غریب کاظمین* پيامک هاي تسليت شهادت امام موسي کاظم(ع) *

[سوگل]

_

پشت غزل شکست و قلم شد عصای او
هرجا که رفت، رفت قلم پا به پای او

شاعر «سکوت ـ ضجّه» زد و خُرد شد، ولی
نشنیده مانْد مثل همیشه صدای او

[سوگل]

_.

کن روان اشک غم ای شیعه به دامان امروز
تسلیت ده به شهنشاه خراسان امروز

کشته شد موسی بن جعفر ز جفای هارون
زیر زنجیر بلا، گوشه ی زندان امروز

[نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*]

_

شده این دل بی قرارم ، ثناخوان موسی بن جعفر
چرا حال زارم نباشد ، پریشان موسی جعفر

همان که به زندان بغداد ، شده کشته از ظلم هارون
به یاد غم بی حد او ، دل عاشقانش بُود خون

[نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*]

_

لاله ی گلشن هل اتایی
تو به درد دو عالم دوایی

کنج زندان به دستان بسته
گره از کار خلقت گشایی

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

با دیده گریان و با قلب مضطر
ناله دارم در غم موسی بن جعفر


با غل و زنجیر از زندان بغداد
یوسف فاطمه(س) گردیده آزاد

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

_

میان زندان غم ناله ها میزد
با اشک دیده رضا را صدا میزد

زمزمه لبش با چشم گریان
پسرم پسرم ، رضا رضا جان

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

زندگی بدون عشق زندگی بدون عشق تو
به یک لحظه روا نباشد آقا


من هستم بنده ی عاصی
تویی فرزند علی ، عزیز زهرا

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

_
فضای تنگ و تاریکی
انیس سوز و آهش شد

بمیرم من بمیرم من
که زندان قتلگاهش شد

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

گرفته سندی شاهک
ز مولای دو عالم جان


تمام پیکرش نیلی
شد از شلاق زندانبان

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

آقا نشان سبز سیادت به دوش توست

غل ها به روی شانه ی تان شال می شود

همواره مرد،زینتش از جنس دیگری ست

زنجیر ها به پای تو خلخال می شود