صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36

موضوع: اصطلاحات علم حديث

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض اصطلاحات حدیثی





    خبر متواتر و واحد

    حدیث از نظر «تعداد راویان» در هر طبقه، به متواتر و واحد تقسیم می‌گردد: واژه متواتر از ریشه «وتر» به معنای واحد است و «تواتر» به معنای پی در پی یا یکی پس از دیگری است. «تترا» در ایه شریفه «ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا»[1] به همین معناست.[2]
    روایت متواتر در اصطلاح «خبری است که سلسله راویان آن در هر طبقه به اندازه‌ای باشند که امکان توافق آنان برکذب به‌طور عادی محال باشد و خبر آنها موجب علم گردد.» [3]
    روایات متواتر گرچه کم هستند اما غالبا بیانگر محتوا و خبر مهمی‌اند؛ مانند: روایت غدیر که تنها در طبقه صحابه بیش از 100 نفر آن را روایت نموده‌اند.
    اقسام خبر متواتر

    متواتر از یک نظر به «تواتر لفظی و معنوی» تقسیم می‌شود:
    متواتر لفظی آن است که «همه راویان مضمون آن را با الفاظ واحدی نقل کنند.»[4] مثل حدیث «من کذب علیّ متعمّدا فلیتبوّء مقعده من النار.» [5] که جمع کثیری از صحابه این حدیث را نقل کرده‌اند و شمار آنان را از چهل تا حدود شصت نفر دانسته‌اند. [6]
    متواتر معنوی آن است که «همه راویان مضمون واحدی را با عبارات مختلف نقل کنند که تطابق در آن معنا با دلالت تضمنی یا التزامی دانسته ‌شود.»‌[7]
    برای حدیث متواتر تقسیم دیگری نیز وجود دارد و آن «تواتر تفصیلی و اجمالی» است. تواتر تفصیلی شامل تواتر لفظی و معنوی می‌باشد، اما تواتر اجمالی در صورتی است که چند روایت در یک موضوع وارد شود و از نظر دلالت همسان نباشد ولی آن روایات از قدر مشترک برخوردار باشند که از مجموع آنها به صدور یکی از آنها قطع حاصل ‌شود، مانند اخبار روایت شده در مورد حجیت خبر واحد. [8]
    خبر واحد «روایتی است که راویان آن در تمامی طبقات به حد تواتر نرسیده باشد.» [9] اینگونه روایات به تنهایی مفید علم نیستند، بلکه با کمک قرائن دیگر می‌توان حجیت آنها را به اثبات رساند. از این رو اگر روایتی در چند طبقه به حد تواتر برسد اما تنها در یک طبقه به تواتر نرسیده باشد، متواتر نبوده و خبر واحد به شمار می‌آید؛ زیرا نتیجه تابع اخص مقدمات است.
    اعتبار و حجیت خبر واحد

    خبر واحدِ محفوف به قرائن که حکایت از صدور روایت از سوی معصوم(ع) دارد، نزد همه علما و محدثان دارای حجت است. قرائن حجیت از نظر امامیه بدین شرح است:
    - وجود حدیث در چندین اصل از اصول اربعمأه؛
    - وجود حدیث در اصلی که جامع آن از اصحاب اجماع باشد، مانند اصولی که زراره جمع کرده است؛
    - وجود حدیث در کتابی که بر معصوم(ع) عرضه شده و امام آن را ثنا نموده باشد؛ نظیر کتاب عبیدالله حلبی که بر امام صادق(ع) عرضه نمود؛
    - وجود حدیث در کتب مورد اعتماد شیعه؛ مانند: کتاب علی بن مهزیار؛
    - موافقت حدیث با ادله عقلیه، نص کتاب، سنت قطعیه، اجماع علمای شیعه. [10]



    امضاء

  2. تشكر

    parsa (12-03-2010)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات حدیثی

    تقسیمات خبر واحد

    خبر واحد از نظر «تعداد راویان، حالات راویان و اوصاف سند یا متن» دارای تقسیماتی است که در اینجا به دو قسم نخست اشاره می‌شود:
    خبر واحد از نظر تعداد راویان

    خبر واحد از این نظر به خبر «مستفیض، عزیز و غریب» تقسیم می‌گردد.
    1. خبر مستفیض «روایتی است که راویان آن در هر طبقه حداقل سه نفر باشند.» [11] و به حد تواتر نرسد.
    2. خبر عزیز «روایتی است که راویان آن در هر طبقه حداقل دو نفر باشند.» [12]
    3. خبر غریب «روایتی است که راویان آن در هر طبقه یک نفر یا در طبقه اول یک نفر باشد.» برای خبر غریب اقسامی‌ برشمرده‌اند؛ از جمله:
    الف) غریب در سند: «حدیثی که در تمامی طبقات، تنها یک نفر از یک نفر تا آخر سند، آن را نقل می‌کند.»
    ب) غریب در متن: «حدیثی که متن آن در طبقه اول تنها توسط یک راوی نقل شده و سپس در طبقات بعدی متن آن توسط جمع زیادی از راویان شهرت پیدا کرده باشد.» از این نوع حدیث به غریب مشهور نیز تعبیر می‌شود؛ زیرا در یک طرف غرابت و در طرف دیگر شهرت پیدا کرده است.[13] مثلاً حدیث «إنّما الاعمال بالنیات» را از طبقه صحابه تنها یک نفر نقل کرده‌ است اما بعدا مشهور شده تا جایی که گفته‌اند بیش از یکصد تن آن را از یحیی بن سعید روایت کرده‌اند. [14]





    امضاء

  5. تشكر

    parsa (12-03-2010)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات حدیثی


    خبر واحد از نظر حالات راویان

    این تقسیم بندی نزد متقدمان - محدثان امامیه تا قرن ششم - و متاخران از محدثان امامیه، متفاوت است:
    تقسیم متقدمان

    متقدمان خبر واحد را به دو قسم «صحیح» و «غیر صحیح» (ضعیف) تقسیم می‌نمایند. آنان حدیث صحیح را حدیثی می‌دانند که از قرائن صحت و حجیت (که به موارد آن در بالا اشاره شد) برخوردار باشد که به واسطه آن قرائن می‌توان به متن حدیث اعتماد نمود. بر این اساس حدیث فاقد این شرایط را حدیث غیر صحیح و ضعیف می‌دانند. اصطلاح یاد شده نزد قدما مربوط به متن حدیث بوده و ارتباطی به بررسی سندی احادیث نداشته است. [15]
    تقسیم متاخران

    خبر واحد از نظر متاخران امامیه - از زمان سید بن طاووس (م 673 ق) به بعد – شامل «صحیح»، «حسن»، «موثق» و «ضعیف» می‌باشد.
    در ادامه به تعریف هریک اشاره می‌شود:
    صحیح «خبری است که سلسله سند آن تا به معصوم متصل و تمامی راویان آن در همه طبقات امامی و عادل باشند.» [16] بدین ترتیب قید اتصال سند، امامی بودن راویان و عدالت آنها ارکان سه‌گانه حدیث صحیح را تشکیل می‌دهد.
    مقصود از امامی کسی است که معتقد به امام عصر خویش باشد، اگرچه امامت دیگر امامان را درک نکرده باشد.[17] از این رو فطحیه، واقفیه، زیدیه، اسماعیلیه و مانند آن از امامیه خارج‌اند. و عدالت نیز ملکه نفسانی است که شخص را بر انجام واجبات و ترک محرمات وامی‌دارد.
    حدیث صحیح خود به سه قسم «صحیح اعلی، اوسط و ادنی» تقسیم می‌گردد. [18]
    حسن «روایتی است که واجد تمام شرایط روایت صحیح است به جز آنکه در میان سلسله راویان نسبت به یک یا چند راوی در منابع رجالی تصریح به عدالت نشده و تنها به مدح و ستایش او اکتفا شده باشد.»[19] بنابر این اتصال سند، امامی بودن و ممدوح بودن (و عدم تصریح به عدالت برخی راویان) ارکان روایت حسن می‌باشد.
    مقصود از ممدوح بودن مدحی است که در اعتبار راوی دخالت داشته باشد. مانند: صالح، خیّر، صادق الوعد، عین، وجه، شیخ و مشیخه، صدوق. ولی تعابیری چون: فهیم، مشکور، فاضل، قاری و مانند آن دخالتی در اعتبار سند ندارد. [20]
    به عنوان نمونه در روایتی که نام ابراهیم بن هاشم آمده باشد از نگاه شماری از محدثان حسن است زیرا نسبت به ابراهیم بن هاشم به رغم مشهور بودن و شناخته شده بودن، در کتب رجالی تصریح به عدالت نشده و تنها به مدح و ستایش او اکتفا شده است.[21]
    موثق «روایتی است که به رغم برخورداری از اتصال سند به معصوم و نیز عدالت یا وثاقتِ راویان در تمام طبقات، یک یا چند راوی آن غیر امامی باشند.»[22] مثلا علی بن فضال گرچه امامی نیست ولی در رجال شیعه توثیق شده است.
    ضعیف «روایتی است که هیچ یک از شرایط تعاریف پیش‌گفته در باره حدیث صحیح، حسن و موثق را نداشته باشد.»[23] مانند اینکه راویان آن به کذب، جعل، کثرت خطا، غفلت، فسق، و مانند آن متهم باشند یا سند آن از اتصال برخوردار نباشد.


