صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31

موضوع: چه کسی می‌تواند خلیفه خدا بر زمین باشد

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    یعنی اتّفاقاً هر کسی که عندالله تبارک و تعالی، ترفیع درجه گرفت، هر چه بالاتر می‌رود؛ ابتلائاتش هم بیشتر است. ای بسا یک دلیل این که من و شما فعلاً ترفیع درجه نداریم و نتوانستیم به مقام شیخنا الاعظم حضرت مفید، آیت‌الله قاضی و دیگر بزرگان و اعاظم برسیم؛ این باشد که اگر می‌خواستند این حالات را به ما بدهند، ما در امتحان، موفّق نمی‌شدیم.

    به یک تعبیر دیگر، ما اوّل باید بسترسازی کنیم، یا ظرف وجودی‌مان را بالا ببریم؛ تا آن درجات را به ما بدهند.ظرف وجودی هم با دوری از گناه است که مدام بالا می‌رود. هر چه در مقام تقوا قرار گرفتیم، کرامتمان هم بالاتر می‌رود. البته بیان کردم که خداوند فرموده: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَم‏»[8]؛ یعنی خدا همه ما را در کرامت قرار داده است، منتها کرامت وقتی است که متّقی باشیم. چون فرمود: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏»[9].






    امضاء

  2. تشكر

    شهاب منتظر (07-06-2014)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    لذا این جورچینی است که داریم کنار هم می‌چینیم. ابتدا این را مدّنظر قرار می‌دهیم که فرمود:

    «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَم‏»، امّا باید این جورچین را پر کنیم تا درست دربیاید. خوب چه چیزی بوده که خدا به ما کرامت کرده است؟ تقوا. می‌پرسند: از کجا تقوا را می‌آوریم؟ در این آیه که به تقوا اشاره نمی‌کند! می‌گوییم: قرآن می‌فرماید: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏».


    اگر بخواهی اکرم بشوی، باید أتقی باشی. پس معلوم می‌شود کسی که کریم است، متّقی می‌شود. لذا معلوم می‌شود: در تقواست که این «كَرَّمْنا» برای بنی‌آدم ایجاد می‌شود.



    پس هر چه تقوا بیشتر باشد، درست است که خدا به آن‌ها درجاتی مرحمت می‌کند، امّا ابتلائاتشان هم بیشتر می‌شود و این یک معناست. البته معانی دیگری هم دارد، از جمله این که امتحان می‌کنند و گاهی خدا برای همین درجات را به بعضی می‌دهد که ببیند آیا من و شما در مقام رضا قرار می‌گیریم یا خیر؟






    امضاء

  5. تشكر

    شهاب منتظر (07-06-2014)

  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    لذا اصل، بندگی است که بارها هم به انحاء مختلف در مباحث بیان کردم:

    اگر از خود نبیّ مکرّم(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) سؤال شود: آقا جان!یا رسول‌الله! کدام مقام برای شما بالاترین مقام است؟ نمی‌فرمایند: من به عنوان خاتم رسل و اشرف انبیاء هستم.

    یا نمی‌فرمایند: من کسی هستم که خداوند فرمود: «لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ‏ الْأَفْلَاك»[10].

    یا نمی‌فرمایند: من کسی هستم که در معراج رفتم و به «قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏»[11] رسیدم - که بیان کردم این آیه، از آیات مشکله است و کسی تفسیر آن را نمی‌داند. مگر خدا جسم است که نعوذبالله بگوییم:

    خدا آن‌ بالا نشسته، بعد پیامبر پیش او رفت و کمتر از دو قوس، به خدا، نزدیک شد! این چیست؟! ما نمی‌دانیم؛ چون مخلوق و محدودیم. کشش نداریم و این را نمی‌فهمیم.

    اولیاء الهی بیان کردند: وقتی حضرت حجّت بیایند و ما إن‌شاءالله در آن زمان، زنده باشیم و خدا ظهور را در عمر ناقابل ما قرار دهد؛ حضرت مطالبی را در مورد این آیه می‌فرمایند که آن هم یک مقدار و در حدّ فهم بشری است که حالا در آن زمان، یک مقدار رشد کرده است - لذا پیامبر نمی‌فرمایند:

    این‌ها برای من مقام است. بلکه می‌فرمایند: من عبد خدا هستم. کما این که ما در نماز، بعد از شهادت خدا در تشهد می‌گوییم: «وَ أَشْهَدُ أَنَ‏ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه‏». اوّل، عبد است، بعد، رسول! اصلاً رسالت هم در بستر بندگی به وجود آمده است.




    امضاء

  7. تشكر

    شهاب منتظر (07-06-2014)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    لذا می‌خواهم این را بیان کنم:

    درجاتی که می‌دهند، باید ما را به بندگی بیشتر نزدیک نزدیک کند. پس مقامات و ترفیع درجات که پروردگار عالم می‌فرماید: «وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُمْ ‏»، به این عنوان نیست که به هر کس درجه بیشتری دادند، در مرحله نخست برای او فضیلت است. البته می‌تواند باعث فضیلت شود. چون اوّل، ابتلاء است و در آن ابتلائات باعث می‌شود که درجات بالاتری پیدا کند.



    یکی دیگر از معانی آن، هم این است که مقام رضا برای انسان باشد. عبد، این است. اصلاً اولیاء خدا نمی‌گویند:چرا فلانی این درجه معنوی را دارد، حتّی از این که دیگران درجات معنوی بالایی دارند، خوشحال هم می‌شوند. قبلاً هم بیان کردم که اولیاء خدا حتّی در مطالب معنوی، غبطه هم نمی‌خورند.


    البته آن‌ها دوست دارند که مدام عبادت کنند و همان‌طور که در اخلاق بیان کردم، اگر مؤمن طاقتش تمام شد و دید دیگر نمی‌تواند عبادت کند، غصّه می‌خورد که چرا طاقتم تمام شد و نمی‌توانم بیشتر عبادت کنم. امّا هیچ‌گاه غصّه نمی‌خورد که چرا درجه من پایین‌تر است، بلکه از این غصّه می‌خورد که چرا نمی‌توانم بیشتر کار کنم؟! چرا نمی‌توانم خدایی باشم؟! و ... .







    امضاء

  9. تشكر

    شهاب منتظر (07-06-2014)

  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    حالا تازه با همه این حرف‌ها اگر ببیند به کسی درجه‌ای دادند، خوشحال می‌شوند. مانند انبیاء که به درجه نبیّ مکرّم غبطه هم نمی‌خورند، بلکه خوشحال هستند که پیامبر، این درجه را دارند و می‌گویند:


    خدایا! ما را هم عبد قرار بده. به تعبیری بیان می‌کنند: پسندم آنچه را جانان پسندد. می‌خواهند عبد باشند و خدا امضاء کند که تو عبد منی!

    البته دوست دارند که کار و تلاش بیشتری داشته باشند؛ چون می‌فهمند در بندگی، نباید ایست داشته باشند و باید دائم در حال حرکت، کار و تلاش باشند. آن‌ها می‌دانند دنیا، مزرعه آخرت و برای کار کردن است، نه استراحت! متأسّفانه ما مدام داریم استراحت می‌کنیم، در حالی که باید کار کنیم.





    امضاء

  11. تشكر

    شهاب منتظر (07-06-2014)

  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    عدم اهمیّت کمیّت عمر برای شیخ‌الرّئیس، بوعلی‌سینا!



    بوعلی‌سینا، شیخ‌الرّئیس، آن فقیه صمدانی و طبیب حاذق، به شاگردش، جرجانی بیان می‌کند: من عمرم کوتاه است، ولی کیفیّت عمر برای من ملاک است، نه طولانی بودن و کمیّت عمر!

    دلیل بیان این مطلب هم این بود که جرجانی به ایشان گفته بود: شما چرا استراحت نمی‌کنید، شما قولنج دارید -همان‌طور که می‌دانید بوعلی‌سینا به مرز قولنج از دنیا رفت - و قولنج همه را هم درمان کردید.

    بوعلی‌سینافرمود:

    آخر یکی از درمان‌های قولنج، این است که حداقل یک ماه استراحت کنی، تا آن، از بین برود؛ یعنی فقط با دارو معالجه نمی‌شود و استراحت هم می‌خواهد.من هم به مریض‌هایم این را می‌گویم. جرجانی به ایشان گفت: پس چرا خودتان استراحت نمی‌کنید؟ فرمود: عمرم کم است و اگر کمی توقّف کنم، دیگر تمام می‌شود و نمی‌توانم کاری کنم.



    لذا تلاش و کار این‌ها مدام بیشتر می‌شود. برای همین است که قانون شیخ‌الرّئیس، بوعلی‌سینا، در طبّ، هنور غوغاست!چون کیفیّت برای ایشان ملاک بود و مهم هم همین است.






    امضاء

  13. تشكر

    شهاب منتظر (07-06-2014)

  14. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    لذا برای اولیاء خدا کیفیّت مهم است که بنده باشند و هر چه خدا بخواهد، تسلیم هستند. امّا توقّف نمی‌کنند.آن هم برای این است که در آخرت، خداوند متعال بگوید:

    تو بنده من هستی، امّا این که تو را کجا می‌بریم، این‌جا برای توست و ...، برایش اهمیّتی ندارد. این موارد را برای ما می‌گویند که ما تشویق و ترغیب شویم؛ چون ما همه چیز را با مادیّات می‌سنجیم.برای همین هم است که به ما می‌گویند:

    اگر یک خانه داشته باشی، بهتر است یا این‌که دو خانه داشته باشی؟ آیا باغ‌هایی داشته باشی که از زیر آن، نهرها جاری است، بهتر نیست؟ و ... . لذا این‌ها را برای ما می‌گویند. امّا پروردگار عالم برای اولیاء خودش و نفس مطمئنّه طوری تبیین می‌کند که فقط یک چیز است و آن هم «‏ جَنَّتي‏»[12] است، «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى‏»[13].


    این‌ها فقط خدا را می‌خواهند، دیگر جنّات و رضوان و آن لحم طیور و شراب طهور و میوه‌های گوناگون نمی‌خواهند و فقط خودش را می‌خواهند.







    امضاء

  15. تشكر

    شهاب منتظر (07-06-2014)

  16. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    خداوند همه ما را به عنوان جانشین خود در زمین قرار داده است، به یک شرط!

    پس آیا ما هم اگر بخواهیم، می‌توانیم خلیفه شویم، یا فقط مختصّ دو نبی‌ای است که در قرآن مطرح شده است؟ با توجّه به این آیه شریفه از سوره انعام «وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ»، همه ما هم می‌توانیم خلیفه شویم.

    یک نمونه دیگر از این آیه، در سوره فاطر است که پروردگار عالم فرموده است: «هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ»[14]، خدا، آن خدایی است که شما را در زمین جانشین خودش قرار داد. «فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ» هر کس کافر شود، زیان کفرش مال خودش است. به تعبیر دیگر از مقام انسانیّتش سقوط می‌کند و ضرر این کفرش برای خودش است و این‌طور نیست که خدا ضرر ببیند.







    امضاء

  17. تشكر

    شهاب منتظر (07-06-2014)

  18. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    همان‌طور که بیان کردم، خداوند نمی‌فرماید:


    «لَقَدْ خَلَقْنَا المؤمن» یا «لَقَدْ خَلَقْنَا المسلم »، بلکه می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم‏»[15].

    أحسن از باب أفعل‌التّفضیل است، آن‌وقت دردناک‌ترین آیه عندالاولیاء این است که بعد از آن می‌فرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين‏»[16]، یعنی از بالا بالاها، این‌قدر پایین بیاید که به صفر و بعد هم زیر صفر برود و «كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل‏»[17] شود. این‌ها همه درد است که پروردگار عالم به انسان این‌طور خطاب کند و بگوید که ای بشر! تو این‌گونه هستی!

    این، واقعاً وحشتناک است که انسان بخواهد این حال را داشته باشد و خدا به او بگوید: تو که بنا بود، والا و بالا باشی، دیگر مع‌الأسف به عنوان أسفل و پست شدی. بدتر از این دیگر انسان نمی‌تواند چیزی را برای خود تصوّر کند.


    لذا پروردگار عالم در این آیه شریفه (39 فاطر) نکته خلافت را مطرح می‌کند. خلافت چگونه پیش می‌آید؟ خلیفه، تجلّی اسماء و صفات است و این خلافت، موقعی پیش می‌آید که انسان، کفر نورزد و مواظب باشد. «وَ لا يَزيدُ الْكافِرينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لا يَزيدُ الْكافِرينَ كُفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً».


    حالا این‌ها که بنا بود، خلیفه باشند، اگر به آیات الهی کفر بورزند، زیان کفر به خودش است «فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ» و کافران چیزی جز خشم و غضب خداوند را نخواهند داشت، «وَ لا يَزيدُ الْكافِرينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً» و کفر کافران چیزی جز خسارت برای خودشان ندارد، «وَ لا يَزيدُ الْكافِرينَ كُفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً». لذا این‌ها تصوّر نکنند که می‌توانند به واسطه کفر ورزیدن، مثلاً به خدا ضرر بزنند! ببینید آن خلیفه‌الله کارش به کجا برسد که بیاید برای خدا شاخ و شانه بکشد و بیان کند که من می‌خواهم با تو درگیر شوم. کفر آن‌ها به خودشان برمی‌گردد.






    امضاء

  19. تشكر

    شهاب منتظر (07-06-2014)

  20. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    پس ما هم می‌توانیم خلیفه‌الله شویم، شرطش هم این است که با هوی و هوس مبارزه کنیم. چرا که بیان فرمود: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏». حال، مگر این تبعیّت کردن از هوی و هوس چه چیزی به وجود می‌آورد؟ « فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ‏»، عامل می‌شود برای این که تو از راه خدا گمراه شوی. یعنی وقتی به هوی و هوس جواب مثبت دهیم، از خدا دور و گمراه می‌شویم.


    پس با توجّه به مطالبی که بیان کردیم، می‌توانیم نتیجه بگیریم که می‌شود همه خلیفه شوند.

    لذا ما هم می‌توانیم تجلّی اسماء و صفات خدا، ولو نازله‌اش شویم و آن‌وقت است که عالم در تسخیر ما است.کما این که قبلش هم فرمود: «هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَكُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلىَ السَّمَاءِ فَسَوَّئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَلِيم»[18]، هر چه در آسمان‌ها و زمین خلق شده، برای شماست و برای من خدا نیست. حتّی ملائکه‌الله هم برای ما هستند.

    اشاره کردیم که اگر بگوییم:

    ملائکه برای خدا هستند؛ یعنی نعوذبالله، نستجیربالله خدا قادر نیست که بدون ملائکه، کاری را انجام دهد. آن هم خدایی که قادر مطلق است و به تعبیر قرآن با یک «کن فیکون» - بشو، می‌شود - همه چیز را خلق می‌کند.تازه بیان کردیم که خداوند «کن فیکون» را هم برای این می‌گوید که ما بفهمیم و إلّا اصلاً نیازی به «کن فیکون» نبود.

    اراده ذاتیّه احدیّت، خودش باعث خلقت است و اصلاً نیازی نیست که«کن فیکون» بگوید.این هم که بیان کرده، به این دلیل است که ما مخلوق و محدودیم و با ملموسات و محسوسات سر و کار داریم. لذا می‌گوید:

    بشو و می‌شود. در حالی که خداوند اصلاً نیازی ندارد که بگوید: بشو، بلکه همین که اراده کند، می‌شود. اراده ذاتیّه حضرت حقّ هم اراده با علم و حکمت است.


    پس خداوند می‌فرماید: این نشانه‌های برای شماست، پس ما می‌توانیم خلیفه‌الله شویم، عالم در تسخیر ماست.







    امضاء

  21. تشكر

    شهاب منتظر (07-06-2014)

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi