وقتی خانواده سید، این خبر را میشنوند، به سوریه میروند تا فرزندشان را برگردانند.
زمانی که به محل آموزش میرسند، میبینند که وی طی آموزش به زمین افتاده و پایش به شدت آسیب دیده است؛ خانواده سید به او اصرار میکنند که همراه آنها برگردد تا پاهایش خوب شود؛ اما او قبول نمیکند.
بالاخره با التماس زیاد، سید را راضی میکنند که همراه آنها به بیروت برود تا پاهایش خوب شود.
بعد از مدتی سید عباس از طریق پدرش با امام موسی صدر آشنا میشود؛ او مدت دو سال نزد امام موسی صدر در صور میماند و دروس حوزوی میخواند؛ بعد از دو سال، امام موسی صدر که سید را انسان پرتلاش میبیند، به او میگوید:
«دیگر جای شما، اینجا نیست. به نجف بروید» .
سید عباس پس از گذاشتن عمامه توسط امام موسی صدر، نزد محمدباقر صدر در عراق میرود. در ادامه سیدحسن نصرالله هم با نامه امام موسی صدر، به نجف میرود و سپس با سید عباس موسوی آشنا میشود.