    امضاء

  7. تشكر

    parsa (12-03-2010)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات حدیثی

    مراتب اقسام چهارگانه حدیث

    اقسام پیش‌گفته از نظر درجه اعتبار و مقبولیت بدین ترتیب‌اند:
    حدیث صحیح، تنها حدیثی است که به طور مطلق معتبر و قابل عمل است مگر آنکه به رغم صحت سند، متن آن با دلیل قطعی همچون نص قرآن، سنت متواتر، عقل قطعی و ... مخالف باشد.
    حدیث حسن، از نظر درجه اعتبار پس از صحیح قرار دارد و غالبا به عنوان مؤید و شاهد بر روایت صحیح به کار می‌رود. به عبارت دیگر روایت حسن به تنهایی به عنوان مستند حکم شرعی یا آموزه دینی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، مگر آنکه در کنارش روایت یا روایات صحیحی باشد.
    حدیث موثق، از نظر رتبه اعتبار پس از حسن قرار دارد. موثق نیز تنها به عنوان مؤید روایات صحیح به کار می‌رود.
    روایت ضعیف نیز غیر معتبر و غیر قابل عمل است مگر آنکه متن آن به رغم ضعف سندی موافق کتاب یا سنت یا عقل و ... باشد. این امر بیشتر در روایات معارف و تفسیر قرآن صادق است؛ زیرا بسیاری از روایات رسیده در این زمینه از نظر سندی دچار ضعف سندی‌اند، اما با این حال به خاطر موافقت متن آنها با ادله قطعی مورد پذیرش و عمل قرار می‌گیرند. [24]
    پی‌نوشت‌ها:

    [1]. مومنون/ 44. «سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم.»
    [2]. مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 853.
    [3]. مقباس الهدایه، عبدالله مامقانی، ج 1، ص 89 – 90؛ الرعایه فی علم الدرایه، شهید ثانی، ص 28.
    [4]. مقباس الهدایه، ج 1، ص 115.
    [5]. کافی، شیخ کلینی، ج 1، ص 62.
    [6]. الرعایه فی علم الدرایه، ص 29.
    [7]. مقباس الهدایه، ج 1، ص 115.
    [8]. علم الدرایه تطبیقی، سیدرضا مودب،ص 37؛ نیز مقباس الهدایه، ج 1، ص 115.
    [9]. مقباس الهدایه، ج 1، ص 125؛ الرعایه فی علم الدرایه، شهید ثانی، ص 29.
    [10]. درسنامه علم الدرایه، سیدرضا مودب، ص 46؛ علم الحدیث و درایه الحدیث، کاظم مدیر شانه‌چی، ص 146؛ جهت بررسی تفصیلی آن به کتاب‌های اصولی مراجعه گردد.
    [11]. مقباس الهدایه، ج 1، ص 128.
    [12]. همان، 134.
    [13]. درسنامه علم الدرایه، ص 50.
    [14]. مقباس الهدایه، ج 1، ص 229.
    [15]. درسنامه علم الدرایه، ص 58.
    [16]. الرعایه فی علم الدرایه، ص 30؛ مقباس الهدایه، ج 1، ص 145.
    [17]. درسنامه علم الدرایه، ص 61.
    [18]. بنگرید به: همان، ص 62 - 63.
    [19]. مقباس الهدایه، ج 1، ص 160 و 161؛ الرعایه فی علم الدرایه، ص 30.
    [20]. جهت اطلاع بیشتر از الفاظ مدح ر. ک: مقباس الهدایه، ج 2، ص 129 به بعد (الالفاظ المستعمله فی التعدیل)؛ وصول الاخیار، حسین بن عبدالصمد عاملی، ص 187.
    [21]. فهرست طوسی، ص 36؛ رجال کشی، ص 16.
    [22]. مقباس الهدایه، ج 1، ص 168؛ الرعایه فی علم الدرایه، ص 23.
    [23]. مقباس الهدایه، ج 1، ص 177.
    [24]. حدیث شناسی 2، علی نصیری،‌ ص 46؛ نیز ر.ک: اصول الحدیث و احکامه، جعفر سبحانی، ص 53 - 54.



    امضاء

  9. تشكر

    parsa (12-03-2010)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    278
    نوشته
    1,355
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    503 در 331
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض اصطلاحات علم حديث

    كتاب : علم الحديث، ص 206
    نويسنده: كاظم مدير شانچى
    صحابه :

    صحابه (بكسر صاد و فتح آن) جمع صاحب به معنى يار و در اصطلاح اين فن كسى را گويند كه پيغمبر اكرم را در حال اسلام ديدار كرده باشد و صحابى منسوب به آن است. (1) ولى عرفا صحابى به كسى مى‏ گويند كه مدت مصاحبتش زياد باشد. (2)
    شماره اصحاب رسول اكرم ، هنگام فوت آن حضرت يكصد و چهارده هزار نفر بوده كه از آن ميان در حدود يكصد هزار نفر از آن جناب استماع حديث كرده ‏اند. (3) و آخرين كسى كه از آنان درگذشت، ابوالطفيل عامر بن واثله بود كه به سال 110 هجرى وفات كرده. (4)
    جمعى از صحابه هنگام فوت پيغمبر هنوز دوران كودكى مى‏ سپردند. بنابر اين بيشتر روايات اينان از پيغمبر به توسط صحابه‏ ديگر آن جناب است. زيرا «نوعا» خود كمتر به فيض استماع حديث از آن حضرت موفق شده ‏اند. (5) مشهور اهل سنت تمامى اصحاب پيغمبر را عادل مى ‏دانند ابن حجر در «الاصابه» گويد : اتفق اهل السنة على ان الجميع عدول.

  11. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    278
    نوشته
    1,355
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    503 در 331
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات علم حديث

    تابعين :

    جمع تابعى است و تابعى منسوب به تابع و تابعه مى‏ باشد. (6) تابعى كسى است كه خود پيغمبر را ديدار نكرده باشد ولى اصحاب آن حضرت را در حال اسلام درك نموده باشد. و چنانچه كسى هيچيك از صحابه را (در حال اسلام) نديده ولى با تابعين ملاقات كرده وي را تبع تابعين (جمع : اتباع تابعين) نامند.
    مراتب تابعين و اتباع نيز مختلف است و مى ‏توان طبقات آنان را چنين خلاصه كرد (7) :
    1ـ كبار تابعين چون سعيد بن مسيب
    2ـ طبقه وسطى چون حسن بصرى و ابن سيرين
    3ـ كسانى كه بيشتر رواياتشان از طبقه اول است. مانند زهرى ‏و قتاده
    4ـ كسانى كه بيش از يك يا دو تن صحابى را درك نكرده ‏اند مانند اعمش
    5ـ طبقه آنان كه همزمان دسته اخير بوده ولى به ملاقات صحابه نائل نشده ‏اند. مانند ابن جريج
    6ـ كبار اتباع تابعين مانند مالك بن انس و سفيان ثورى
    7ـ طبقه وسطى از اتباع مانند ابن عيينه و ابن عليه
    8ـ طبقه صغرى مانند شافعى و ابو داود طيالسى
    9ـ طبقه كسانى كه تابعين را نديده و از اتباع نقل حديث كرده ‏اند مانند ابن حنبل
    از اين جمله طبقه اول پيش از قرن اول در گذشته ‏اند و بقيه تابعين پس از قرن يكم.

  12. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    278
    نوشته
    1,355
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    503 در 331
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات علم حديث

    مخضرم :

    به كسانى كه اسلام و جاهليت را درك نموده ولى به شرف صحبت رسول اكرم نائل نشده ‏اند ، اطلاق شده. بنابراين مخضرمين در شمار تابعين معدودند. در وجه اشتقال آن گفته ‏اند كه اهل جاهليت پس از قبول اسلام ، گوش شتران خود را مى ‏بريدند تا در جنگ هاى مسلمين با كفار مشخص بوده ، جزو غنائم برده نشود.

    حاكم از گفته مسلم (صاحب صحيح) نام جمعى از تابعين را مى ‏برد كه زمان جاهليت را درك نموده ولى بشرف صحبت پيغمبر نائل نشده ‏اند.

  13. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    278
    نوشته
    1,355
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    503 در 331
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات علم حديث

    نواب اربعه :

    بيشتر امامان، در بلاد مختلف از خود نائب يا نائبانى داشته ‏اند كه مراجعات شيعه به آنها محول بوده است. اينان چون به شخصه از طرف امام منصوب مى‏ شدند نواب خاص امام بودند كه حوزه اختيارات آنها نيز توسط امام تعيين مى ‏گرديد. در مقابل ، نواب عام امام‏اند كه در عصر غيبت مرجع احكام و محل مراجعات مردم در داورى‏ ها مى ‏باشند. از نائبان خاص امام چهار تن كه در عصر غيبت واسطه بين امام عصر و شيعيان بوده ‏اند به نواب اربعه معروف ‏اند. اينان طى 69 سال يعنى از سال 260 هجری كه رحلت امام حسن عسكرى (ع) واقع شده تا سال 329 هجری كه غيبت صغرى تمام و غيبت كبرى شروع گرديد، ما بين امام و مردم وساطت داشتند. بدين ترتيب :
    1ـ ابو عمر ، عثمان بن سعيد عمر وى، كه از طرف امام دهم و يازدهم نيز منصوب بوده.
    حضرت هادى (ع) درباره وى فرمود : هذا ابو عمر و الثقة الامين. ما قاله لكم فعنى يقوله ، و ما اداه اليكم فعنى يؤديه.
    از حضرت عسكرى (ع) نيز درباره وى نقل شده كه فرمود : هذا ابو عمرو الثقة الامين. ثقة الماضى و ثقتى فى المحيا و فى الممات. فما قاله لكم ، فعنى يقوله و ما ادى اليكم، فعنى يؤديه.
    نيز درباره وى فرمود : (اشهد و على ان عثمان بن سعيد العمروى وكيلى و ان ابنه محمدا ، وكيل ابنى مهديكم)
    در روايتى باحمد بن اسحق قمى فرمود: العمروى و ابنه ثقتان فما اديا اليك فعنى يؤديان .و ما قالاه لك، فعنى يقولان.فاسمع لهماو اطعهما.فانهما الثقتان المأمونان.
    2ـ ابو جعفر محمد بن عثمان عمروى (متقدم الذكر) كه قريب پنجاه سال از ناحيه امام نيابت و وكالت داشته و در 304 يا 305 هجرى در گذشته.زيرا وى حتى در زمان امام قبل، نيز سمت وكالت داشته.
    3ـ ابو القاسم، حسين بن روح نوبختى، كه بتنصيص محمد بن عثمان (نائب دوم امام) جانشين وى و نيابت از امام داشته.فوتش در 329 ه اتفاق افتاد.
    4ـ على بن محمد سمرى كه بسال 329 ه درگذشت و قبل از وفات خود توقيعى بدين مضمون از امام (ع)، خطاب بوى صادر گرديد: بسم الله الرحمن الرحيم، يا على بن محمد السمرى، عظم الله اجر اخوانك فيك.فانك ميت ما بينك و بين ستة ايام.فاجمع امرك و لا توص الى احد.
    بدينقرار مدت غيبت صغرى (كه زمان نيابت و وساطت اين چهار تن باشد) 69 سال (از سال 260 كه فوت حضرت عسكرى است تا 329 كه فوت آخرين نائب امام است) طول كشيد.
    ولى طبرسى در اعلام الورى (ص 254 چاپ سنگى) گويد: و كانت مدة هذه الغيبة اربعا و سبعين سنة، وى مدت غيبت را از زمان تولد حضرت كه در سال 250 است گرفته، و اين سخن به لحاظ پنهان بودن شخص آن حضرت، از آغاز تولد، صحيح است.ولى چنانچه ما مدت غيبت را بلحاظ اختفاء امام بدانيم همانست كه گفته شد. (رك: غيبت شيخ طوسى، اعلام الورى طبرسى، رجال كبير، رجال بوعلى، خاندان نوبختى، فوائد الرضويه محدث قمى ونوادر فيض ص 157)

  14. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    278
    نوشته
    1,355
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    503 در 331
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات علم حديث

    سند :

    سند همان زنجيره راويان حديث است كه متن را از معصوم خبر مى ‏دهند (8) (9) .

  15. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    278
    نوشته
    1,355
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    503 در 331
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات علم حديث

    اسناد :

    رفع حديث و رساندن آنست بگوينده اولى (10) .لفظ اسناد چون مصدر است بطور جمع و تثنيه آورده نمى ‏شود.مگر اينكه بمعنى سند استعمال شود مثلا بگوئيم: روى الشيخ هذا الحديث باسانيد مختلفة.
    نقل احاديث مسندا، از اختصاصات مسلمين است كه در امم ديگر مانند يهود و نصارى نيست (11) .ابو على جيانى فرموده: حقتعالى اين امت را بسه چيز اختصاص داده كه به امم پيشين عنايت نفرموده: اسناد، انساب، اعراب.

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi