مولى :
اين لفظ كه در سند احاديث، زياد آمده (مثلا مولى فلان) بيكى از سه معنى استعمال شده : 1ـ سيد (آقا و مالك عبد) .ـ عبد (بنده) .3ـ حليف (هم پيمان) .
مولى :
اين لفظ كه در سند احاديث، زياد آمده (مثلا مولى فلان) بيكى از سه معنى استعمال شده : 1ـ سيد (آقا و مالك عبد) .ـ عبد (بنده) .3ـ حليف (هم پيمان) .
مملى :
كسى است كه حديث را القاء (ديكته) مى كند (18) .
مستملى :
كسى كه تقاضاى املاء حديث از شيخ (استاد مى كند) .
معيد :
كسى است كه حديثى را كه از شيخ مى شنود، براى ديگران بازگو كند (19) .
عدة :
جماعتى از مشايخ حديث ناقل اند كه بتوسط آنان، روايت را نقل مى كند (20) .مسند (جمع: مسانيد): كتاب حديثى است كه در آن روايات، بترتيب صحابه (چه بحروف تهجى و چه بحسب سابقه اسلامى) جمع آورى شده باشد (21) .
معجم (جمع: معاجم) :
كتاب حديثى است كه روايات، در آن بترتيب صحابه يا شيوخ يا بلدان جمع آورى شده باشد ولى معمولا معجم بر كتابى كه احاديث آن بترتيب حروف تهجى آورده شده، اطلاق مى شود، مانند معجم طبرانى، از احمد تا يونس و سپس نام راويانى كه بكنيه معروف اند و در آخر نام روات از نساء آمده است (22) .
مستدرك :
كتابى است كه بعنوان متمم كتابى ديگر و با همان شروط، احاديثى را كه از كتاب سلف فوت شده، گرد آورى نموده باشد.مانند مستدرك صحيحين، از حاكم نيشابورى و مستدرك وسائل الشيعه، از محدث نورى.
مستخرج (جمع: مستخرجات) :
كتابى است كه نويسنده، روايات كتاب حديثى را بغير اسناد صاحب كتاب (بلكه باسندى كه خود از شيوخ خويش براى آن حديث مى داند) نقل كند (23) .مانند مستخرج ابى بكر اسماعيلى و برقانى.و ابى احمد الغطريفى.و ابى عبد الله بن ابى ذهل.و ابى بكر بن مردويه نسبت به صحيح بخارى، و مستخرج ابى عوانه اسفرائنى.و ابى جعفر بن حمدان.و محمد بن رجاء نيشابورى و جوزقى.و ابى احمد شاركى.و ابى الوليد قرشى.و ابى عمران جوينى.و ابى نصر طوسى.و ابى سعيد خيرى.كه تمام بر صحيح مسلم است (24) .
جزء (جمع اجزاء) :
مجموعه حديثى است كه فقط از يك شيخ نقل گرديده. يا درپيرامون يك مطلب جمع آورى شده باشد. مانند جزء سيوطى در صلوة ضحى و از همين باب است ، احاديث عدديه چون ثنائيات و ثلاثيات (مانند اجزاء خصال شيخ صدوق و اثنى عشريه ابن قاسم عاملى)
نوادر :
وحيد بهبهانى در معنى آن فرموده :
ظاهرا كتابى است كه در آن احاديث متفرقى كه بواسطه كمى و قلت ، تحت عنوان بابى قرار نمى گيرد ، جمع آورى شده باشد ؛ چنانكه در كتب متداول نيز مشاهده مى شود كه معمولا بابى براى نوادر اخبار، باز مى گذارند.
ولى بعض افاضل گويد : معمولا براى روات تا به معصوم ، طريق خاصى بوده كه به همان وسائط ، نقل حديث مى كرده اند. بنابر اين چنانچه به غير طريق مزبور روايتى نقل كنند آنرا نوادر نامند. به نظر مى رسد كه معنى اخير ، اصطلاح روات و اصحاب ائمه باشد ، چنانكه در مجامع حديث به معنى اول آمده.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)