مبانی نظری پیشنهاد
گزاره1: دانشهای زبانی ، - صرف و نحو و ادبیات و ... – و زبانی که بدان سخن میگوئیم و مقصود خود را با آن بیان میکنیم، تفاوت دارند. دانشهای زبانی، ازجمله دانشهاست؛ و زبان در معنی دوم، مهارت است.
گزاره2: مهارتهای زبانی عبارتاند از: شنیدن و گفتن / و خواندن و نوشتن
توضیح: ما به کسی میگوئیم زبان آموخته است که:
- آنچه را میشنود دریابد.
- بتواند مقصود خود را به زبان آورد (بگوید).
- آنچه را میخواند بفهمد (دریابد).
- بتواند مقصود خود را به رشته تحریر درآورد.
گزاره3 : مقصود ما از زبان به عنوان مهارت، مکالمه درمعنی متعارف آن نیست، بلکه مراد، دادوستدزبانی است.
گزاره 4 : توانائی داد و ستد زبانی، مقدمه ورود به اعماق زبان و دانشهای زبانی است.
گزاره 5 : زبان یک کل تجزیه ناپذیراست؛ ورود به هریک ازمهارتهای یاد شده مستلزم احاطه - ولونسبی- بر مهارتهای دیگراست (آذرنوش، 1378).
گزاره 6 : زبان برای ما وقتی معنیدار می شود و مفهوم پیدا میکند که بتوانیم با آن دادوستد کنیم.
با توجه به گزارههای فوق، الگوئی طراحی شد؛ الگوی انتخاب شده - که تغییرات در آن انجام شده است - درسهای عربی رشته علوم قرآنی دانشکده الهیات، دانشگاه فردوسی مشهد است – جدول پیوست.
همین تغییرات با اندکی تفاوت در سایر رشتههای علوم انسانی قابل اعمال است.
توضیح: طرح بر این باور است که، ایجاد توانائی در فراگیر سبب میشود زبانآموزی برای او مفهوم پیدا کند، و این ارتباط معنیدار، آموزش را برای او، شیرین و دلپذیر کند.