پس از شهادت امام حسن عسگری (ع)
یازدهمین امام نور، 15 روز پیش از شهادت جانسوزش، نامه هاى متعدّدى براى دوستداران و شیعیان خویش در مدائن نوشت و به كارگزار بیت خویش، ابوالادیان داد و به او فرمود:
امض بها الى المدائن، فانك ستغیب خمسة عشر یوما و تدخل الى «سرّ من رأى» یوم الخامس عشر و تسمع الواعیة فى دارى و تجدنى على المغتسل.
فقلت: یا سیدى! فاذا كان ذلك فمن؟
قال: من طالبك بجوابات كتبى فهو القائم بعدى.
فقلت: زدنى؟
قال: من یصلى علىّ فهو القائم بعدى.
فقلت: زدنى.
قال: من اخبر بما فى الهمیان فهو القائم بعدى.
یعنى: این نامه را بردار و بسوى مدائن حركن كن! بدان كه سفرت 15 روز به طول مى انجامد و پانزدهمین روز كه وارد سامرّا مى گردى، صداى شیون از خانه ام طنین افكن خواهد بود و پیكرم رادر مغتسل براى غسل دادن خواهى دید.
ابوالادیان با اندوهى عمیق گفت: سالار من! اگر چنین رخداد غمبارى در پیش است، پس امام راستین پس از شما كیست؟ بار دیگر آن را معرفى كنید.
فرمود: تو كار خود راانجام بده!هركس پاسخ نامه ها را از تو خواست او جانشین واقعى من است.
گفتم: سرورم! نشانه هاى بیشترى از دوازدهمین امام نور بیان كنید.
فرمود: نشانه دیگر این است كه هر كس بر پیكر من نماز خواند، او امام بر حق است.
باز هم نشانه بیشترى خواستم كه فرمود: هركس همیان یا بسته خاصّى را كه از جایى خواهد رسید، طلبید، او جانشین من است.
و دیگر شكوه و هیبت آن گرامى چنان مرا گرفت كه نتوانستم از جریان همیان پرس و جو كنم.
من نامه هاى آن حضرت را برداشتم و بسوى مدائن حركت كردم. پس از ورود، نامه ها را به شخصیتهاى مورد نظر رساندم و جواب گرفتم و به سرعت بسوى شهر سامرّا باز گشتم و درست همان روزى كه حضرت عسكرى (علیه السلام)پیش بینى كرده بود وارد شهر تاریخى سامرّا شدم و دیدم دریغا كه صداى شیون از بیت رفیع امامت طنین انداز است و پیكر پاك و ملكوتى حضرت عسكرى (علیه السلام) براى غسل آماده است.
جمعیت موج مى زند و جعفر درب خانه ایستاده و گروهى، از جمله دوستداران خاندان وحى و رسالت بهت زده، بر گرد او حلقه زده اند، برخى شهادت یازدهمین امام نور را، به جعفر تسلیت مى گویند و برخى خلافت و امامت او را تبریك و تهنیت.
به خودم گفتم: اگر براستى این جناب، با آن سوابق ننگین بخواهد امام شود، دیگر باید مقام امامت و ولایت را بدرود گفت. چرا كه من او را به خوبى مى شناختم كه مشروبات حرام مى نوشد و در كاخ خلیفه بیدادگر عباسى با همپالكى هایش قمار مى كند و طنبور مى نوازد. بناچار پیش رفتم و چون بسیارى، هم شهادت حضرت عسكرى (علیه السلام) را تسلیت گفتم و هم بر ادعاى امامت او تبریك; امّا با همه وجود د ر اندیشه سخنان امام عسكرى (علیه السلام)و نشانه هایى بودم كه براى امام راستین پس از خویش بیان فرموده بود.