود
    به یاد جسم تو در قتلگاه گریانم

    به کوفه برده شدم شهر آشنائی ها
    که از غریبگیش بهر خویش حیرانم


    به شهر شام بلا سختها گذ شته به من
    که لطمه هاش نموده بسی پریشانم

    ز یاد من نرود ضربه های چوب یزید
    به آن لبان پر از آیه های قرآنم


    چهل شب است به کوفه به شهر شام بلا
    بسان سرو سهی قهرمان میدانم

    چهل شب است که هر شب یه یاد صبح دگر
    به لب ترانه ی امن یجیب می خوانم


    گذشته است چهل شب چنان چهل سالی
    زهجر روی تو چون پیر زال می مانم

    هر آنچه را که بدیدم هر آنچه آه کشیدم
    به راه حق همه را من جمیل می دانم


    گذشت آن همه شب کربلا بیامده ام
    خجل زدفن رقیه به شام ویرانم...

    شاعر: اسماعیل تقوایی




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به لـــب از آتــش دل گفــتگوی کـــربـلا دارم
    دلی آتشـــفشــان در جســتجوی کربــلا دارم

    نماز عشق را رکعت به رکعت بسته ام قامـت
    به جای قبله ی جان رو به سوی کربــلا دارم


    غبار آســـا به شوق کاروان شــور و شیدایی
    روم منــزل بـــه منـــزل آرزوی کربــلا دارم

    لهوفم در کف و چشمم پر آب و سینه در آتـش
    به هر ماتـــم ســـرایی گفتـــگوی کـربلا دارم


    به پاس اربــعیـــن در اربعیـــن پیمـانه پیمایی
    امـــید جــرعه نوشــی از سبــوی کربلا دارم

    عباس خوش عمل کاشانی





    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .


  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آمدم اینجا دوباره ... لشکرت یادش بخیر
    قاسم و عون و زهیر و جعفرت ، یادش بخیر

    اولین باری که اینجا آمدم ، یادت که هست ؟
    شد رکابم ، ساقی آب آورت ، یادش بخیر


    اولین باری که اینجا پهن شد سجاده ام
    با اذان دلربای اکبرت ، یادش بخیر

    حال من برگشته ام ، اما نه مثل بار قبل
    قامت مانند سرو خواهرات ، یادش بخیر


    از امانت داریم دارم خجالت می کشم
    بچه های من فدای دخترت ، یادش بخیر

    روضه دیروزمان این بود با بی بی رباب
    ای عروس مادرمن ، اصغرت یادش بخیر

    من خودم اینجا به جسمت پیرهن پوشانده ام
    دستباف یادگار مادرت ، یادش بخیر

    رفتی و با اشکهایم بدرقه کردم تو را
    ای برادر، آن وداع آخرت یادش بخیر

    مثل جدم می شدی در پیش چشمان همه
    وای من ، عمامه ی پیغمبرت ، یادش بخیر


    ساربان در پیش چشمان خودم کرد حراج
    گوشواره هام ... نه , انگشرت یادش بخیر




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    بوی کربلا



    بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
    دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد

    دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی ‏داند
    که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد

    به یاد کاروان اربعینی با گریه می‏گوید
    به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد

    اگر چه برده از این سر زمین آخر دلی پرخون
    ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد

    به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته
    به کف جامی‏لبالب از سبوی کربلا دارد

    اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش
    همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد...



    (عبدالعلی نگارنده)


    امضاء



  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    قصه عشق



    آنچه درسوگ تو ای پاک‏تر از پاک گذشت
    نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت

    چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید
    که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت

    سرخوشید بر آن نیزه خونین می‏گفت
    که چه‏ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت

    جلوه روح خدا در افق خون تو دید
    آنکه با پای دل از قبله ادراک گذشت

    مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت
    هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت

    حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب
    که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت

    آب شرمنده ایثار علمدار تو شد
    که چرا تشنه از او این همه بی‏باک گذشت

    بر تو بستند اگر آب، سواران عرب
    دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت

    با حدیثی که ملائک ز ازل آوردند
    سخن از قصه عشق تو زلولاک گذشت




    (نصراللّه‏ مردانی)

    امضاء



صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi