صفحه 8 از 8 نخستنخست ... 45678
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 78 , از مجموع 78

موضوع: ای ساربان! محمل نگهدار، آمد به منزل کاروان،منزل نگهدار {اشعار اربعین }

  1. Top | #71

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    رسیدم از سفر ای همسفر کجا هستی
    به زیر سنگ لحد بین بوریا هستی

    اسیر رفتم از اینجا اسیر تر شده ام
    چه پیر رفتم و اکنون چه پیر تر شده ام

    تو را به نیزه، مرا با تو، از قفا بردن
    ولی به کعب نی و تازیانه ها بردن

    توان نمانده بگویم هر آنچه را دیدم
    بدون سایه ی عباس کوچه ها دیدم
    ----
    شکسته بال ترینم، کبود می آیم
    من از محله ی قوم یحود می آیم

    از آن دیار که من را به هم نشان دادن
    به دست های یتیمت دو تکه نان دادن

    از آن دیار که بوی طعام می پیچید
    از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید

    کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد
    به پیش چشم علمدار بیشتر می زد

    از آن دیار که چشمان خیره سر دارد
    به دختران اسیر آمده نظر دارد

    از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند
    تمام طول سفر زیر دست و پا می ماند

    به کودکی که یتیم است خنده سر دادند
    به او به جای عروسک سر پدر دادند

    به جای آن همه گل با گلاب آمده ام
    من از جسارت بزم شراب آمده ام

    از آن دیار که آتش به استخوان می زد
    به روی زخم لبان تو خیزران میزد






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #72

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    همشیره خون عشق، خانم زینب!
    ای مثل اذان پر از ترنم، زینب


    گلدسته شام، بی شما صبح نشد

    همشیره آفتاب سوم، زینب

    هم درد شیارهای دستان پدر

    گل پینه دست های مردم، زینب

    بانوی نمازهای بی آبی خاک

    ای دست نوازش تیمم، زینب!

    ای نبض بلند گشته قلب حسین

    شمشیر صراحت تکلم، زینب!

    تو لهجه دل شکسته فاطمه ای

    ای لحن جراحت و تورم، زینب!

    ساقی شراب های عرفان حسین

    مستی غدیرخانه خم، زینب!

    آن رأس به خون نشسته در ظرف آن روز

    می گفت به حالت تبسم: زینب

    من در پی دریافتنت عاشورا

    هفتاد و دو مرتبه شدم گم، زینب

    امروز خودت مرا به مولا دریاب

    همشیره آفتاب سوم، زینب!



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #73

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
    تو بر نی بودی و دیدی چه ها دیدم، چه ها کردم

    گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌بُردم
    ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم

    به یادم مانده آن روزی که می‌جستم ترا اما
    تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه ها کردم

    تو را ای آشنای دل، اگر نشناختم آن روز
    مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم

    تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم، اما
    برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم

    بسانِ شمع، آبم کرد، بانگ آب‌، آب تو
    اگرچه تشنه بودم چشمه های چشم وا کردم

    میان خیمه های سوخته همچون دلم، آن شب
    نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم

    شکسته جای مهرت را، ز بی‌مهری به نی دیدم
    شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم

    ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل
    سخنرانی میان دشمنان، چون مرتضی کردم


    علی انسانی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #74

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    به نینوای حسین از "شفق" سلام برید
    سلام خسته دلی را به آن امام برید

    "ز تربت شهدا بوی سیب می آید"
    مرا به دیدن آن روضه السلام برید

    شکسته بسته دعای من از اثر افتاد
    خبر به حضرت مولا از این غلام برید

    معاشران! دل من، جای مانده در حرمش
    مرا دوباره به آن مسجدالحرام برید

    در آن حریم که هفتاد رنگ، گل دارد
    به خون نشسته نگاهی بنفشه فام برید

    در آن حریم مقدس، دوباره شیعه شوید
    به شهر نور رسیدید، فیض عام برید

    اگر که علقمه در موج خیز اشک شماست
    برای ساقی لب تشنه یک دو جام برید

    به دست های علمدار کربلا سوگند
    مرا دوباره به پابوس آن "مقام" برید

    به یک اشاره ی او کارها درست شود
    در آن "مقام" از این دل شکسته نام برید

    زبان حال "شفق" شعر "شمس تبریز" است
    "به روح های مقدس ز من پیام برید"





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #75

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    اربعینی در دلم حال و هوایت مانده است
    پس شمیم سیب سرخ روضه هایت مانده است

    اربعینی گریه کردم من برایت روز و شب
    تا به حالا بر تنم رخت عزایت مانده است

    می شود اینجا نسیم کربلا را حس کنم
    بین هیئت جلوه ی لطف و صفایت مانده است

    مادرم از کودکی من را نمک گیر تو کرد
    هر که نذری خورد عمری مبتلایت مانده است

    لحظه هایم پر شده از ماتمی بی انتها
    چون به قلبم حسرت کرب و بلایت مانده است

    بیمه شد این شعر با الطاف اربابم حسین
    در دلش وقتی که تاثیر دعایت مانده است



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #76

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مرگ من بود دمي کز تو جدايم کردند
    درهمان گوشه گودال فدايم کردند

    دوستانم که نبودند بگريند به من
    دشمنانم همگي گريه برايم کردند

    من که خود راهنماي همه عالم بودم
    سـر خونين تو را راهـنمايم کردند

    هر کجا خواستم از پاي درافتم ديدم
    کودکان دست گشودند و دعايم کردند

    خجلم از تو و اين روي امانت هايت
    بر سر خار دويدند و صدايم کردند

    گريه ها داشتم از دوري روي تو ولي
    خنده ها بود که بر اشک عزايم کردند





    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  8. Top | #77

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    اینجا زدند آل علی را ظالمانه
    شد یاس ها نیلوفری از تازیانه

    اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
    بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد

    اینجا ز آل الله منع آب کردند
    با تیر طفل شیر را سیراب کردند

    اینجا صدای العطش بیداد می کرد
    بر تشنه کامان آب هم فریاد می کرد

    اینجا همه از آل پیغمبر بریدند
    ریحانه ی خیر البشر را سر بریدند

    اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید
    قرآن به زیر دست و پا پامال گردید

    اینجا به خون غلطید یک گردون ستاره
    اینجا کشید از گوش، دشمنﹾ گوشواره

    اینجا زدند آل علی را ظالمانه
    شد یاس ها نیلوفری از تازیانه



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #78

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
    نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید

    شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرد
    و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرد

    زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟
    تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری؟

    جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
    از این عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت

    مرا از فیض رستاخیز چشمانت نکن محروم
    جهان را جان بده پلکی بزن یا حی یا قیوم

    خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
    و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی

    خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
    از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی

    تو میرفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم
    به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم

    تو را تا لحظه ی آخر نگاه من صدا می زد
    چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می زد

    حدود ساعت سه جان من می رفت آهسته
    برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته

    بخوان آهسته از این جا به بعد ماجرا با من
    خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها بامن

    تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود
    ولی از پا نیفتادم شکستم بی صدا در خود

    شکستم بی صدا در خود که باید بی تو برگردم
    قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم...

    نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
    نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید

    حمید رضا برقعی







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 8 از 8 نخستنخست ... 45678

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi