متن :
الفاظى است كه معنى حديث بدان استوار است (12) .
متن :
الفاظى است كه معنى حديث بدان استوار است (12) .
وجه و طريق :
مرادف باسند و بمعنى سلسله راويانى است كه توسط آنان حديث از معصوم نقل مى شود.مثلا گفته مى شود: نقل الشيخ هذا الحديث بهذه الطريق.او هذا حديث لا يعرف الا من هذا الوجه .
مسند : (بصيغه اسم فاعل)
اصطلاحا كسى را گويند كه حديث را با سند نقل كند چه از كيفيت اسناد اطلاع داشته باشد و چه فقط ناقل و راوى آن باشد.
محدث :
كسى را گويند كه اسانيد را شناخته و بعلل و نقائص حديث آشنائى داشته باشد.و اسماء راويان و حال آنان را بداند.و از متون روائى مقدار معتنابهى حفظ باشد.
حافظ (جمع: حفاظ) :
در درجه بالاترى است كه مى بايست بر سنن رسول اكرم اطلاع داشته و موارد اتفاق و اختلاف آنرا بداند.و با حوال راويان و طبقات مشايخ حديث، كاملا اطلاع داشته باشد.
فتح الدين ابن سيد الناس گويد: محدث در عصر ما بر كسى كه بعلم حديث از حيث روايت و درايت اشتغال داشته باشد، و بيشتر روات و روايات عصر خود را بداند، اطلاق مى شود.ولى اگر دائره معلومات وى وسعت بيشترى داشته باشد، بدان سان كه طبقات مشايخ حديث را بشناسد حافظ ناميده مى شود.
ابو شامه گويد: علوم حديث سه است:
1ـ حفظ متون و شناسائى غريب الحديث و فهم آن
2ـ حفظ اسانيد و معرفت رجال سند
3ـ جمع حديث و سماع و نوشتن آن
حافظ بن حجر پس از نقل كلام وى، اضافه مى كند: هر كس اين سه فن را جامع باشد وى محدث كامل است.و گرنه در مرتبه پائين تر قرار دارد (13) .
دكتر صبحى صالح گويد (14) : مهمترين صنعتى كه براى حافظ ذكر كرده اند عبارت است از: دانستن طبقات مشايخ حديث بطورى كه بيشتر راويان هر طبقه را بشناسد.
سپس اضافه مى كند: اينگونه افراد در طول زمان و بلاد، بندرت يافت مى شوند.زيرا وجود صفاتى كه براى حافظ شمرده اند، و لزوم سعه اطلاع وى، در كمتر كسى جمع مى گردد.آنگاه جمعى از حفاظ را نام مى برد (كه طبق منقولات.در شماره نوشته هاى حديثى آنان يا محفوظاتشان رقم هاى مبالغه آميزى ياد شده.كه ما طبق قواعدى كه براى تشخيص مجعولات ذكر كرديم، ناگزيريم بعض ارقام مزبور را نيز بمعنى حقيقى ندانيم) .
مثلا درباره امام احمد بن حنبل مى نويسد: كه پس از درگذشت وى دوازده بار كتاب حديث از وى بازماند كه تمام را حفظ داشت.
نيز درباره ابن عقده، نقل مى كند كه: چهار برادر طى اقامت خود در كوفه هر يك صد هزار حديث باملاء ابن عقده نوشتند و هنگام مراجعت و توديع استاد، بآنان اظهار داشت: شما به مين قليل اكتفا كرديد؟ من كمترين مقدارى كه از يك استاد سماع نمودم بالغ بر يكصد هزار حديث مى شود (15) .بعضى نيز گفته اند حافظ كسى را گويند كه صد هزار حديث با سند آن حفظ داشته باشد.
مخرج مخرج :
معمولا بصاحب يكى از صحاح، ياديگر كتب معروف حديث، اطلاق مى شود.كه بعنوان مرجع، حديث از وى نقل شده است.بنابر اين مخرج يا مخرج (از باب افعال و تفعيل) كسى است كه حديث را در كتاب خود آورده.چون كلينى و شيخ طوسى در كافى و تهذيب.مثلا: خرجه الكلينى او اخرجه : ذكره.
ولى گاهى لفظ مخرج (بصيغه اسم مكان) گفته مى شود و مراد از آن روات حديث است.چنانكه گفته مى شود: عرف مخرجه: اى رجاله الراوون عنه. ولى ميرداماد فرموده: تخريج متن حديث، عبارت است از نقل موضع حاجت از آن.و اخراج آن، نقل تمام حديث.
معنى ديگرى نيز براى آن ياد كرده: كه تخريج، استخراج حديثى است از كتب بسند اصح و متن محكمتر. ولى اخراج، مطلق نقل حديثى از كتاب است.
طبقه :
در اصطلاح جماعتى را گويند كه معمولا هم سن و در ملاقات مشايخ با يكديگر هم عصر و شريك باشند.
شيخ :
استاد حديث، و كسى است كه راوى ، از وى حديث را فرا مى گيرد.و مراد از شيخ در كتب حديث اماميه، شيخ طوسى است.
مشيخه :
جمعى از شيوخ محدث و صاحب كتاب است كه از آنان روايت حديث مى كند (16) .
اعتبار :
تتبع طرق حديث است از جوامع و مسانيد و اجزاء، تا معلوم گردد كه حديث مزبور، بتوسط راوى ديگرى نيز نقل شده؟ يا خير.بعبارت ديگر.حديث، متابع است يا خير (17) .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)