كتاب: كيش پارسايان، ص 39
آيت الله مجتبى تهرانى
از نظر فقهى ، كفر بر دو قسم است : اعتقادى و عملى ، كفر اعتقادى بى اعتقادى به اصول عقايد است كه يا از ابتدا وجود ندارد و يا پس از اعتقاد ، زايل مى شود كه از آن به «ارتداد» تعبير مى كنند. گاهى نيز اعتقاد قلبى ندارد اما در ظاهر ، اعتقاد واقعى اش را بروز نمى دهد. در اين صورت ، در اعتقاد گرفتار كفر باطنى مى شود. البته كفر باطنى با اسلام ظاهرى قابل جمع است.
آنچه در اين بحث مد نظر است كفر عملى است : ارتكاب گناه يا ترك واجب.چ
در اين زمينه دو دسته روايات داريم :
دسته اول ، رواياتى است كه گناه را زايل كننده ايمان مى دانند ، از باب نمونه :
1.محمد بن حكيم از امام كاظم (ع) روايتى بدين مضمون نقل كرده است :
گفتم آيا گناهان كبيره موجب خروج بنده از دايره ايمان مى گردد.
فرمودند : بلى و نه فقط كبائر كه صغائر هم باعث خروج از منطقه ايمان است.
2. « قال رسول الله (ص) لا يزنى الزانى و هو مؤمن و لا يسرق السارق و هو مؤمن » (1)
رسول الله (ص) فرمودند : زنا نمى كند زناكار در حاليكه او مؤمن است و سرقت نمى كند سارق در حاليكه او مؤمن است.
3. روايت ديگرى را عبيد بن زراره نقل كرده است.
مى گويد «ابن قيس» (ظاهرا ابو حنيفه بر امام باقر (ع) وارد شده اند) رو كرد به حضرت و گفت : ما كسانى را كه مسلمان هستند و پيرو مكتب ما هستند ، به دليل معاصى خارج از ايمان نمى دانيم.
«فقال له ابو جعفر (ع): يا ابن قيس اما رسول الله (ص) فقد قال: لا يزنى الزانى و هو مؤمن و لا يسرق السارق و هو مؤمن » (2)
امام باقر (ع) فرمودند : اما رسول الله زناكار را در حين زنا و دزد را در حين دزدى ، مؤمن نمى دانند.
از اين دسته از روايات برداشت مى شود كه گناه ، قاطع ايمان است.