وقتي خداوند از فهم بشري کاملاً کنار گذاشته شود به طور طبيعي عشق به او هم مفهوم خود را از دست ميدهد و آنگاه بشر ميماند و دلباختگي به مظاهر جهان هستي.
از اين عشق و دلباختگيهم هرچيزي ممکن است به وجود بيايد که نمونههاي بارز آن مسترپارتيهاي عرفان حلقه يا ميهماني مربيان عرفان حلقه است. البته ممکن است از اين ميهمانيها در جاهاي ديگر هم برگزار شود، اما مشکل اصلي در اينجا اين است که در عرفان حلقه، خانمها و آقايان استاد عرفان هستند، آن هم عرفاني که در اساسنامه خود شريعت و طريقت و حقيقت را در نهايت يکي ميداند! ( عرفان کيهاني(حلقه)/ ص112)
افکار و آرای پولس شکنجه گر ، منبع اعتقادی و افکاری عرفان کیهانی