جيپ و دو دستگاه موتورسيکلت را به فاصله دورتر از هليکوپتر منتقل کرديم. منتظر قائم يک مرتبه به داخل هليکوپتر رفت و برگشت و مرحله دوم که براي انتقال اسناد به داخل هليکوپتر رفته بود صداي يکي از نيروها بلند شد که هواپيماها آمدند.
به آسمان نگاه کردم، اما هواپيمايي نديدم ولي صداي آنها را شنيدم.
آن فرد گفت كه آنها از سمت شمال و در ارتفاع خيلي پايين ميآيند.
به محض اينكه بالاي هليکوپترها رسيدند، اولين هليکوپتري که منفجر کردند، هماني بود که داخل آن اسناد وجود داشت و چون منتظر قائم هم نزديک آن بود، به شهادت رسيد.