فکر پلید قابیل موجب می شود تا حتی کار نیک قربانی برای خدایش نیز به قصد بد انجام گیرد و نتیجه سوء بدهد،زیرا آن چه خداوند از فرد می خواهد داشتن حسن فاعلی و حسن فعلی یعنی پندار و کردار نیک است.
اما قابیل کردار نیکی را با پندار بد و پلیدی می آورد که ریشه در حسادت و غرور داشت. از این روست که به سبب فقدان تقوا و اخلاص از وی پذیرفته نمی شود و با همان فکر پلید خویش دست به حذف برادری می زند که با پندار و کردار نیک به استقبال رضایت خداوندی رفته بود و قربانی پیشکش کرده بود.
هنگامی که قابیل با فکر پلید خود قصد کشتن بردار می کند، هابیل به سبب اخلاص و تقوا متعرض او نمی شود و می گوید حتی اگر تو قصد کشتن من را داشته باشی من هرگز اقدام به قتل تو نمی کنم؛ چرا که از شخصیت سالم و متعادلی برخوردار بوده است.