به نام خدا
بچه که بوديم ، وقتي مريض مي شديم...وفتي آقا دکتره ، مي پرسيد … بگو کجات درد داره؟ چته؟
زل مي زديم به مامانمون؟ !!
یادتونه … منتظر مي شديم تا اون بگه مريضيمون چيه؟؟
و جواب دادن رو به اون مي سپرديم؟
… چون که مي دونستيم مادرمون، همون احساسي رو داره که ما داريم … !!!
حتي از خودمون بيشتر ، دردمون رو احساس مي کنه … حالا مي خوام بگم اون روزها رو يادت مياد؟
خب ، تو جوون شدي ، اون پير شده !!!
حواست باشه بهش … !!!
حالا وقتشه ، توام مثل بچگیهات اگه اون مريض شد … حسش کن?!!!
حالا اون به تو نياز داره ، حتي اگه حرفي نزنه … !!!مثل هميشه !!! حواست بهش باشه …
-------------فقط 3 صلوات هدیه برا سلامتیو یا...شادی روح مادران مهربون