نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: سکوت سرشار از ناگفته هاست

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    287
    نوشته
    962
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    7 در 5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    سکوت سرشار از ناگفته هاست

    سکوت سرشار از ناگفته هاست


    آخرین گفته خودتان را به یاد بیاورید؛ آخرین حرفی که زدید، آخرین نظری که اعلام کردید. حالا آخرین باری را به یاد بیاورید که سکوت کردید و بدون اینکه کلامی به زبان بیاورید، حرف طرف مقابلتان را شنیدید؛ یا نه، فقط سکوت کردید تا اعتراضتان را اعلام کرده باشید. حالا سکوت دیگران را به یاد بیاورید؛ سکوت دوستانتان را، سکوت کسی را که شما بر سرش داد زدهاید، سکوتی که خشم و ناراحتی از آن میباریده... بین این سکوتها چقدر تفاوت میبینید؟



    سکوت دنیای عجیبی دارد؛ دنیایی عجیبتر و سختتر از دنیای کلام. سکوت میتواند محکمترین انتقاد باشد، میتواند معنای رضایت باشد، میتواند پر از پوچی باشد، میتواند خستهکننده باشد، میتواند علامت خستگی باشد، میتواند خشم باشد، میتواند در خودش لایههایی از محبت را مخفی کرده باشد، میتواند آبی بر آتش خشم باشد... خلاصه، سکوت دنیای عجیبی دارد. در «نفس عمیق» این هفته، نگاهی انداختهایم به سکوت، کاربردهای مثبتاش در زندگی شلوغ امروز، کاربردش در دنیای معنا و معناهای ضد و نقیضاش؛ از رضایت گرفته تا نارضایتی و اعتراض.


    ● سکوت از منظر مولانا
    پاییز سال ۲۰۰۴ میلادی در دانشگاه یوسیالای سخنرانیهایی پیرامون زندگی و اندیشههای مولانا برگزار شد؛ کسی که اهل سکوت بود و بسیاری وقتها از پس این پنجره آرام به تماشای دنیا میایستاد. سکوتورزیهای طولانی مولانا و مراقبههای نفسگیر به او آموخت که سکوت تنها از یک جنس نیست و در جایگاههای مختلف میتواند معانی گوناگونی به خود بگیرد. در این راه، اولین مرحله سکوت، سکوت سالکانه نامیده میشود؛ سکوتی که طی آن، فرد روح خود را ملزم به سکوت میکند تا آرامش را به خود بازگرداند و بتواند آینه صافی از نقشآفرین خود شود. در مرحله بعد نوبت به سکوت عارفانه میرسد؛ سکوتی که سالک، سوار بر آن مرکب، به سمت مقصد خود میتازد. آن چه در ادامه میآید، گوشهای از سخنرانیهایی است که در این زمینه ایراد شده و جدا از آشنایی با دیدگاههای مولانا، خود، آینهای است برای دیدن جنبههای مختلف سکوت که در زندگی روزمرهمان هم میتواند به چشم آید و به کار رود:

    ۱) سکوت اخلاقی
    یکی از مهمترین انواع سکوت، سکوت اخلاقی است که آن را داروی آفات زبان دانستهاند؛ آفاتی همچون دروغ گفتن، غیبت کردن و تهمت زدن، همه از زبان برآید و نه تنها دامن مخاطب را میگیرد که گوینده را هم درگیر میکند؛ شأن و منزلت اجتماعیاش را پایین میآورد و گناه به داماناش مینویسد.

    از مولانا در داستان طوطی و بازرگان، در همین رابطه، میخوانیم که: «ای زبان! تو بس زیانی مر مرا/ چون تویی گویا، چه گویم من تو را؟/ ای زبان! هم آتش و هم خرمنی/ چند این آتش در این خرمن زنی؟/ ای زبان! هم گنج بیپایان تویی/ ای زبان! هم رنج بیدرمان تویی/ هم صفیر و خدعه مرغان تویی/ هم انیس وحشت هجران تویی و...» مولانا از دردهایی میگوید که درمانش سکوت است: «نکتهای کان جست ناگاه از زبان/ همچو تیری دان که آن جست از کمان/ وا نگردد از ره آن تیر، ای پسر/ بند باید کرد سیلی را ز سر/ چون گذشت از سر جهانی را گرفت/ گر جهان ویران کند نبود شگفت...»


    ۲) سکوت برای تعلیم
    یک مقام دیگر سکوت سالکانه، سکوت برای فراگیری و زبان در دهان کشیدن برای آموختن است: «کودک اول چون بزاید شیرنوش/ مدتی خامش بود او جمله گوش/ مدتی میبایدش لب دوختن/ از سخن تا از سخن آموختن...» کسی که میخواهد تعلیم بگیرد، یکی از شرایط اصلیاش در عالم معنا، آموختن سکوت است تا بتواند از حضور استاد و علم او استفاده ببرد.

    ۳) سکوت رازدارانه
    سکوت، تنها لب از سخن بستن و تیر حرفها را در کمان دهان نگه داشتن و یا در حضور استاد زبان در کام کشیدن نیست. نوع دیگری از سکوت، سکوتی است که سالک میآموزد و در پیش میگیرد تا رازی را که آموخته با نامحرمان در میان نگذارد: «تا نگویی سر سلطان را به کس/ تا نریزی قند را پیش مگس»


    ۴) سکوت در برابر نامحرم
    این سکوت، سکوتی است که سالک در مقابل کسانی در پیش میگیرد که با آنها نزدیکی و همدلی احساس نمیکند: «هر که او را همزبانی شد جدا/ بیزبان شد گرچه دارد صدنوا/ چونکه گل رفت و گلستان درگذشت/ نشنوی زان پس زبلبل سرگذشت...» و اگر سالک در کنار عزیز همدلی قرار گیرد، دست از این سکوت میکشد و رازدل به سخن برملا میسازد: «حرام دارم با مردمان سخن گفتن/ و چون حدیث تو آید سخن دراز کنم/ هزار گونه بلنگم به هر رهم که برند/ رهی که آن به سوی توست ترکتازکنم/ خموش باش زمانی بساز باخمشی/ که تا برای سماع تو چنگ ساز کنم...»


    ۵) سکوت عارفانه
    بعد از این مراحل، نوبت به سکوت عارفانه میرسد؛ سکوتی که ناشی از معرفت نسبت به جهان است. در این مرحله، سالک به سبب مواجه شدن با بزرگی حق، زبان در میبازد. مولانا بر این باور است که این حدیث پیامبر (ص) که: «من عرف ا... کل لسانه: هر کس که خدا را شناخت، زبان در کام میکشد» ناظر به همین مقام است؛ چرا که معرفت به خدا زبان را میدوزد. البته این سکوت هم مراتبی دارد:
    ▪ سکوت معرفتآمیز: سکوتی که ناشی از معرفت بیواسطه عارف است؛ از جان جهان.

    ▪ سکوت عشق آمیز: وقتی که عارف به مقام معرفت میرسد و چیزی نمانده که به سرزمین عشق الهی گام نهد.

    سکوت در مقام فنا: این عالیترین مرتبه سکوت است؛ سکوتی که مولانا در دو ماه آخر عمرش دچار آن شد و سرایش مثنوی را ناتمام گذاشت و تنها به این حرف بسنده کرد که: «قوه نطق من از این پس به گفتار نمیآید و باقی آن داستان هم بیواسطه لفظ و زبان در گوش دل آن کسی که نور جان دارد گفته میآید و حاجت به نظم و بیان نیست.»

    ● آتش خشم را با آتش سکوت خاموش کن
    مهمترین کاربرد سکوت هنگام درگیری است. وقتی که دو نفر در حال مشاجره هستند، مدام در حال پیدا کردن کلمات و ساختن داستانها برای متهم کردن یکدیگر هستند، بدون توجه به اینکه خودشان هم به بسیاری از حرفهایی که میزنند از ته دل باور ندارند. اما به علت هیجانات فضایی که ایجاد شده است قدرت تمرکز و تفکردرست و منطقی را از دست دادهاند، ضربان قلبشان بالا رفته، احساس تهاجم به حریم شخصیشان را دارند و بدتر از همه تصور میکنند هر آنچه طرف مقابل در وضعیت مشاجره به آنها میگوید حقیقتی است که در ذهناش وجود داشته و در حال حاضر در حال رو شدن است. در صورتی که حقیقت غیر از این است. در چنین وضعیتی پیش از هرگونه پاسخ دادن به طرف مقابل چشمهایتان را ببندید و سکوت کنید. میتوانید برای این سکوت زمان بگذارید؛ مثلا اگر در زندگی روزمره زیاد در این حالت قرار میگیرید، از زمانهای سکوت کوتاه شروع کنید و این زمان را افزایش بدهید.

    فرض کنید ماشینی جلوی راه شما را گرفته است. راه هم از شما است. با این حال، طرف مقابل نه تنها کوتاه نمیآید؛ که شروع میکند به توهین به شما. شما چه کاری را انتخاب میکنید؟ شما هم هر آنچه بلد هستید را نثار او میکنید چون حق را از آن خود میدانید؟ میترسید و راهتان را کج میکنید و عقبعقب میروید؟ این دو حالت، هیچ کدام عکسالعمل درستی نیستند و به قول معروف از این سو و آن سوی بام افتادناند. چه باید بکنید؟ شما میتوانید در مرحله اول سکوت کنید تا سریعا به مرحله خشم و عکسالعمل انتقال پیدا نکنید. سکوت شما در برابر توهینهای فرد مقابل مثل دیوار سنگینی میماند که مشتی بر آن کوبیده میشود، در حالی که برای دیوار هیچ اتفاقی نمیافتد و آن مشت است که آسیب میبیند. اما در لحظه سکوت میتوانید به چه چیزهایی فکر کنید:
    ▪ طرف مقابل مشکل رفتاری خاصی دارد؛ وگرنه اینگونه رفتار نمیکرد.
    ▪ طرف مقابل در شرایط سختی قرار گرفته و این رفتار عکسالعمل غیرمستقیم اوست.
    ▪ این نوع افراد در جامعهای که زندگی میکنیم بسیارند و نمیتوان با همه آنها درگیر شد.
    ▪ جواب فحاشی او را با فحاشی و توهین دادن دقیقا همان چیزی است که طرف مقابل میخواهد.
    ▪ آیا در صورت درگیری توان مقابله با آن فرد را دارم؟
    ▪ آیا اگر راه را به او بدهم، احساس بدی نسبت به خودم پیدا میکنم؟
    ▪ من زیاد هم عجله ندارم و میتوانم به طرف مقابل ضمن انتقاد از عملکرد اشتباهاش راه بدهم.
    ▪ میتوانم به پلیس اطلاع بدهم و از حمایت او برخوردار شوم، ضمن اینکه هیچ عکسالعملی نشان ندهم.
    «سکوت» میتواند اولا فرصتی به شما برای سنجش شرایط بدهد، ثانیا دیوار سردی در مقابل طرف روبهرو بکشد. پس از این سکوت که شاید ۱۰ ثانیه هم طول نکشد، حداقل اتفاقی که میافتد عمل کردن به شیوهای منطقی است.

    ● شنیدن صدای دیگران
    متضاد «حرف زدن»، «منتظر ماندن» است؛ نه «شنیدن».
    فران لبوویتس
    خیلی از وقتها سکوت کردن به شما کمک میکند تا حرفهای دیگران را هم بشنوید. شاید با خودتان بگویید خب! من خیلی از وقتها این کار را انجام میدهم اما اگر دقیقا بر رفتار خود تمرکز کنید، میبینید اینطور نیست. بارها و بارها پیش آمده که وقتی حرف خود را زدهاید به جای اینکه به جواب طرف مقابل گوش دهید، در ذهن خود حرف بعدیتان را مرور کردهاید. این سکوت به احترام طرف مقابل نیست بلکه خودخواهی شما است که اول حرف میزنید، بعد دنبال حرف بعدی خود میگردید و اینگونه است که بسیاری از آدمها حرف یکدیگر را نمیفهمند چون اصلا به حرف همدیگر گوش نمیکنند، چه برسد به اینکه سعی کنند تا حرف هم را بفهمند. برای اینکه این گفته به شما ثابت شود وقتی در جمعی شاهد گفتگویی (هر چند ساده) هستید کمی بر دو طرف ماجرا دقیق شوید، آن وقت میتوانید با توجه به حرفهای طرفین متوجه شوید کدام یک به حرف دیگری هم گوش میدهد و کدام یک تنها به دنبال حرفهای خودش است. اگر یاد بگیرید که حرف طرف مقابل را بشنوید، خیلی زود به خطای خود یا دیگران پی میبرید.

    ● انتقاد با زبان بی زبان
    سکوت گاهی محکمترین انتقاد است.
    چارلز بوکسون
    هرچند در کلاسهای رو به افزایش یوگا و مدیتیشن به افراد تمرکز کردن و سکوت را میآموزند اما در دنیای پر سر و صدا و هیاهوی امروز هنوز هم جای بسیاری از کلاسها برای آموزش سکوت خالی است. سکوتی که برخلاف تصور بسیاری لبه بسیار تیزتری نسبت به کلامها دارد. سکوتی که به گفته مارگوت بتیل، شاعره آلمانی سرشار از ناگفتهها است. سکوتی که اگر فهمیده نشود سر به طغیان میگذارد. سکوتی که به گفته توماس کارلیله بیانتها است: «سخنرانی زمان دارد اما سکوت بیانتها است.»

    پس چرا وقتی در مقابل فردی قرار میگیرید که به هیچ وجه زبان شما را نمیفهمد و نمیخواهد بفهمد چون گوش خود را بسته است، خود را خسته میکنید و باز حرف میزنید؟ چرا لحظهای سکوت نمیکنید تا راه دیگری برای این کوچه بنبست بیابید؟

    ● وقتی به احساست شک داری سکوت کن
    گاهی وقتها به کسی و یا چیزی شک میکنید! مثلا با خود میگویید: «پسرم به من دروغ گفت؟»، «کسی از کیف من پول برداشته؟!»، «خواهرم چیزی را از من پنهان میکند؟» و یا شکهای بزرگتر درباره آدمهای نزدیکتر. در این موقعیت به زبان آوردن سریع هر آنچه در ذهن دارید، خطا است و میتواند رابطهای را برای همیشه پایان بدهد. فراموش نکنید تنها مزه مزه کردن غذا نیست که لذت خوردناش را زیاد میکند بلکه مزهمزه کردن کلام هم ارزش آن را دو چندان میکند.

    ● معنای سکوت
    سکوت پایان ندارد چون درک معنایش سخت است، چون یک معنا ندارد و امروز در مقابل آن گفته که «سکوت علامت رضا است» بسیاری قد علم میکنند و آن را مترادف معانی دیگری میدانند؛ از نارضایتی و زبان در مقابل نامحرم در کام کشیدن تا بسیاری معانی دیگر. فهمیدن معنای سکوت سخت است، هر چند به گفته پرویز شاپور(طنزپرداز): «تمام مردم دنیا به یک زبان سکوت میکنند» اما سکوت هر فردی با دیگری ترجمان متفاوتی دارد و باز به گفته جورج باکویا: «همه کس نمیتواند معنای سکوت را بفهمد و تو اگر سکوت مرا نفهمی، چگونه میتوانی کلمات من را بفهمی؟!» پیدا کردن معنای سکوت برخلاف حرف زدن و کلمه در دهان چرخاندن، سخت است اما تجربه سکوت کردن و سکوت را شنیدن در مقابل کلمهپرانی تجربهای شیرین است که از طرفی میتواند کلام خام را بپروراند و از طرفی راهی باز کند برای دیدن و شنیدن سکوت افرادی که کلامشان در این هیاهو گم شده است.

    ● مردی که به زبان سکوت حرف میزنند
    «پرویز شاپور، طنزپردازی شعرآفرین است و شاعری طنزاندیش»؛ عمران صلاحی که خودش طنزپرداز بود، اینگونه «شاپور» را که دوست صمیمی و قدیمیاش بود روایت میکرد. آثار شاپور را با عنوان «کاریکلماتور» میشناسند؛ یعنی کاریکاتوری که با کلمات بیان میشود. نوشتههای شاپور با این نام نوظهور شناسنامه گرفت و شهرت پیدا کرد. شاپور که درباره «سکوت»، کاریکلماتورهای زیادی دارد، این را نشاتگرفته از سرشت خودش میداند که زیاد اهل حرف زدن نبوده. هر کاریکلماتور او پنجرهای تازه است به واژههایی که برایتان کلیشهای شده! گزیدهای از آنها را که درباره سکوت است از کتاب «قلبات را با قلبام میزان میکنم» بخوانید:
    ▪ تمام مردم دنیا به یک زبان سکوت میکنند.
    ▪ به اندازه سکوت میتوان حرف زد.
    ▪ سکوتام را روی نوار ضبط کردم.
    ▪ با سکوت تکلم میکنم.
    ▪ مرگ سکوت را جاودانه تکرار میکند.
    ▪ سکوت فریاد را در آغوش گرفته غرق بوسه کرد.
    ▪ سکوت را استراق سمع میکنم.
    ▪ سکوت از بیحوصلگی فریاد کشید.
    ▪ پس از مرگ با سکوت تکلم میکنم.
    ▪ سکوت واژهها را میبلعید.
    ▪ سکوت فریادی است که تارهای صوتیاش را از دست داده.
    ▪ تکلم به عمر سکوت خاتمه داد.
    ▪ سکوت به ریش فریاد لال میخندد.
    ▪ سکوت با خودش حرف میزند.
    ▪ سکوت دروغ نمیگوید.
    ▪ سکوت با حروف بیصدا تکلم میکند.
    ▪ سکوت راه را برای فریاد هموار میکند.
    ▪ سکوت، عاشق شنیدن است.
    ▪ سکوت مخفیگاه فریاد است.
    ▪ سکوت صدای پای مسافر لبریز از خستگی است.
    ▪ سکوتی یافت نمیشود که فریادی در پی نداشته باشد.
    ▪ سکوت از بازگو کردن شنیدنیهایش عاجز است.
    امضاء

    تاکه ما همسفر عشق به افلاک شویم

    بارالها!مددی کن که همه پاک شویم

    دست تقدیر چنان کن که پس از دادن جان

    درجوارحرم عشق همه خاک شویم


  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi