صفحه 1 از 13 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 130

موضوع: ناله زد بین در و دیوار مهدی جان بیا....{ اشعار شهادت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها}

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض ناله زد بین در و دیوار مهدی جان بیا....{ اشعار شهادت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها}



    یادمان باشد ولایت یادگار فاطمه است
    هر که مولایش علی شد از تبار فاطمه است

    یادمان باشد فداییّ علی مرتضی
    بازوی بشکسته و چشمان زار فاطمه است

    یادمان باشد که آثار حمایت از علی
    روی چشمان کبود و اشک بار فاطمه است

    یادمان باشد که سیلی زد عدو بر روی او
    بیت الاحزان شاهد چشمان تار فاطمه است


    یادمان باشد که پیغمبر سفارش کرده بود
    در میان عرش حتی بی قرار فاطمه است

    یادمان باشد عدو سیلی زد و خندید و رفت
    حضرت محسن بلا شک رازدار فاطمه است


    آن که سیلی زد بر او گوش فلک را پاره کرد
    هستی از روز ازل دور مدار فاطمه است

    آیه ی لولاک را در وصف او فرموده اند
    چرخش چرخ فلک از اعتبار فاطمه است


    مانده ام در مدح او زیرا که مداحش خداست
    خلق ارباب دوعالم شاهکار فاطمه است

    از برای فاطمه در عرش اگر باشد حرم
    حضرت جبریل حتما کفشدار فاطمه است

    یادمان باشد که قلب عاشقان مرتضی
    تا قیام حضرت حجت مزار فاطمه است

    ناله زد بین در و دیوار مهدی جان بیا
    تا بگیری انتقام ، این انتظار فاطمه است


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  2. تشكرها 4

    فاطیما (23-03-2014), نرگس منتظر (14-03-2014), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (15-03-2014), شهاب منتظر (15-03-2014)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    مادرم فاطمـه مظلوم ترین در دنیـاست
    بخـدا واژه مـادر همه جا بی همتـاست

    بس که او ازهمه چیزو همه کس دلبـرده
    زین سبب گفت نبی، فاطمه قلب طاهاست


    آنقـدر برهمگــان لطف فـروان دارد
    شک نکن مـادر ما مالک روز فـرداست

    هیچ دانی که به حشر بهر نجات من و تو
    دست سـاقی و علمـدار شفیع آنجاست

    ریشه چـادر او حبـلِ متین شیعـه ست
    پس دگرحفظ حجاب ارثیه اش ازبالاست

    فاطمـه گشت شهیـد تا که ولایت باشـد
    هر مسلمان که بود رهین لطف زهـراست


    آن بهشتـی که نبی در پی آن فرمـوده
    با حضور علـی و فاطمـه آنجا زیباست

    آنقدر ظلم به تو گشته در این شهر بانـو
    هرچقدر شرح کنم آن سر آن نا پیداست


    بـارها کرد صـدا به پشت در «یا ابتـا»
    خیزو بابـا بنگر غـربت مظلـوم رواست

    بـارها گفت نبـی«موده فی القربـی»
    بستن دست علـی،اجر رسالات شماست

    سیــدا مدح بانــو ، نبود کار کسی
    مدح او در همه جـا نقل لب مافیهاست

    شاعر : مهدی خادمی


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  5. تشكرها 4

    فاطیما (23-03-2014), نرگس منتظر (14-03-2014), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (15-03-2014), شهاب منتظر (15-03-2014)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اي كبوتر كه همه بال و پرت مي سوزد
    گريه كم كن كه دو چشمان ترت مي سوزد


    نه فقط بال و پر و چشم ترت، اي بانو
    با عوض كردن پهلو جگرت مي سوزد

    بعد از آن روز كه در كوچه زمين افتادي
    همچو شمعي پسرت، دور و برت مي سوزد

    بعد از آن روز كه در كوچه رخت نيلي شد
    نيمه شب در تبِ خود، گل پسرت مي سوزد

    خس خسِ سينه ات از درد، زمينگيرت كرد
    جگر و سينه و پهلو و سرت مي سوزد


    شاعر : رضا باقریان


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  7. تشكرها 4

    فاطیما (23-03-2014), نرگس منتظر (14-03-2014), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (15-03-2014), شهاب منتظر (15-03-2014)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در پیچ و خم غم گذرش خورد به دیوار
    رفت اوج بگیرد که پرش خورد به دیوار

    بودند ملائِک همه در محضرش امّا
    ابلیس لگد زد کمرش خورد به دیوار

    تا خادمه را کرد صدایش همه با خود
    گفتند که لابد پسرش خورد به دیوار


    لرزید مدینه به خود از ناله ی زهرا
    با او همه ی دور و برش خورد به دیوار

    می خواست که سیلی نخورد صورتش امّا
    یک مرتبه چرخید سرش خورد به دیوار


    با دست در آن کوچه به دنبال علی گشت
    انگار که با چشم تَرَش خورد به دیوار

    ای کاش به جای تو مرا... روی لبش داشت
    هرگاه که حیدر نظرش خورد به دیوار

    از عرش خدا نوحه گر فاطمه گردید
    تا دختر خیرالبشرش خورد به دیوار


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  9. تشكرها 4

    فاطیما (23-03-2014), نرگس منتظر (14-03-2014), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (15-03-2014), شهاب منتظر (15-03-2014)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای شمع سینه سوخته‌ی انجمن علی
    تقدیر تست سوختن و ساختن، علی

    ای رهبری که منزوی‌ات کرده جهل خلق
    ای آشنای درد، غریب وطن علی‌


    من پهلویم شکسته و تو دل شکسته‌ای
    من بر تو گریه می‌کنم و تو، به من علی‌

    من سینه خُرد گشته و تو سینه سوخته
    من با تو گفتم و تو به کس دم مزن علی

    من بازویم سیه شده تو دست، روی دست
    بر گو کجاست بازوی خیبر شکن علی‌

    سربسته به، که بعد حمایت ز حقّ تو
    در اختیار من نَبُوَد دست من علی‌


    گفتم به شب کفن کن و شب دفن کن ولیک
    از تن نمانده هیچ برای کفن علی‌

    علی انسانی





    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  11. تشكرها 4

    فاطیما (23-03-2014), نرگس منتظر (14-03-2014), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (15-03-2014), شهاب منتظر (15-03-2014)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آن گروهی که می از ساغر بیگانه زدند
    پشت پا برحرم وحرمت خم خانه زدند


    سینه پر کینه شد از واقعه خم غدیر
    کز ستم آتش کین بر درآن خانه زدند

    اه از توظئه رهبر پیمان شکنان
    که به فرموده او سنگ به پیمانه زدند


    من نگویم که چه رخ داده ولی می دانم
    شمع را کشته شرر بر پر پروانه زدند

    سینه را میخ در خانه درید از اثرش
    تیر غم بر جگر ساقی میخانه زدند

    بلبل از سوز جگر نعره کشید از غم گل
    تا که بر صورت گل سیلی خصمانه زدند

    تا نبی رفت علی شد زستم خانه نشین
    خنده شوق برآن همت مردانه زدند


    گفت(ژولیده) که درذم عدو حافظ گفت
    چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

    ژولیده نیشابوری


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  13. تشكرها 4

    فاطیما (23-03-2014), نرگس منتظر (14-03-2014), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (15-03-2014), شهاب منتظر (15-03-2014)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در آسمان طلوع تو وقتي ديده شد
    ذكر تو از زبان خدا هم شنيده شد

    اصلاً وجود ما به حضور تو بسته است
    دنيا براي خلقت تو آفريده شد

    هر شب دخيل پشت در خانه مي شويم
    آن خانه اي كه با تو به آتش كشيده شد


    دشمن به قصد بردن حيدر رسيد و بعد
    گلهاي ياس فصل بهار تو چيده شد

    قنفذ فقط مشورتي با مغيره كرد
    زد با غلاف و دست تو بانو دريده شد

    كشته مرا فاطمه جان وصف كوچه ها
    بغضي به جاي خنده به كامم چشيده شد

    نامحرمم مگر كه از من رو گرفته اي؟
    كار از ميان كوچه كجاها كه كشيده شد

    اين دَر افتاده و آن ميخ بد قلق
    خوني كه از سينه و پهلو چكيده شد

    تصوير جا مانده اي از خاطرات تلخ
    با يادشان قامت مردت خميده شد


    شاعر : جواد قدوسی


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  15. تشكرها 4

    فاطیما (23-03-2014), نرگس منتظر (14-03-2014), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (15-03-2014), شهاب منتظر (15-03-2014)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    گل پاییزی من برگ خزانت شده ام
    خیز از خاک و ببین فاتحه خوانت شده ام

    از سر صبح یتیمان همه به دنبال تواند
    آه شرمنده از این گریه کنانت شده ام

    رفتی و بعد خود انگشت نمایم کردی
    بعد تو بی کس و بی تاب و توانت شده ام

    سر شب خواست حسینت که بخوابد اما
    گفت دلتنگِ کمی لقمه ی نانت شده ام

    چادرت بر سر زینب چقدر می آید
    حال با دختر تو فاتحه خوانت شده ام

    مشتی از خاک به روی سر خود می ریزم
    مُردم و آب از این بار امانت شده ام


    در افتاده و دیوار سیاه و خونت
    همه جا هست و پریشان نشانت شده ام
    شاعر : حسن لطفی



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  17. تشكرها 4

    فاطیما (23-03-2014), نرگس منتظر (14-03-2014), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (15-03-2014), شهاب منتظر (15-03-2014)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ندارد کس خبر از این دل درد آشنای من
    نمی باشد کسی غیر از اجل مشگل گشای من

    یقین دارم که از من غیر خاکستر نمی ماند
    که چون شمع سحر می سوزد از سر تا به پای من

    در ایام جوانی آن چنان افتاده از پایم
    که وقت راه رفتن می شود زینب عصای من

    بیا خانه نشین! امشب کنار بسترم بنشین
    تماشا دارد امشب هم نماز و هم دعای من

    مپرسی از چه با یک دست بگرفتم قنوتم را
    که خود آگاهی از حال من و از ماجرای من

    اگر برخیزم از جا باز هم دور تو می گردم
    طرفدار توام تا پای جان، ای مقتدای من!

    شاعر:سید محسن حسینی



    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 13-03-2014 در ساعت 15:47
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  19. تشكرها 4

    فاطیما (23-03-2014), نرگس منتظر (14-03-2014), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (15-03-2014), شهاب منتظر (15-03-2014)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    غم بود و داغ بود و وداع سپیده بود
    خورشید هم زشرم به مغرب خندیده بود

    رد می شدند مادر و طفلی سیاه موی
    از کوچه ای که وقت غروبش رسیده بود


    حتی فرشته بال نمی زند به گردشان
    حتی نسیم هم رخشان را ندیده بود

    مثل همیشه بر سر این راه جبرئیل
    از رد پای خاکی شان بوسه چیده بود

    آئینه ای که طاقت آهی نداشت آه
    این چند روز زخم ترک را چشیده بود

    حالا غریبه ها سر راه عبور او
    یک دست را به نیت سیلی، کشیده بود


    نامحرمی که کینه ی این خانواده داشت
    حالا دوباره نام علی را شنیده بود

    کودک دوید تا نگذارد ولی چه سود
    دستی حرام بر رخ مادر رسیده بود


    دیوارهای سنگی این کوچه شاهدند
    افتاده بود مادر ، دیگر بریده بود

    ضربی ز روی و ضربه ای از پشت دست خورد
    در هر دو گونه جای کبودی کشیده بود


    برخواست روی پا و زمین خورد و ناله کرد
    خطی ز خون ز گوشه ی چشمش چکیده بود

    رد می شدند مادری و طفلی سفید موی
    از کوچه ای که قامتشان را خمیده بود


    شاعر : حسن لطفی


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  21. تشكرها 4

    فاطیما (23-03-2014), نرگس منتظر (14-03-2014), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (15-03-2014), شهاب منتظر (15-03-2014)

صفحه 1 از 13 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi