صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 37

موضوع: طبع مى ‏خواهد كه وصف زينب كبرى كند ღღღ اشعار زیبا در وصف حضرت زينب (س) ღღღ

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    با آن همه داغ از شکیبایی
    چشم تو ندید غیرزیبایی

    بر چهره جمال دادگر داری
    اعجاز خطابه از پدر داری

    اسرار علوم را ز بر داری
    ارثی است که از پیامبر داری

    تقدیم حسین دو پسر داری
    دو مهر ز ماه خوب تر داری

    تو باب حسین و باب زهرایی
    تو ماه دو آفتاب زهرایی

    تو ام مصائبی و مام صبر
    زیبد که بخوانمت امام صبر

    در دست اراده ات زمام صبر
    با صبر تو زنده گشت نام صبر

    مرهون تو تا ابد نظام صبر
    ای هر نفس تو یک پیام صبر

    بر صبر تو از هزار زخم تن
    در مقتل خون حسین گفت احسن

    سوگند به ذات قادر بی چون
    شکرانه سرودنت به موج خون

    با جسم کبود و گیسوی گلگون
    کاری است ز حد وهم ما بیرون

    ای نهضت کربلا به تو مدیون
    ای داده شکست ها به خصم دون

    تو خون حسین را بقا دادی
    حتی به شهید ارتقا دادی

    باید به جهان پیمبری آید
    در ملک وجود حیدری آید

    چون فاطمه باز مادری آید
    مانند حسن برادری آید

    میلاد حسین دیگری آید
    تا چون تو خجسته خواهری آید

    عالم به ولایت تو می نازد
    «میثم» به عنایت تو می نازد


    شاعر:غلامرضا سازگار

    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 19-02-2015 در ساعت 17:14
    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2403
    نوشته
    6,971
    صلوات
    80000
    دلنوشته
    55
    اَلـــلّـــ❤ـهـُـــ❤ـمَّ عَـــ❤ـجِـّــ❤ـلْ لِــ❤ـوَلــ❤ـیـــِّکَ ❤الــــْفــ❤ــَرَجْ
    تشکر
    45,127
    مورد تشکر
    29,780 در 7,851
    وبلاگ
    45
    دریافت
    16
    آپلود
    10

    پیش فرض




    آن شب كه گل از دامن مهتاب مى ریخت
    شبنم به پاى نخل باور آب مى ریخت

    آن شب كه غم آهنگ شادى ساز مى كرد
    قفل اسارت را به گرمى باز مى كرد


    آن شب كه ساقى بوسه بر پیمانه مى زد
    گیسوى شب را بهر مستان شانه مى زد

    آن شب كه بهر باغ دل غم لاله مى كاشت
    در نیستان نینوانى ناله مى كاشت


    آن شب شفق دیوان فتح نور مى خواند
    بهر فلق شعر شب عاشور مى خواند

    شهر مدینه طالب دیدار حق بود
    چشم انتظار مطلع الفجر فلق بود


    فطرس فراز آسمان ها بال مى زد
    فریاد آزادى و استقلال مى زد

    كاى اهل عالم در دیار شور و شادى
    زد خیمه روز پنجم ماه جمادى


    دیوان خلقت را خدا زیب و فرى داد
    ساقى كوثر را ز كوثر كوثرى داد

    شیر خدا را داد خالق ماده شیرى
    قامت قیامت دختر روشن ضمیرى


    جبریل بر ختم رسل پیغام مى داد
    پیغام از پیروزى اسلام مى داد

    مى گفت یا احمد شكوه باور آمد
    بهر حسینت سینه چاك سنگر آمد


    بر خلق عالم نعمتى عظمى ست دختر
    سوم گل و گل واژه زهراست دختر

    دختر مگو چون همتى مردانه دارد
    از آیه "قالوا بلا" پیمانه دارد


    دختر مگو كه دختران را رهبر آمد
    بى پرده گویم صبر را پیغمبر آمد

    بر روى ما تا مهر رخشان در گشاید
    در بردبارى مثل او مادر نزآید


    از صبر او دین خدا پاینده گردد
    هر مرده اى ز انفاس گرمش زنده گردد

    ثابت قدم مانند او گیتى ندیده
    زیرا خدا او را حسینى آفریده


    در روز عاشورا كه روز آزمون است
    او فارغ التحصیل آن دارالفنون است

    قنداقه اش را تا كه پیغمبر گرفتى
    صد بوسه از رخسارۀ او برگرفتى


    در دست پیغمبر ز دیده اشك مى ریخت
    كز اشك او از چهره او رشك مى ریخت

    در دست باب تاج دارش گریه مى كرد
    گویى كه از هجر نگارش گریه مى كرد


    با گریه اش صلح حسن را زنده كرد او
    چون غنچه بر روى حسینش خنده كرد او

    یعنى تو را جان برادر خواهر آمد
    خواهر نه تنها یاور و همسنگر آمد


    شاعر: جواد محمد زمانی





    امضاء





  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    امشب از میکدۀ غیب رسیده ‌است پیامی
    به تو ای دخترِ ساقی! برسانیم سلامی

    بسپاریم به شعری دل بیمار به دستت
    و بخوانیم دوبیتی و بگیریم دو جامی


    امشب آرام به یک گوشه مودب بنشینم
    خجل از روی سیاهم چو مرکب بنشینم

    بگذارم قلم از شوق تو بر صفحه برقصد
    زینب آباد شوم، ـ مُهر تو بر لب ـ بنشینم

    مست لایعقل در وصف عقیله چه بگوید؟
    دل آلوده از اسماء جمیله چه بگوید؟

    شاعر از آیه‌ی در پرده کوثر چه بخواند؟
    کودک از مردی بانوی قبیله چه بگوید؟

    داده سرّ نی او نی قلم عشق به دستم
    زینب الله پرستید که الله پرستم

    قصه‌ی چوبه‌ی محمل خبر بی‌سندش هم
    سندی بود که با آن سر بی ‌یار شکستم

    کوفه لرزید به زیر قدم و ضرب کلامش
    ذوالفقاری دگر انگار درآمد ز نیامش

    خواند در آخر این خطبه چنان فصل خطابی
    که شد انگشت به لب شام هم از حسن ختامش

    زینبی دیدن هر منظره عشق است جماعت!
    عشق در قبضه‌ی بانوی دمشق است جماعت!

    بگذارید که تکرار شود قافیه، آخر
    اول و آخر این قافله عشق است جماعت!


    طبق فتوای تو در عشق نمازی است ندیده
    سجده در دین تو بوسه است به رگهای بریده

    هست سرها به رکوعی که اشاره‌ست به سروی
    که قدش یک شبه از دوری دلدار خمیده


    چیده‌ام برگی از آن باغ بلاغت که تو داری
    شده‌ام شیعه آن شور و شجاعت که تو داری

    زده‌ام فالی و فریاد رسی صبح می‌آید
    با نگاه علی و هر چه علامت که تو داری


    شاعر : قاسم صرافان


    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 28-01-2017 در ساعت 11:02
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    شادم و دلم رو می کشونم
    تا که پیش چشماش بنشونم

    همه عاشق شدن امشب که شب خواهر عشقه
    دوبـاره دسـت نـیـازم سـوی بـانـوی دمـشقه

    دوباره مست حرم و اسیـر دسـت کرم و
    میدم براش اگه بخواد با یک اشاره سرم و

    مدد مدد گل حیدر

    شیر بیشه حق پدرشه
    دختر پـیـمبر مادرشه

    میگه چشماش که خریدارو گرفتار حسینه
    بی قرار و هـوادار و هـمـه جا یار حسینه

    عـلـی دیـوونه نـگـاش داداش حسن میشه فداش
    لـالـایی عاشقی رو حسین داره میگه براش

    مدد مدد گل حیدر

    زینت پدر شد تو عالمین
    میمیره برا مکتب حسین

    کسی که هر دو تا عالم شده مدیون قیامش
    دل آواره مـا عـمـریه افـتاده تو دامش

    شـرافـت آسـمـونه گل ولی باغبونه
    همه میگن همیشه با حسینیا مهربونه

    مدد مدد گل حیدر


    شاعر : محسن طالبی پور
    امضاء



  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای بحر کمال گوهر آوردی
    ای کوثر وحی کوثر آوردی

    ای نخل امید نوبر آوردی
    ای ماه خجسته اختر آوردی

    ای دخت رسول دختر آوردی
    زینب؟ نه، حسین دیگر آوردی

    بر نفس رسول زیب و زین است این
    سر تا به قدم همه حسین است این

    تو وجه خدایی و تجلا او
    تو روح محمدی و اعضا او

    تو بحر کمال و در یکتا او
    تو باغ بهشت و نخل طوبا او

    او با تو بود شبیه و تو با او
    الله الله تو زینبی یا او

    بانوی زنان عالم آوردی
    بعد از دو مسیح مریم آوردی

    آیات خداست نقش رخسارش
    در چشم رسول حسن دادارش

    شمشیر علی است تیغ گفتارش
    زهرا شده محو چشم بیدارش

    هم مرغ دل حسن گرفتارش
    هم چشم حسین محو دیدارش

    آیینۀ احمد است این دختر
    قرآن محمد است این دختر





    امضاء



  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    هم امام ائمه را بهین دختر
    هم عصمت و زهد و صبر را مادر

    هم فلک نجات را بود لنگر
    هم خون حسین را پیام آور

    هم در یم خون امام را یاور
    هم قافلۀ قیام را رهبر

    هم خون شهید جرعه نوش او
    هم خشم حسین در خروش او

    آیینۀ پنج تن، جمال او
    شرمنده جلال از جلال او

    پرواز کمال از کمال او
    یک فاطمه حلم در خصال او

    عاشور حسین شور و حال او
    پیشانی غرقه خون مدال او

    خون شهدا هماره مدیونش
    در صبر و رضا حسین ممنونش

    ای کوفه و شام کربلای تو
    ای سینۀ خلق نی نوای تو

    ای صورت صبر نقش پای تو
    ای آیۀ کاف و ها ثنای تو

    حق شیفتۀ خدا خدای تو
    فریاد علی است در صدای تو

    میراث کمال از رسل داری
    استاد ندیده علم کل داری

    تو عالمۀ ندیده استادی
    ویران گر کاخ ظلم و بیدادی

    صد کرب و بلا خروش و فریادی
    با کوه ملال سرو آزادی

    زهد و شرف و عدالت و دادی
    در موج غم از وصال حق شادی




    امضاء


  8. تشكرها 4


  9. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    با خبر کرد نسیمی همه ی دنیا را
    متلاطم شده دیدند دل دریا را

    گل سرخی که می از قطره ی شبنم می زد
    مست می کرد ز بوی نفسش صحرا را


    چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین
    شور می داد ز حال خوش خود بالا را

    چشم هایی به روی چشم دگر وا شد و بعد
    دل مجنون کسی برد دل لیلا را

    بین آغوش برادر چقدر آرام است
    چقدر ناز ربودست دل بابا را

    گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید
    عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را


    زینت خانه ی مهتاب به دنیا آمد
    زینب حضرت ارباب به دنیا آمد

    چهره اش منعکس از طلعت روی زهراست
    عشق بازیش از آن حال و هوایش پیداست


    حضرت زینب کبری خودش اقیانوسیست
    گرچه چشمان پر از گوهر نابش دریاست

    اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست
    از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست


    مادری کرد برای سه امامش زینب
    پس ولایت به پرستاری او پا برجاست

    سوره ی مریم قرآن نمی از تفسیرش
    وسعت روح بزرگش چقدر نا پیداست


    بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد
    حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  10. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    در زمین و آسمان ها خیمه ی شادی به پاست
    مٱذنه تا مٱذنه لبریز عطر ربناست

    ذکر تعجیل قنوت استجابت آمده
    سائلان مژده که حاجات همه امشب رواست

    زینت گلخانه ی مولا شکوفا گشته و...
    بیت حیدر با شمیم بنت زهرا آشناست

    کهنه زخمی که میان سینه ها مانده هنوز
    با صدور نسخه ی تکمیلی زینب دواست


    معجزه در بین چشمانش تلاطم می کند
    خاک با فیض نگاه دختر زهرا طلاست

    نام زینب پنج نقطه نور ساطع می کند
    یعنی ابن بانو خودش تلفیقی از آل عباست


    در شب میلاد غرق رحمت اخت الحسین
    بانی عیدی ما قطعا خود خون خداست

    بانویی که سفره ی الطاف خود را پهن کرد
    خانه ی دل را برای عشق پاکش رهن کرد

    با وجود او غم و غصه به آخر می رسد
    لطف مادر بیشتر از سوی دختر می رسد

    ماهمه از سایلان فیض عام زینبیم
    رزق ما از سفره ی بانو مکرر می رسد


    دم به دم مشمول لطف دختر زهرا شود
    سایلی که خاضعانه پشت این در می رسد

    زودتر با دست پر از پیش زینب می رود
    محضر او هر کسی با دیده ای تر می رسد


    هیبت والای رفتارش به زهرا رفته است
    واژه واژه از کلامش عطر مادر می رسد

    ذوالفقار خطبه هایش باز قلع و قمع کرد
    تا به میدان می رسد انگار حیدر می رسد


    مطمینم در شلوغی های روز واقعه
    چادر بانو به داد اهل محشر می رسد

    مایه ی آرامش جان و دل بی تاب ماست
    آسمان ها خاک پای خواهر ارباب ماست

    از ازل دستان این سایل دخیل زینب است
    تا ابد محتاج لطف بی بدیل زینب است

    هر کسی که شد حسینی مطمئنا شاکرِ
    نغمه ی انا هدیناه السبیل زینب است

    اولین گلبانوی دامان زهرا و علی
    دومین زهرای این قوم و قبیله زینب است

    هرکسی با نام زیبای کسی مٱنوس شد
    بر لبان ما فقط ذکر اصیل زینب است


    انتظام شعر های دفتر اشعار من
    متشکل از همان فرم شکیل زینب است

    کوثر کوثر کویر عشق را سیراب کرد
    ساغر ما جرعه ای از سلسبیل زینب است


    در میان روضه های جانگداز کربلا
    گریه هایم نذر آقای قتیل زینب است

    هرشب جمعه به یاد روضه های خواهری
    گریه می بارم به یاد لحظه های آخری....


    که برادر جان من افتاده ای از پا چرا؟؟
    مانده ای تنها میان دشتی از غم ها چرا؟؟

    تکیه بر نیزه مزن ای تکیه گاه زینبین
    روی خاک افتاده ای اینگونه بی سقا چرا؟؟


    می روی و خیمه ها می ماند و لشکرکشی...
    بی تو من می مانم و این قوم بی پروا چرا؟!

    بعد از این پنجاه سالی که کنارم بوده ای
    می زنی حرف از جدایی با منِ تنها چرا؟؟


    از سر تلّ با دوچشم خیسِ دریا دیده ام
    بین گودال عطش..از خون تو...دریاچه را

    آنقدر با چشم های نیمه باز خود مگو
    "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟؟"


    زینت دوش نبی روی زمین جان می دهی
    پاره پاره پیکرت پاشیده در صحرا چرا؟؟

    وای اگر در روزهای پر خطر زینب نبود
    "کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود"



    شاعر : اسماعیل شبرنگ





    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 13-02-2016 در ساعت 09:02
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  11. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    پنجم اول جمادی وه چه زیبا آمده
    در ترنم بلبل از شادی به صحرا آمده



    خانه حیدر نگر شور وشعف بر پا شده
    نو گلی از دامن زهرا(س)شکوفا آمده



    سومین فرزند زهرا وعلی باشد کزو
    در مدینه شادی گم گشته ،پیدا آمده



    هم حسین وهم حسن غرق سرور وشادیند
    بهر ایشان خواهری دردانه دنیا آمده



    حضرت طاها نموده نام او را انتخاب
    زینب است وزینتی از بهر بابا آمده



    هم فهیمه ،فاضله،هم کامله، هم عابده
    بر تماشای عقیله عقل شیدا آمده


    صابران را مژده ای ده صبر معنا یافته
    بهر پابوسی او غرق تمنا آمده



    جمله مجنون حسینند وحسین مجنون او
    بر حسین فاطمه بنگر که لیلا آمده



    حضرت صاحب زمان شاد است در میلاد او
    در حریم عمه اش زینب هویدا آمده



    شاعر : اسماعیل تقوایی


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  12. تشكر

    شهاب منتظر (13-02-2016)

  13. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت
    یاس حیدر به برش غنچه زیبایی داشت

    متولد شده بود آینه حجب و حیا
    دختری که دم او هیبت مولایی داشت

    بسکه از آمدنش چشم علی روشن شد
    باز حیدر هوس خواندن لالایی داشت

    مانده بودم چه بگویم به خدا این نوزاد
    دختری بود که صد آینه آقایی داشت


    عشق باباست به دختر همه اش کار دل است
    بی سبب نیست که بابا تب بالایی داشت

    یاسمن منتظر آمدن دلبر بود
    علت این بود اگر دیده دریایی داشت


    یک نفر گفت حسین آمد و او غوغا کرد
    ناگهان دیده نورانی خود را وا کرد

    آمده آینه حضرت زهرا بشود
    آمده زینت جان و دل بابا بشود


    دختر فاطمه و ام ابیهای علیست
    پس عجب نیست که او زینب کبری بشود

    نام زینب که می آید به خدا جا دارد
    کوه دریا شود و موج زنان پا بشود


    می تواند همه دم با نظر فاطمی اش
    هرکسی را که نظرکرد مسیحا بشود

    شب میلاد قرار دل ارباب حسین
    نامه ام را برسانید که امضا بشود


    اینچنین دختری از فاطمه باید هم که
    آبروی نسب آدم و حوا بشود

    شوری افتاده به هر دل که بیانش سخت است
    هرکسی نوکر زینب بشود خوشبخت است

    او که نور پدر حضرت زهرا را داشت
    خلق و خوی پسر حضرت زهرا را داشت

    متولد شد و شیرینی این دنیا شد
    آنکه نامش شِکر حضرت زهرا را داشت


    به دل حیدر کرار جلایی بخشید
    آنکه نامش اثر حضرت زهرا را داشت

    از بزرگی نگاهش همگی فهمیدند
    اینکه زینب جگر حضرت زهرا را داشت


    مرتضی مست خدا شد که گلش را بویید
    دید عطر سحر حضرت زهرا را داشت

    از گدا پروری و خانمی اش شد معلوم
    اینکه دستش هنر حضرت زهرا را داشت


    بی سبب نیست که زهرا می کوثر می خواست
    از خدای خودش این مرتبه دختر می خواست

    دختر شیرخدا آینۀ شیر خداست
    دختر فاطمه والله که دریای حیاست


    بعد زهرا به خدا در ادب و علم و حجاب
    پرچم زینب کبراست که خیلی بالاست

    زینب آن بانوی با عزت و والایی که
    یکی از پابه رکابان حریمش سقاست

    جگری نیست کسی را که کشد معجر او
    چونکه او بنت علی شیر زن کرببلاست

    آنقدر مثل پدر مست خداوند شده
    که شهادت همه جا در نظر او زیباست


    وای اگر قصد کند خطبه بخواند زینب
    زود ثابت بکند دشمن زینب رسواست

    از لب خطبه او در و گهر می ریزد
    تیغ بردارد اگر یکسره سر می ریزد

    دست او بسته شد و حوصله او سر رفت
    لب گشود و همه گفتند علی منبر رفت

    گفت لاحول ولا قوه الا بالله
    همه گفتند که مولا به سوی خیبر رفت


    همه گفتند که او تیغ دمش حیدری است
    ذهن ها سوی سخن پروری حیدر رفت

    ذوالفقاری که به لب داشت در آمد ز غلاف
    خطبه آغاز شد و آبروی لشگر رفت


    آنقدر گفت که افتاد یزید از تختش
    آنقدر گفت که اشک همه آنجا سر رفت

    ناگهان در وسط گریه و اشک مردم
    مردی از جای پرید و طرف یک سر رفت

    چشم زینب به سر سوخته یار افتاد
    فکر آن روز که رفته سر بازار افتاد



    شاعر : مهدی نظری



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi