صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23

موضوع: قـنـــد پــهـــلـو ، {اشعار جالب طنز}

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    عقل و تدبیر گر این است که ساقی دارد...



    در دلم نیست از این پس هوس صهبایی
    ساقیا بهر من آور سبد کالایی!

    اولویت به خدا با من شیدا باشد
    «در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی»

    کیست مفلس‌تر از این شاعر‌ مسکین که منم؟
    «خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی»

    بی تعلل سبدم را بده و شادم کن
    به‌خدا گر ندهی کِش بروم از جایی!

    داخل خمره، برنج‌ام ده و در جام، پنیر!
    روغنم را پس ازآن، در قدحی- مینایی!

    ای به قربان تو و مرحمت والایت
    کس ندیده‌ست چنین مرحمت والایی

    گیرم اندر صف کالا و هجوم مردم
    بشکند از منِ محنت‌زده، دستی- پایی!

    دست و پایم به فدای سبد کالایت
    سر من هم شکند، نیست مرا پروایی

    دست و پا و سر من گر برود باکی نیست
    باز صد شکر که باقیست دگر اعضایی

    توی صف یکسره هل دادم و هل دادندم
    نیست این جز کنش و واکنش زیبایی!

    یک نفر از تهِ صف تا سرِ صف برد هجوم
    مات ماندم که عجب حملۀ برق آسایی!

    دیگری گفت:کجا؟گفت:شما را سنه‌نه!
    ناگهان گشت به‌پا داخل صف، دعوایی

    از سر و کلّۀ هم خلق چو بالا رفتند
    پیری افتاد به زیر قدمِ بُرنایی!

    آن کرامت که از آن دم زده‌ای جز این نیست
    نیست در لطف تو یک ذرّه اگر-امّایی!

    نازم این لطفِ کریمانه و شاهانۀ تو
    کان بیرزد به چنین محنت جان‌فرسایی!

    شکر گویم که خدا کرد دعایم را گوش
    چون طلب کردم از او دولت روشن‌رایی

    «این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت»
    بر در میکده با هلهله یک بابایی(!):

    عقل و تدبیر گر این است که ساقی دارد
    «وای اگر از پس امروز بوَد فردایی»!

    *
    بس کن ای شاعر ناپخته که شعرت همه بود
    شوخی بی‌مزه‌ای ،صحبت بی‌معنایی!


    سعید سلیمان پور ارومی





    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض






    شاعری تو! کتاب هم داری
    تازه اشعارِ ناب هم داری!
    توی اشعار، آب هم داری!
    هوسِ انقلاب هم داری!
    گرچه این کارها ضروری نیست!



    شعر را زیر و روش هم کردی!
    پاره کردی، رفوش هم کردی!
    چاپ کردی، اتوش هم کردی!
    فکر کن که فروش هم کردی!!
    نه! فروش کتاب زوری نیست

    چای‌ها را نخورده چاییدی!
    شعرها را دوباره چاپیدی!
    چند شب توی غرفه خوابیدی
    روز و شب توی خواب می‌دیدی
    راه شاعر شدن چه جوری نیست!!

    توی «نیماژ» و «فصل پنجم» بود!
    شاعری بود در خودش گم بود!
    شعر او توی حلقِ مردم بود!
    چاپ هفتم نبود، هشتم بود!
    چاپ‌های کتاب صوری نیست!

    طنز بلبل نه از ره کینه‌ست
    کینه کارِ جناب بوزینه‌ست!
    دل من صاف، مثل آیینه‌ست
    دیدنی نیست چون که در سینه‌ست!
    هدف از شعر، بیشعوری نیست!


    روح الله احمدی/ بلبل




    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    از کجا آورده ای این ثروت سرشار را؟


    از کجا آورده ای این نصفه ی سیگار را؟
    از کجا آورده ای این وصله ی شلوار را؟

    نیم تخت تازه ای کفش تو پیدا کرده است
    از چه راهی کرده ای نو، باز، پای افزار را؟

    تو که عمری بوده ای بی سایبان و سرپناه
    از کجا آورده ای این سایه ی دیوار را؟

    بچه ات کرده عبور از کوچه ی یک مدرسه
    از کجا آورده ای سرمایه ی این کار را؟

    می کنی با اختران آسمان راز و نیاز
    از کجا آورده ای این گنبد دوّار را؟

    اسکناس بیست تومانی به دستت دیده اند
    از کجا آورده ای این ثروت سرشار را؟

    دست داری توی بانکی یا که بنیادی، یقین
    یا که غارت کرده ای سرتاسر بازار را

    خوب می رقصی به ساز این و آن در هر طرف
    از کجا آورده ای این وعده ی بسیار را؟

    می روی با بچه ات هر روز دنبال دوا
    از کجا آورده ای این کودک بیمار را؟

    آستینت را خودم باید بگردم، بی گمان
    کرده ای پنهان در آن صد بوق استکبار را

    نیستی صاحب دلار بی نوا تا بگذرم
    از گلویت می کشم تا آخرین دینار را

    محمدعلی گویا




    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    June 2014
    شماره عضویت
    6889
    نوشته
    1
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    6 بار در 1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جالب بود ممنون
    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض




    در دیدار سالیانه شاعران با رهبر انقلاب، سعید طلایی شعر طنزی را قرائت کرد.


    فکرم همه جا هست ولی پیش خدا نیست

    سجاده ی زر دوز که محراب دعا نیست

    گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟

    اندیشه سیال من ای دوست کجا نیست

    از شدت اخلاص من عالم شده حیران

    تعریف نباشد! ابداً قصد ریا نیست!

    از کمیت کار که هر روز سه وعده

    از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست

    یک ذره فقط کند تر از سرعت نور است

    هر رکعت من حائز عنوان جهانی­ست...


    در این جای شعر رهبری گفتند بدهید در گینس ثبت اش کنند.


    این سجده سهو است و یا رکعت آخر؟

    چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست

    ای دلبر من تا غم وام است و تورم

    محراب به یاد خم ابروی شما نیست!

    بی دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد

    تا فکر من از قسط عقب مانده جدا نیست

    هر سکه که دادند دو تا سکه گرفتند

    گفتند که این بهره بانکی­ست ربا نیست

    از بس که پی نیم وجب نان حلالیم

    در سجده ما رونق اگر هست صفا نیست

    گویند که گنجی ست به هر سجده، بیایید!

    من رفتم و پیدا نشد ای دوست، نیا! نیست...

    به به! چه نمازی­ست همین است که گویند

    راه شعرا دور ز راه عرفا نیست...(شعر از سعید طلایی)


    در پایان بازهم رهبری به مزاح این جمله را بیان کردند: خدا ان شاء الله این نماز رو از شما قبول کنه!



    ویرایش توسط شهاب منتظر : 13-07-2014 در ساعت 15:19
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض






    حرف حساب یک خر






    روزی به رهی مرا گذر بود

    خوابیده به ره جناب خر بود

       
    از خر تو نگو که چون گهر بود

    چون صاحب دانش و هنر بود

    گفتم که جناب در چه حالی

    فرمود که وضع باشد عالی

    گفتم که بیا خری رها کن

    آدم شو و بعد از این صفاکن

    گفتا که برو مرا رها کن

    زخم تن خویش را دوا کن

    خر صاحب عقل و هوش باشد

    دور از عمل وحوش باشد

    نه ظلم به دیگری نمودیم

    نه اهل ریا و مکر بودیم

    راضی چو به رزق خویش بودیم

    از سفرۀ کس نان نه ربودیم

    دیدی تو خری کشد خری را؟

    یا آنکه برد ز تن سری را؟

    دیدی تو خری که کم فروشد ؟

    یا بهر فریب خلق کوشد ؟

    دیدی تو خری که رشوه خوار است؟

    یا بر خر دیگری سوار است؟

    دیدی تو خری شکسته پیمان؟

    یا آنکه ز دیگری برد نان؟

    دیدی تو خری حریف جوید؟

    یا مرده و زنده باد گوید؟

    دیدی تو خری که در زمانه؟

    خرهای دیگر پیش روانه

    یا آنکه خری ز روی تزویر

    خرهای دیگر کشد به زنجیر؟

    هرگز تو شنیده ای که یک خر؟

    با زور و فریب گشته سرور

    خر دور ز قیل و
    قال باشد

    نارو زدنش محال باشد

    خر معدن معرفت کمال است

    غیر از خریت ز خر محال است

    تزویر و ریا و مکر و حیله

    منسوخ شدست در طویله

    دیدم سخنش همه متین است

    فرمایش او همه یقین است

    گفتم که ز آدمی سری تو

    هرچند به دید ما خری تو

    بنشستم و آرزو نمودم

    بر خالق خویش رو نمودم

    ای کاش که قانون خریت

    جاری بشود به آدمیت






    ویرایش توسط شهاب منتظر : 28-08-2014 در ساعت 14:50
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض







    و باز هم یک شعر خری دیگر



    خری آمد به سوی مادر خویش

    بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

    برو امشب برایم خواستگاری

    اگر تو بچه ات را دوست داری

    خر مادر بگفتا : ای پسر جان

       
    تورا من دوست دارم بهتر از جان

    ز بین این همه خرهای خوشگل

    یكی را كن نشان چون نیست مشگل

    خرك از شادمانی جفتكی زد

    كمی عرعر نمودو پشتكی زد

    بگفت : مادر به قربان نگاهت

    به قربان دوچشمان سیاهت

    خر همسایه راعاشق شدم من

    به زیبایی نباشد مثل او زن

    بگفت: مادر برو پالان به تن كن

    برو اكنون بزرگان را خبر كن

    به آداب و رسومات زمانه

    شدند داخل به رسم عاقلانه

    دوتا پالان خریدند پای عقدش

    یه افسار طلا با پول نقدش

    خریداری نمودند یك طویله

    همانطوری كه رسم است در قبیله

    خر دانا كلام خود گشایید

    وصال عقد ایشان را نمایید

    دوشیزه خر خانم آیا رضائی

    به عقد این خر خوشتیپ در آیی

    یكی از حاضرین گفتا به خنده

    عروس خانم به گل چیدن برفته

    برای بار سوم خر بپرسید

    كه خر خانم سرش یكباره جنبید

    خران عرعر كنان شادی نمودند

    به یونجه كام خود شیرین نمودند








    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض





    پيدا مي شود!


    گر چه گاهى با كمى اصرار،پيدا مى شود

    هر چه مى خواهيد در بازار،پيدا مى شود


    گر چه نرخش اندكى بالاست! در ايران دلار

    كورىِ چشمان استكبار پيدا مى شود




    دار، ناياب است اگر،مجرم در اين كشور كم است

    مجرمى باشد ، يقيناً دار پيدا مى شود!


    مشكل كار وطن حل شد،خدا را شاكريم

    گر چه گاهى چند تن بيكار پيدا مى شود!


    گاه مشكل نيست چيزى، جز معاشى مختصر

    گر معاش آيد خودش امرار پيدا مى شود


    از در و ديوار گل مى بارد،اين پُر واضح است

    گاه در باغ پر از گل خار پيدا مى شود


    عاشق صادق در اين عالم شبيه كيميا ست

    عاشق آدم وار باشد ! يار پيدا مى شود


    حمل ونقل كشورى هم مرتفع شد مشكلش!

    هر كجا حمّال باشد بار پيدا مى شود


    مى بخور! منقل بسوزان!مردم آزارى بكن!

    مختصر حاشا كنى ديوار پيدا مى شود


    در تمام خاك ايران يك نفر بيمار نيست

    سهو كردم! نرگس بيمار پيدا مى شود!


    پول اگر افتاد دستت، مى توانى كت بخر!

    كت كه باشد، خود به خود شلوار پيدا مى شود


    گاه اگر با مصلحت بالا و پايين مى كنند

    اشتباهى ساده در آمار پيدا مى شود!


    گر ببينى يك نفر افتان و خيزان مى رود

    سنگ گاهى در ره هموار پيدا مى شود


    فرصتى باشد براى جمع ثابت مى كنم

    دزد در هر ثابت و سيار پيدا مى شود


    من نمى فهمم ولى، در بعضى از اوقات روز

    با چه جرئت دزد در انظار پيدا مى شود!


    از قوانين طبيعت لحظه اى غافل مباش

    خر كه باشد ، كم كمك افسار پيدا مى شود


    آن چه بر ما مى رود از ماست! باور مى كنى؟!

    آستينت را بگردى مار پيدا مى شود


    فرصتى پيدا شد و شعرى سرودم ،چون رفيق

    فرصتى مانند اين يكبار پيدا مى شود!




    شاعر: ناصر فیض


    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض








    کشورم يکسره غوغا شده میبينی که
    مثل يک غنچه شکوفا شده میبينی که

    در همين دولت تدبير و تعادل يکهو
    همه‌ی ظرفيتش وا شده میبينی که

    همه جا خوب و وطن عالی و مردم خوشحال
    دولت معتدلان پا شده میبينی که

    آن سبدهای پر از خالی مردم حتی
    مملو از اينهمه کالا شده میبينی که

    دشمن اصلی ما گرچه اوباما بوده
    حتی او هم يهو باما شده میبينی که

    خنده با کاترين عجب کار خودش را کرده
    مهر ما در دلشون جا شده میبينی که

    آن گذر نامه ی پست و بد و بی ارزش هم
    خوب و با ارزش و آقا شده میبينی که

    ان کانال های پر از غصه سيما اکنون
    مملو از «فيض» و «شکيبا» شده میبينی که

    با تلاش خفن معتدلان تا اينجا
    هر گرانی چک و خنثی شده میبينی که

    مرتضی رحيمی





    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض






    حال من اگر کمی خراب است... تقصیر ز احمدی نژاد است


    به رفسنجان خریده خواجه یک باغ... تمام مال و املاکش همان است
    اگر افتاده ایران اندر آن باغ... تقصیر ز احمدی نژاد است

    در زیر درختِ سیب، رِندی... سیبی به سرش خورد و فغان کرد :
    گر جاذبه ی زمین زیاد است... تقصیر ز احمدی نژاد است

    ملّایی به خر، سوار گشته... از جفتک خر چلاق گشته
    گر خر به مراد او نرفته است... تقصیر ز احمدی نژاد است

    در راه شنیدم کودکی گفت... زنگی زده و فرار کرده
    گر زنگ زده و فرار کرده است... تقصیر ز احمدی نژاد است

    استاد به من نمره نداده... مشروطم و بدبخت زمانه
    گر بار دگر نمره نگیرم... تقصیر ز احمدی نژاد است

    اخبار به نقلی از حسن گفت... گر نقد کنید بی سوادید
    زین دایره هر که بی سواد است... تقصیر ز احمدی نژاد است

    مشتقِ n ام ز تابع فرد... انتگرال ایکس رادیکال صد
    گر این ها به دردمان نخورده است ... تقصیر ز احمدی نژاد است

    گر کلیدِ خان تقلبی بود... صد روزه ی او تخیلی بود
    اصلا ز قصور وی نباشد... تقصیر ز احمدی نژاد است

    گویند چرا مسخره کردید... شیخ را به کلید، وصله کردید
    گر شیخ به کلید خود عیان است... تقصیر ز احمدی نژاد است؟

    دنیا که به شیخ خنده کرده ست... و اندر رخ او نظاره کرده ست
    ویزا به فرستاده ندادند... تقصیر ز احمدی نژاد است

    تدبیر نموده اند بزرگان... بر شیب ملایم گرانی
    گر شیب گراییده به تندی... تقصیر ز احمدی نژاد است

    تنبل کدوی فیسبوک بازی... تشنه شده ، پارچ آب هم دور
    گر آب اتو را سر کشیده است... تقصیر ز احمدی نژاد است

    یک روز شود به ژاله عاشق... روز دگرش به لاله عاشق
    نفسی که چنین زیاده خواه است... تقصیر ز احمدی نژاد است

    در وایبر و لاین و واتس و وی چت... ارزان شده است حیا و عفت
    اصلا زقصور احدی نیست... تقصیر ز احمدی نژاد است

    در شهر فلان ، فلان طبیب است... آنجا به فلان صفت شهیر است
    گر پول ویزیت او گران است... تقصیر ز احمدی نژاد است

    اینها همه یک طرف و آن ور... این شیوه ی شعر گفتن من
    گر شعر منم چپر چلاق است... تقصیر ز احمدی نژاد است

    یک جمله خلاصه گویم و بس... از روز ازل تا به قیامت
    بر دوش بشر هرچه گناه است... تقصیر ز احمدی نژاد است

    شعر از: یاسر نبوی




    ویرایش توسط شهاب منتظر : 11-04-2015 در ساعت 19:39
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi