شعر خوشبوي ظفر، بر لب چاووش شماست
موجِ شطِ شفق از سينهي پرجوش شماست
فلق آيينهي اندام کفنپوش شماست
اي دليران ره عشق، دليرانه به پيش
که در اين ره، علم حادثه بر دوش شماست
تا مِيِ عاشقي از جام شهامت زدهايد
عشق، حيران زخروش دل مدهوش شماست
روح بخشِ دل بيدار دليران امروز
نفس قدسي سردار قدح نوش شماست
عطر جانبخش سحر، در رگ گل ميرقصد
شعر خوشبوي ظفر، بر لب چاووش شماست
سوي اين باديه، با مشعل تکبير شويد
که در اين ره به کمين، دشمن مغشوش شماست
خوش برانيد که در حجلهي نوراني فجر
شاهد فتح و ظفر، تشنهي آغوش شماست
زكريا اخلاقي