صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30

موضوع: دل ماتم زده ام ناله و فریاد دارد{ اشعار شهادت امام موسی کاظم علیه السلام}

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    من کیستـم؟ فـرشتۀ عرش‌آشیانه‌ام
    دردا که گشتـه قعر سیـه‌چال، لانه‌ام

    از حلقـه‌های سلسلـه بـاشد نشانه‌ها
    بر دست و پا و گردن و بر پشت و شانه‌ام

    مخفی است زخم‌ها به درون دلم، ولی
    پیــداست بــر بــدن، اثــرِ تازیانه‌ام

    مـن در کنـار قبـر نبـی خانه داشتم
    کردنـد بی‌گنــاه بــه زنـدان روانه‌ام

    گر شیعه‌ای به شهر مدینه کند عبور
    جرأت نمی‌کند که زند سـر به خانه‌ام

    هر شب بوَد چهار ملاقاتی‌ام به حبس
    زنجیر و کند و قاتـل و اشک شبانه‌ام

    از بس که تیرگی نگهم را گرفته است
    روز و شبـم یکـی شـده در آشیانه‌ام

    دیدم بسی شکنجه و خواهند اگر شهود
    این زخـم‌های سلسلـه باشـد نشانه‌ام

    نشنیده مانـد نالـۀ شب‌هـای تـار من
    خامـوش در میـان قفس شـد ترانه‌ام

    «میثم» ز سوز سینه سرودی برای ما
    سـوز دلــت قبـولِ خــدای یگانه‌ام



    شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار




    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 01-05-2016 در ساعت 10:13
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  2. تشكرها 3



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    اسیرم ای خدا کنج قفس شد آشیان من
    نمانده طاقتی یارب دگر بر جسم و جان من

    دهد هر دم در این غمخانه دشمن سخت آزارم
    که می سوزم چو شمعی و شده زندان شب تارم

    سیه کرده تنم را با غل و زنجیر صیادم
    که بی تاب و توان نالانم و از پای افتادم

    الهی راحتم کن زین قفس سیر از جهان گشتم
    که خسته از جفای دشمن و جور و زمان گشتم

    به چاه افتاد گر یوسف من اینجا در سیه چالم
    چه زندانی که با زنجیر بشکسته پر و بالم

    نیاید هیچ کس اینجا در این زندان به دیدارم
    بود این سلسله همدم مرا و مونس و یارم

    دهد زهر جفا دشمن مرا یارب تو میدانی
    که جان از تن رود بیرون و از زندان زندانی

    به یادت ای رضا هر دم به غربت اشک می ریزم
    چنان بسته مرا دشمن که نتوانم ز جا خیزم

    بسوز ای دل که خون ها بر دل موسی بن جعفر شد
    گل زهرا مسموم و چه مظلومانه پر پر شد


    شاعر : محمد مبشری



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  5. تشكرها 3


  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ناله ای سوخته از سینۀ سوزان آید
    وین نوائیست که از گوشۀ زندان آید

    آن چه زندان که سیه چال بود از دهشت
    شب و روزش به نظر تیره و یکسان آید


    های هارون که گرفتار تو شد موسی عصر
    شب و روز تو و او هر دو به پایان اید

    سال ها این پسر فاطمه مهمان تو هست
    هیچ گفتی که چه ها بر سر مهمان آید


    هم دم آن پدر پیر ز چندین اولاد
    طفل اشکی است که از دیده به دامان آید

    امشب از غربت او سلسله هم می نالد
    کآن جگر سوخته را عمر به پایان آید


    کند و زنجیر از آن جان به زندان مأنوس
    نکشد دست اگر بر لب او جان آید

    گر چه این زمزمه خاموش شود تا به ابد
    بانگ مظلومیش از سینه باران آید



    شاعر : استاد سید رضا موید



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  7. تشكرها 3


  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بارالاها سير شد از زندگانى جانم امشب
    تنگ گرديده دلم از دورى طفلانم امشب

    چهارده سالست بى جرم و گنه زندانيم من
    كن خلاصم ديگر از اين گوشه ى زندانم امشب

    باز كن زنجير از پايم مسيب طى شد عمرم
    گوشه ى زندان من بى كس بتو مهمانم امشب

    رو صبا اندر مدينه خواهرم معصومه را گو
    جان بابا از فراق روى تو گريانم امشب


    من كه مى ‏ميرم رضا جان گر بيايى گر نيايى
    مى ‏كشد هجر توام آخر تو را ميدانم امشب

    اين چه زهرى بود هارون بر من دور از وطن داد
    كز شرارش بر سما شد ناله و افغانم امشب


    مى‏ شوم راحت ز رنج و محنت دنياى فانى
    گر روم(تابع) به جنت در بر جانانم امشب




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  9. تشكرها 3


  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    می خواستند داغ تو را شعله ور کنند
    وقتی که سوختی همه را با خبر کنند

    می خواستند دفن شوی زیر خاکها
    تا زنده زنده از سر خاکت گذر کنند

    می خواستند شام غریبان بپا کنند
    تا بچه های فاطمه را در به در کنند

    از ناسزا بگو که چه آورده بر سرت
    می خواستند باز تو را خونجگر کنند


    زنجیر دست شما بسته باشد و
    مثل مدینه فاطمه ات را سپر کنند

    قوم یهود را به مصافت کشیده اند
    تا تازیانه ها به مراتب اثر کنند


    حالا بیا بگو که ملائک یکی یکی
    فکری برای این تن بی پال و پر کنند

    این اشک ها مسافر یک جسم بی سرند
    وقتش رسیده است به آنجا سفر کنند


    ***رحمان نوازنی***


    امضاء



  11. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت
    از بال من شکسته ترین آفرید و رفت

    خون گلوی زیر فشارم که تازه بود
    با یک اشاره روی لباسم چکید و رفت


    بد کاره ای به خاک مناجات سر گذاشت
    وقتی صدای بندگی ام را شنید و رفت

    راضی نشد به بالش سختی که داشتم
    زنجیرهای زیر سرم را کشید و رفت


    شاید مرا ندیده در آن ظلمتی که بود
    با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت

    روزم لگد نخورده به آخر نمی رسید
    با درد بود اگر شب و روزم رسید و رفت

    دیروز صبح با نوک شلاق پا شدم
    پلکم به زخم رو زد و در خون طپید و رفت

    از چند جا ضریح تنم متصل نبود
    پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت


    تابوت از شکستگی ام کار می گرفت
    گاهی سرم به گوشه ی دیوار می گرفت

    ***علی اکبر لطیفیان***

    امضاء



  12. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    وقتی زبان عاطفه ها لال می شود
    زنجیر ها در آینه ات بال می شود

    در فصل گل، بهار تو از دست می رود
    بر شاخه؛ میوه های تو پامال می شود

    دیگر کسی ز ناله ات آهی نمی کشد
    در این سیاهچال صدا چال می شود

    آقا نشان سبز سیادت به دوش توست
    غل ها به روی شانه ی تان شال می شود

    همواره مرد،زینتش از جنس دیگری ست
    زنجیر ها به پای تو خلخال می شود

    دشمن به قصد جان تو آماده می شود
    این طرح در دو مرحله دنبال می شود :

    اول به شأن شامخت شلاق می زنند
    دیگر زبان به هتک تو فعّال می شود

    شعرم بدون ذکر مصیبت نمی شود
    حالا گریز ،روضه ی گودال می شود

    دعواست بر سر زره و جامه و سری
    دارد میان معرکه جنجال می شود


    جواد محمد زمانی

    امضاء



  13. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اين مردمان که قلب خدا را شکسته اند
    دائم غرور آينه ها را شکسته اند
    خورشيد را روانه ي زندان نموده اند
    و حرمت امام منا را شکسته اند
    زنجير دور گردن او حلقه مي کنند
    با تازيانه دست دعا را شکسته اند
    او ناله مي زند و به جايي نمي رسد
    کنج سياه چال صدا را شکسته اند
    با ذکر نام فاطمه دشنام مي دهند
    اينان که قلب قبله نما را شکسته اند
    آقا شنيده ام که امانت بريده اند
    با سعي خويش پشت صفا را شکسته اند
    حالا خدا به داد دل دخترت رسد
    بدجور ساق پاي شما را شکسته اند


    مسعود اصلانی




    امضاء



  14. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    این سان كه چشم اهل دل از خون دل تر است
    بهر عزاى حضرت موسى ابن جعفر است

    خاك زمين شهر مدينه ز داغ او
    چون آسمان سينه ما لاله پرور است


    از ياد زهر و سينه سوزان آن امام
    چشم مواليان حزينش ز خون تر است

    پور امام صادق رهبر به مسلمين
    نور دو چشم فاطمه و جان حيدر است


    با آن كه بود قدرت او قدرت على
    با آن كه علم و دانش او چون پيمبر است

    اما صلاح و مصلحت روزگار بود
    تسليم محض در بر خلاّق اكبر است

    عمرش اگرچه گوشه زندان به سر رسيد
    اما عنايتش به جهان سايه گستر است

    او عاشق لقاى خدا بود و در جهان
    زندان و قصر در نظر او برابر است

    يك روز با صبورى و يك روز با جهاد
    ترويج دين براى امامان مقدر است

    زندان ز شأن و منزلتش هيچ كم نكرد
    يك موى او ز جمله آفاق برتر است


    ما ذره ايم در بر نور جمال او
    او مهر آسمان بود و ذره پرور است

    فردا كه هر كسى به شفيعى برد پناه
    چشم تمام خلق به موسى بن جعفر است


    «خسرو» چه غم ز كثرت عصيان ترا بود
    او شافع گناه تو در روز محشر است



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  15. تشكرها 3


  16. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    هفتمین رهبر دین حجّت دادار توئی
    موسی جعفری و قبله احرار توئی

    نوح آل الهی و مظهر آیات خدای
    ملتزم بحر و لامخزن اسرار توئی

    جان پیغمبر و از نسل حسینی و بتول
    پور والا گهر حیدرکرار توئی

    یار مظلومی و برجمله ضعیفان یاور
    خستگان را همه جا یارو مددکار توئی


    داده هارون جفا پیشه به زندان جایت
    کی سزاوار به رنج و غم آزار توئی

    روزها روزه و شبها به مناجات و دعا
    در ره وصل خدا دیده بیدار توئی


    آنکه در گوشه زندان بلا گشت شهید
    دست و پا بسته به زنجیر گرانبار توئی

    (عباس عنقا)


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  17. تشكرها 3


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi