نياز به داشتن هم صحبت و همسر و ايجاد رابطه محبت آميز دو طرفه، نخستين انگيزه شکل گيري زندگي مشترک وپيدايش خانواده است.
هر گونه بي توجهي در اين رابطه، موجب تزلزل بنيان خانواده و بي علاقگي دو طرف به زندگي مشترک و حتي به اصل زندگي خواهد شد.براي مثال ؛ اگر زن ببيند که همسرش به او بي مهري و بي توجهي مي کند، بي درنگ دچار احساس سرخوردگي و کاهش اعتماد به نقس مي شود.
در اين ميان، با در نظر گرفتن نقش هاي مهم زن در خانواده در مقام مدير و مادر، زن چگونه مي تواند با اين احساس سرخوردگي و شکست و کاهش اعتماد به نفس ، روحيه مادرانه و ديگر ويژگي هاي لازم براي ساخت زندگي روبه رشد را در خود حفظ و تقويت کند؟
بايد بپذيريم که از ميان سه عنصر فرد، خانواده و جامعه؛ خانواده در راس اين هرم قرار مي گيرد؛ زيرا هر گونه اختلال، تنش، تزلزل، کمبود محبت ، کم رنگ بودن ارتباط عاطفي درست و نارسايي ها و گرفتاري هاي اخلاقي و تربيتي درخانواده ، در شکل گيري شخصيت فرد و به دنبال آن ، پايه ريزي يک جامعه ، اثر مستقيم دارد.
بديهي است آنچه در همه روزگاران مي تواند اين مثلث را از خطر نابودي و فروپاشي نجات دهد، بازگشت به اصل دين و چنگ زدن به ريسمان معنويت است؛ معنويتي که کمبود آن به ويژه در جوامع غربي آشکارا درک مي شودوبه همين دليل ؛ امروزه، موج بازگشت به معنويت به ويژه گرايش به اسلام در سرزمين هاي مغرب زمين؛ معضلي براي سياستمداران و بزرگان آنهاست و توان ايستادگي در برابر اين گرايش عظيم را ندارند. در واقع، دوري از معنويت و به تبع آن کمبود عاطفي، پوچي فکري وتزلزل خانوادگي، سبب دل زدگي غربي ها از نوع زندگي موجود شده است.
همه انسان ها بر اساس فطرت خويش نيروي عظيمي از معنويت و خدا جويي را در وجود خود احساس مي کنند. حال چرا انسان مدرن درشرايط زندگي کنوني، دچار احساس پوچي و کمبود روحي ميشود؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت بعضي از افراد در جوامع امروزي، همواره مي کوشند با خداي درون خود يا همان نيروي عظيم معنوي، مبارزه وبا دست بشري،آن نيروي فرابشري را نابود کنند.
بدين ترتيب؛ در طول اين جنگ بي نتيجه ، گرفتار نوعي احساس پوچي يا آشفتگي و افسردگي مي شوند؛ چون آنها همواره در سرزمين جنگ زده وبا شکست و ناکامي بي پايان به سر مي برند. زماني که از اين مبارزه خسته مي شوند ودر خود قدرت ادامه اين جنگ بي سرانجام را نمي بينند؛
خواهان بازگشت به نقطه اول واصل فطرتشان هستندو اين نقطه اول ، جايي نيست جز معنويت و عشق به خدا ودريک کلمه «دين».
براي فهم اين مطلب و زنده کردن اين نياز در وجود خود، لازم است به رفتار و سيره عملي اسوه محبت و عاطفه، پيامبر مهرباني ها، آخرين فرستاده خداوند، محمد مصطفي(ص) بنگريم و عمل کنيم.
بدون شک، در شرايط امروزي، بيش از هر زمان ديگر، به پيروي از الگوي عملي پيامبر ، اين اسوه حسنه نيازمنديم ؛ همان گونه که در قرآن مجيد به نقش اخلاق پيامبر در پيشبرد اسلام و جذب دل ها تصريح شده است:
«فيما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غليظ القلب لاتفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم في الامر»(1)
اي رسول ما؛ در سايه لطف و رحمت خدا، با مردم مهربان شده اي و اگر خشن و سنگ دل بودي، مردم از گرد تو پراکنده مي شدند. پس آنهارا ببخش وبراي آنان آمرزش بخواه وبا آنها درکارها مشورت کن.
پيروي از اصول اخلاق خانوادگي پيامبر و بيان کلام و سيره ايشان در ارتباط با زن و خانواده، امري ضروري در زندگي بشر در همه دوره هاست.
بر اين اساس، رفتار پيامبر اسلام در خانه وبا خانواده و سفارش هاي ايشان در اين زمينه به ويژه در موضوع «زن» بهترين راه حل ها براي مشکلات زندگي همه انسان هاست. در اينجا، نمونه هايي از رهنمودها و سيره پيامبر را دراين زمينه بيان مي کنيم: