صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 51

موضوع: تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه



    2 ـ رشـد:

    انـجـمن حجتیّه به این دلیل كه حریم حكومت شاه را رعایت مى كرد و الزاماً در مبارزه با بهائیت، بهائى هاى دربار شاه را استثنا كرده بود، خطرى براى رژیم سلطنتى نداشت. بلكه چـون نـیـروهـاى جـوان و مبارز احتمالى را هم به مبارزه با یكى از شاخ و برگهاى درخت تنومند اسـتـعـمار مشغول مى كرد و از پرداختن به اصل درخت و ریشه هاى آن بازمى داشت، مورد تاءیید حـكـومـت شـاه نـیز بود. بخصوص كه خسارت هاى وارده به همان شاخه هم به توسط بهائی هاى قـدرتـمـنـد دربـار جـبـران مـى شـد. از این رو، هیچ مانعى در راه رشد انجمن حجتیه به چشم نمى خورد. انـجمن حجتیه براى جذب جوانان مذهبى و تاءمین هزینه هاى جارى به تاءیید رسمى و كتبى علما و مراجع نیاز داشت. از این رو، كارگزاران انجمن سازمان خود را به گونه اى زیبا در سؤ الات كـتـبـى خـود مـطـرح مـى سـاختند و بعد خواهان تاءیید معنوى و مالى انجمن مى شدند و معمولاً به خواسته خود مى رسیدند. انجمن حجتیه بر اساس ماهیت خاصّ، زمان تشكّل و اهداف آن داراى نیروهاى متفاوتى بود. از مذهبى هـاى مـتـدیـّن تـا مـعـدودى از رجـال نـظـامـى و سـیـاسـى رژیم شاه! از جوانان سطحى و سریع التـاءثـیـر جـامعه تا پخته مردان سیاسى كارى كه با چشم هاى تیزبین خود هم موشكافى مى كـردند و هم حكم صادر مى كردند و هم اجرا مى نمودند! از معتقدین واقعى به حضرت ولى عصر عـجـل الله تـعـالى فرجه الشریف تا كسانى كه وقتى كار به جاهاى باریك مى كشید پشت پا زدن بـه هـمـه اصـول بـرایشان راحت تر از تحمّل سختی ها بود! و هرگز بوى (تقوا) از آنها به مشام نمى رسید. رهبرى این انجمن پس از انقلاب به سختى كوشید تا آن را با عموم ملّت هماهنگ بنمایاند ولى فشار نـیـروهاى مستقل و خودخواهى كه در زوایاى انجمن رخنه كرده بودند آرام آرام چنان اوج گرفت كه حـتـى همان رهبرى را هم به موضعگیرى تند و پرخاشگری هاى غیر مسؤولانه در برابر انقلاب كشانید.

    ایـن پـرخـاشـگـری هـا كـه از چـشـمـان تـیـزبـیـن و ژرف نـگـر امـام راحل (ره) مخفى نبود، كم كم آنچه را كه لااقل از نظر تئورى مى توانست به بازوى توانمندى در جـهـت انـقـلاب تـبـدیـل شـود، از نـظـر واقـعـى بـه عـضـو بـیـمـارى تـبدیل كرد كه چاره اى جز جرّاحى آن نبود و این جرّاحى را همان طبیب مهربان انجام داد كه همواره انقلاب را در حسّاسترین مراحل آن نجات بخشیده بود.

    امـام خمینى (ره) پس از پیروزى انقلاب اسلامى، چندین بار تذكراتى را به صورت محرمانه و یـا بـا كـنـایـه بـه انـجمن دادند، لیكن مشكل حل نشد و سرانجام در پیام 3/12/1367 خود به جـامـعـه روحـانـیّت به طور مفصّل از وجود جمودگرایى در میان برخى از روحانیون ناآگاه و یا آگـاه و وابـسـتـه گـلایـه فـرمـوده، بـا نام بردن از انجمن حجتیه به عنوان یكى از مظاهر این جـریان، به طور صریح آن را و خط عمومى آن را كه خطّ تحجّر باشد محكوم نموده، چگونگى عـمـل آنـان را ریـخـتـن آبـروى اسـلام و مـسـلمـیـن و شـكـسـتـن پـشـت پـیـامـبـر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت معرفى كردند.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه


    3 ـ انحلال:

    انـجمن حجتیه با حكم امام خمینى (ره) كه دستور فرمودند مردم به عنوان اعتراض به سـفـاكـیـهـاى رژیـم شاه از چراغانى نیمه شعبان سال 1357 خوددارى كنند، مخالفت كرد و بدین وسیله سیر نزولى خود را شروع كرد. امام خمینى (ره) دستور مزبور را به خاطر عزاى مردم در سـوگ شـهیدانى كه شاه آنها را به شهادت رسانده بود، صادر فرموده بود. حكومت شاه كه از بازتابهاى دینى این اعتصاب مى ترسید سعى كرد به هر ترتیب كه شده اعتصاب مزبور را نقض كند. انجمن حجتیه عملاً یار حكومت شاه شد و چراغانى مفصلّى برقرار كرد و به این ترتیب آبروى خود را در نزد مردم مسلمان ایران از دست داد. از سوى دیگر، در پى سخنان امام خمینى (ره) در 21/4/1362 كه در آن آمده بود:

    (یـك دسته دیگر هم كه تزشان این است كه بگذارید كه معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بـیـاید، حضرت صاحب مگر براى چى مى آید؟ حضرت صاحب مى آید معصیت را بردارد، ما معصیت كـنیم كه او بیاید؟ این اعوجاجات [كج رویها] را بردارید این دسته بندى ها را براى خاطر خدا، اگـر مـسـلمـید و براى خاطر كشورتان، اگر ملّى هستید، این دسته بندى ها را بردارید و در این موجى كه الان این ملت را به پیش دارد مى برد، در این موج خودتان را وارد كنید و بر خلاف این موج حركت نكنید كه دست و پایتان خواهد شكست.)

    انـجمن حجّتیه چون فكر كرد این سخنان با آنها مرتبط است، در 1/5/1362 با صدور اطلاعیه اى اعلام كرد كه كلیه جلساتش ‍ تعطیل شده است. به نوشته یكى از مسؤ ولان دفتر امام خمینى، اطـلاعـیـه را بـه امـام نـشـان دادیـم و گـفـتـیـم انـجـمـن اعـلام انـحـلال كـرده اسـت. بـه هـنـگـام قـرائت مـتـن اعـلامـیـه، وقـتـى بـه كـلمـه تعطیل برخورد شد، با تبسّم فرمودند:

    (تـعطیل غیر از انحلال است. اینكه فایده ندارد.... این كار اثرى ندارد. آنها كه فاسد هستند، كار خودشان را مى كنند....) واقعیت نیز همین است. انجمن گر چه در سال 1362 به طور نسبى از بین رفت، ولى خط انجمن كـه خـط تـحـجـّرگـرایـى، جـمـود، خشك مقدّسى، مبارزه گریزى، رفاه طلبى، طعنه زدن به انـقـلابـیـون خـط امـام، ایـجـاد تـشـكـیـك در اذهـان مـردم، پـرداخـتـن بـه مـسـائل فـرعـى و حـاشـیـه اى، و... شـده بـود هـنـوز نـمـرده اسـت. ایـن خـط پـیش از انجمن، در طول تاریخ اسلام وجود داشته است و پس از این هم به راحتى از بین نخواهد رفت.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه


    چه كسانى؟



    1 ـ بنیانگذاران:

    بنیانگذار اصلى انجمن حجتیه، شیخ محمود حلبى بود.



    2 ـ رهـبـران:

    در تـمـام مـدّت زندگى انجمن حجتیه، رهبرى آن با شیخ محمود حلبى بود. در این اواخـر، بـه دلیـل سـنّ زیـاد وى، كـارهـاى اجـرایـى انـجـمـن تـوسـط شـخصى به نام سید حسن افـتـخـارزاده صـورت مى گرفت. سید حسن افتخارزاده از اعضاى انجمن شاهنشاهى فلسفه بود. انـجـمـن مـزبـور، زیـر نـظـر فـرح پـهـلوى كـار مـى كـرد. افـتـخـارزاده در سال 1367 به دلیل اهانت به شهدا و برخى از مقدّسات دینى دستگیر شد.


    3 ـ اعضا:

    انجمن حجتیه در میان اقشار مختلف جامعه، افرادى را جذب كرده بود. سطح سواد، درآمد و مـسـؤ ولیـتهاى سیاسى آنها با یكدیگر، تفاوتهاى زیادى داشت. از سرهنگ و مهندس گرفته تا محصّل معمولى در انجمن حجّتیه عضویت داشتند.



    4 ـ انـشـعـاب هـا:

    انـجـمـن حـجـتـیـه تـا زمـان پـیـروزى انـقـلاب اسـلامـى، شـاهـد انـشـعـاب قابل توجّهى نبود. پس از پیروزى انقلاب اسلامى، در نیمه شعبان 1359، آقاى طیّب، كه مسؤ ول كـنفرانسهاى انجمن حجتیه بود، انشعاب كرد و همراه دوستانش، گروهى با نام (عباد صالح) تـشـكـیـل داد. ایـن گـروه، شـش مـاه پـس از تـشـكـیـل، بـا انـتـشـار یـك بـیـانـیـه خـود را منحل نمود. در بیانیه انحلال گروه عباد صالح آمده بود:

    (مـا قصد داریم در جمهورى اسلامى خدمت كنیم و در این راه احتیاج به وجود گروه و دسته خاص نمى باشد.)


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه


    چگونه؟



    1 ـ توجه به مسائل فرعى:

    انجمن حجتیه با اعضاى سطح پایین فرقه بهائیت بحث مى كرد و طـبـعـاً از برخورد با سران آنان كه در دربار شاه و كابینه هویدا و... صاحب موقعیّت بالایى بودند، اجتناب مى نمود. ولى پرداختن به مساءله بهائیت، به عنوان یك فرقه استعمار ساخته، در شرائطى كه سراسر كشور در كار مبارزه اى خونین و فراگیر با ریشه هاى استعمار شده بود، معنایى جز تقدیم مسائل فرعى بر اصلى نداشت.



    2 ـ مـخالفت با مبارزه علیه طاغوت:

    انجمن حجتیه براى اینكه در شرائط ستمشاهى بتواند دوام بیاورد خودش را از شركت در فعالیتهاى مبارزاتى علیه رژیم شاه بازمى داشت ولى این شیوه كم كم در آن انجمن به اصلى بنیادین تبدیل شد و اساسی ترین علت انحراف را نیز باید از همین جا جستجو كرد.

    اعضاى انجمن (درست مثل یهودیانى كه خود را همواره بندگان برگزیده خداوند دانسته اند) خود را هـمیشه از اصحاب خاص ‍ امام زمان (عج) و دوستداران حقیقى آن حضرت تلقى نموده و دیگران را در این زمینه بیگانه یا بى تفاوت مى شمردند و كم كم از جامعه انقلابى جدا شدند و گاهى به حركتهاى انقلابى هم اعتراض مى كردند و بر اساس محكهاى انجمنى خود آنها را به (خوب و بـد) یـا (درست و نادرست) تقسیم مى كردند و گاهى هم رسماً بباد انتقاد مى گرفتند و در حـقـیـقـت بـه مـبـازره عـلیـه مبارزه مى پرداختند. شاید امام خمینى (ره) در این رابطه هاست كه مى فرمایند:

    (... تـرویـج تـفـكـّر (شـاه سـایـه خـداسـت) و یـا بـا گـوشـت و پـوسـت نـمـى تـوان در مـقـابل توپ و تانك ایستاد و اینكه ما مكلّف به جهاد و مبارزه نیستیم، و یا جواب خون مقتولین را چـه كـسـى مـى دهـد؟... و هـزاران (اِنْ قـُلْت) [اشكال ] دیگر، مشكلات بزرگ و جان فرسایى بودند كه نمى شد با نصیحت و مبارزه منفى و تبلیغات جلوى آنها را گرفت....

    در پـانـزده خـرداد 42 مـقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها این بود مقابله را آسـان مـى نـمـود بـلكـه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى گلوله حیله و مقدس مآبى و تحجّر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دورویى بود كه هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را مى سوخت و مى درید....)


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه


    چرا؟



    1 ـ غرور تشكیلاتى:

    وجود تشكیلات تقریباً منسجم كه با جدیدترین شیوه هاى رایج در جهان، سازماندهى شده بود، غرور خاصى براى برخى از مسؤولان انجمن به وجود آورده بود كه بر آن اساس، بسیارى از انتقادات وارده را نمى پذیرفت.



    2 ـ جدا دانستن دین از سیاست:

    ترویج اندیشه جدایى دین از سیاست، یكى از حركتهاى استعمار در جـوامـع اسـلامـى بـوده اسـت. ایـن حـركـت كـه یـكـى از اصـول مـقـدّس بـهـائیـّت بـود مـتـاءسـفـانـه بـراى انـجـمـن هـم بـه عـنـوان یـك اصـل اسـتـراتـژیـك تـجـلّى كـرده بـود و در حـقـیـقـت انـجـمـن حـجـتـیـه در یـكـى از اصول مسائل سیاسى با بهائیت همگام شده بود و متاءسفانه این تفكّر شوم كم كم بوسیله آنها در میان برخى از اقشار مذهبى نیز جاى خود را باز كرد.



    3 ـ رفـاه طلبى:

    رفاه طلبى سبب مى شد تا برخى از مقدس مآبان، از جمله انجمن حجتیه، به بـرخـى از روایـات ضـعـیـف از نـظـر سند یا متن یا دلالت، استناد كنند و آیات و روایات بسیار دیگرى را نادیده بگیرند و شانه از زیر بار مبارزه خالى كنند.


    منبع: سایت - باشگاه اندیشه


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه

    حجتیه بینش یا تشکل؟

    نویسنده : سید محمد ظاهر محمدی


    اخیراً بعضی از رسانه‌ها مطالبی در خصوص فعالیت مجدد جریان حجتیه منعکس ساخته‌اند که نشان از آن دارد که در محافل رسمی هنوز حجتیه را یک تشکل تلقی می‌نماییم تا یک دیدگاه. چنین تلقی باعث شده است که بسیاری از موضع‌گیری‌ها، حرکات و تأثیرگذاری که این بینش به دلیل تسری در مناسبات درونی نظام در تمامی سال‌های پیش از انقلاب انجام داد بر ما پوشیده و نسبت به آن حساسیت نشان ندهیم و صرفاً به دنبال یک تابلو باشیم و حال آن‌که به نظر می‌رسد بسیاری از کلیدداران مدیریت جامعه با غلظت‌های مختلف متأثر از بینش حجتیه بوده و هستند.

    اگر بخواهیم از دیدگاه حجتیه تعریفی فشرده داشته باشیم شاید در اشارات زیر قابل ترسیم باشد:

    حجتیه بینشی با رنگ و لعاب غلیظ مذهبی است که تنها از مجموعه‌ای از شعائر خشک، ظاهری و محفلی تشکیل شده است. آنان دیگرانی جدا از خود را با نگاهی برتری‌جویانه و حذفی به مثابه درجه 2 و غیرخودی می‌بینند. پایگاه اقتصادی این جریان را عمدتاً شیوه‌ی سرمایه‌داری دلالی و شکل متمایزی از بازار تشکیل می‌دهد و خلاصه آن‌که می‌توانیم این بینش را ملغمه‌ای از نگاه تحجرمابانه دینی، شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری دلالی و فرهنگ مصرفی مدرنیته بدانیم.

    جریان حجتیه پس از رخداد 15 خرداد 1342 و سرکوب نظام رژیم پهلوی در شرایطی در عرصه‌ی اجتماعی ایران رخ نمایاند که جوانان پرشور معتقد مسلمان در سنین بین 16 تا 22 سالگی در پی سرپناهی برای ابراز هویت دینی و اعتقادی خود بودند. این جریان در ابتدا با نام انجمن مبارزه با بهاییت و بی‌نگرانی از فضای پلیسی حاکم در همان آغاز راه توانست جمع قابل توجهی از جوانان پاک و بی‌آلایش را در زیر چتر خود و به انگیزه‌ی تضاد کذایی با بهاییت جمع نماید. ایدئولوگ‌های حجتیه همچون حسن‌صباح در ذهنیت اعضای خود هرآن‌چه که می‌خواستند القاء می‌کردند و این توهم را پرداخته بودند که غفلت شود، بهاییت در همه جا فراگیر شده و دیگر از اسلام خبری نخواهد بود. آن‌چه که در این مقطع در رفتار تشکیلاتی انجمن مبارزه با بهاییت به چشم می‌خورد را می‌توانیم در محورهای زیر اشاره کنیم:

    1_ آلودگی به شیوه‌های پراگماتیستی برای نیل به اهداف تشکیلاتی

    2_ برخورداری از پدیده‌ها و جنبه‌های رفاه‌طلبانه و تلفیق با آن دسته از شعائر و تظاهرات مذهبی که به ظاهر تعارضی با آن رفاه‌طلبی نداشت.

    3_ حاکمیت جزمیت فکری و تشکیلاتی به گونه‌ای که جز خود دیگر جریانات را تکذیب می‌کردند.

    4_ اصرار بر عدم دخالت در سیاست و آن هم در زمانی که التهاب ضد استبدادی همه تار و پود جامعه را فرا گرفته بود و اتفاقاً می‌توانست سیاسی‌ترین روش هم محسوب شود.

    5_ مخالفت با جنبش ضداستبدادی به رهبری امام خمینی (ره) از طریق طرح مباحث و ادبیات فقهی.

    جریان حجتیه در آغاز انقلاب با کمرنگ ساختن تابلوی خود با برخورداری از جنبه‌های شماتیک و ظاهری توانست در بعضی مواضع کلیدی از جمله هسته‌های گزینش و آموزش و پرورش نفوذ کند. بروز جنگ تحمیلی، حملات جریانات برانداز داخلی، ناآمادگی نظام نوپای انقلاب و گرفتار شدن بهترین نیروهای صادق جامعه در جبهه‌های جنگ منجر به اشتغال این مواضع کلیدی توسط آنان شد و شد آن‌چه که نباید بشود.

    شاید ضرورت پدیدار شدن جنبش اصلاح‌طلبی که از سال 1376 در جامعه رخ نمایاند پیش از هر عاملی معلول کارکرد جریان نامرئی حجتیه‌ای بود که بی‌هیچ تابلویی در متن نظام قرار داشت. جریانی که در قالب یک بینش و نگاه در این متن رسوخ کرده بود و نه تشکل. در حال حاضر هم برای یافتن ردپای این جریان (ولو اگر به صورت تشکل هم فعالیت نماید) بهتر است به بررسی و نقد بینش‌های مختلف دینی در پیکر نظام و کارکردهای آن بپردازیم. بدون شک بسیاری از اهرم‌های تأثیرگذار موجود هستند که از لحاظ تشکیلاتی ارتباطی با این تشکل ندارند ولی از لحاظ فکری و دیدگاهی با بینش حجتیه از یک خانواده‌اند.

    برای اجتناب از تأثیر و نفوذ این بینش قبل از هر چیز بایستی به دگرگونی اساسی در دیدگاه‌های موجود در نظام بپردازیم و این میسر نمی‌شود مگر آن‌که صاحبان اندیشه با شجاعت و بی‌دغدغه از چماق تکفیر به بررسی قرائت‌های مختلف اقدام نمایند.

    منبع: سایت - باشگاه اندیشه



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه

    کاش "حجتیه" یک جریان فکری بود


    نویسنده : سید محمد ظاهر محمدی

    «غالباً فرمایش امام درباره حجتیه را درست نگرفتند... منظور امام تشکیلات نبود؛ یک جریان بود.»

    سید عباس نبوی که به گفته‌ی خودش با حجتیه از نردیک ارتباط داشته دلایل خود برای اثبات این ادعا را در گفتگو با سوره مطرح کرده است. اصرار او بر تداوم «جریان» حجتیه و قدرت گرفتن دوباره دیدگاه­های آن در سال‌های اخیر از نکات قابل تأمل این گفتگوست:

    من انجمن حجتیه را این‌گونه تعریف می‌کنم: جریانی که تعمق در دینش عوامانه است. متفکران دینی در طرح نظریه دینی و اجتماعی‌شان متعمقانه وارد می‌شوند، دین را می‌سنجند، با دقت دنبال می‌کنند و سعی می‌کنند مبتنی بر اصول و مبانی دینی حرکت کنند. فاجعه از زمانی آغاز می‌شود که عده‌ای در جایگاه اندیشمند و نظریه‌پرداز قرار بگیرند و بخواهند «عوامانه» اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی کنند، این کاری بوده که انجمن حجتیه انجام داده است. به همین دلیل زود رشد کرده است. به جای این‌که تشکیلاتش رشد کند، جریانش رشد کرده است. تأکید بنده بیشتر روی جریان حجتیه است نه تشکیلات آن، این‌که تشکیلات حجتیه چند عضو گرفته، چگونه عضو گرفته، چه سالی گرفته، یک مسئله است و این‌که وقتی با دین عوامانه برخورد می‌کند، جاذبه زیادی دارد و نیروی بسیار جذب می‌کند و به آن‌ها امکان ورود در اندیشه‌ها و مسائل دینی می‌دهد، مساله‌ای دیگر. این کاری بوده که انجمن حجتیه کرده است. آن چند نفر بازاریان خیر که با آن‌ها همکاری کرده‌اند هم خواسته یا ناخواسته در این مسیر پا گذاشته‌اند. به چند نمونه اشاره کنم، دبیرستان‌ها و مدارس راهنمایی فراوانی بین سال‌های 55- 45 در تهران به وجود آمدند و رشد کردند که درونمایه همه آن‌ها بود که می‌گفتند ما در برابر مهندس‌های شاه باید مهندسان مذهبی با ظاهر دینی داشته باشیم. باید بتوانیم یک جوری در این عرصه از پس هم برباییم. وقتی تحصیلات من در مدرسه راهنمایی تمام شد، احساس می‌کردم مدرسه علوی چنین خصلتی دارد، لذا به آن مدرسه نرفتم و برای ادامه تحصیل مدرسه فلسفی را انتخاب کردم. مدرسه علوی به خانه ما خیلی نزدیک‌تر بود، ولی من این اضافه راه را می‌آمدم به خاطر این‌که از مدرسه علوی بدم می‌آمد. در مقابل، مدرسه آذر و دبیرستان خوارزمی مطرح بودند که به فضایی که شاه بر آن سلطه داشت تعلق داشتند. نمونه دیگر آن، مکتب‌های زنانه یا مردانه بود که به وفور در تهران وجود داشت. مثلاً مکتب صادقیه در خیابان آب‌منگل. یادم است که در آن جلسات شرکت می‌کردیم و دوستان زیادی از آن زمان داشتیم که دایماً سر موضوعاتی مثل انجمن حجتیه چه می‌گوید، نسبت آن با دکتر شریعتی چیست و مسئله‌اش با علمای قم چه می‌شود، بحث و دعوا داشتند. آن‌جا بزرگواری که شخصی بسیار سلیم‌النفس و اخلاقی و تاجر چای در بازار بود، فلسفه احکام می‌گفت. آیا واقعاً ما می‌توانیم ارزش و سطح فلسفه دین را این‌طور پایین بیاوریم؟ تا آن‌جا که من می‌دانم، آن بزرگوار از کتاب‌های بعضی از اعاظم مثل مکارم شیرازی چیزی خوانده بود و آن را آب و تاب می‌داد یا از جزوه‌های مرکزی انجمن حجتیه چیزی می‌خواند و می‌آمد برای عده‌ وسیعی از جوانان و نوجوانان محل در منطقه آب‌منگل و ری مطرح می‌کرد. مثلاً در مورد فلسفه حج می‌گفت خداوند ما را به حج دعوت می‌کند و حج مراسمی است برای برقراری اخوت بین مسلمانان تا بیایند در مقابل بهاییان بایستند. آخر حرف‌شان همیشه این بود که ما باید در مقابل بهاییان قد علم کنیم. مثلاً اگر جایی می‌خواهند کسی را استخدام کنند و به نظر می‌رسد بهایی است، نباید بگذاریم استخدام شود. من می‌دیدم بچه‌هایی که در کلاس شرکت می‌کردند اگر دو سؤال قرآنی از او می‌کردند، نمی‌توانست جواب بدهد. جوان نگاه می‌کرد می‌دید این اندیشه قرآنی با سمت و سویی که او تعقیب می‌کند جور در‌نمی‌آید. تعداد زیادی از این جمع 150 یا 200 نفری به تدریج به بن‌بست‌های دینی و فکری رسیدند. من شاهد بودم که بستر نیروسازی برای مجاهدین خلق آن زمان که بعداً منافقین شدند، همینجا بود. یعنی نیرو را می‌گرفتند، با تبلیغ یک دین عامیانه، او را به بن‌بست‌های دینی و فکری می‌رساندند و آخرین حرفهاشان نیز این بود که ما الان باید متوجه خطر بهاییان باشیم و در مورد فساد کلی باید منتظر امام زمان باشیم و هیچ کاری از دستمان برنمی‌آید! نمونه دیگر، بچه‌های مسجد صفاری بودند. بعضی از آن‌ها به جایی رسیدند که از دین بریدند و به آمریکا رفتند. تا آنجا که ممکن بود روحیه‌ی خشنی، به بن‌بست رسیده و این‌که «ما هیچ کاری را نمی‌توانیم انجام دهیم» ترویج می‌شد. در ضمن ژست می‌گرفتند که ما بهترین مسلمان‌های ممکن هستیم. این را جوان نمی‌توانست بپذیرد، بعضی‌ها که در فعالیت‌های مخفی جریان انقلاب مشارکت داشتند، دستگیر شدند و به شهادت رسیدند؛ آن وقت عده‌ای در این مکتب‌هایی که برای خودشان درست کرده بودند، اصلاً عین خیالشان نبود. در وادی دیگر بودند و وظیفه خودشان می‌دانستند که بعد از گذشتن 80 یا 100 سال از آن زمان، به اراجیفی که علی‌محمد باب گفته جواب بدهند و یقه چهار نفر بهایی را که وارد دستگاه شده‌اند، بگیرند.

    جوانی که این را نمی‌توانست بپذیرد آهسته آهسته حالت عصیان به خودش می‌گرفت. یادم می‌آید که همین بچه‌های صادقیه شروع کردند به اجرای نمایشنامه‌های انقلابی. اولین جایی که به آن‌ها اجازه اجرا ندادند، همین مکتب صادقیه بود که بعداً رفتند مسجد صفاری نمایشنامه حجربن‌عدی را اجرا کردند.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه

    مگر ما در مقابل دین پژوهی یا به تعبیر بهتر تفسیر دین توسط روشنفکران مقاومت نشان نمی‌دهیم؟ مقاومت نشان می‌دهیم و مقاومت‌مان نیز به حق است. می‌گوییم آقا! شما عمر و وقتت را صرف مبانی و مزامین دینی نکرده‌ای. اگر هم از آیه یا روایتی استفاده می‌کنی! مقطعی است. به نظر بنده این‌ها از این نظر بدتر ار از این روشنفکران هستند. البته بخش اعظم بچه‌هایی که وارد این جریان می‌شدند، چه جوان‌ها و چه کسانی که سن بیشتری داشتند، عموماً علقه و علاقه مذهبی بی‌غل و غشی داشتند و واقعاً دلسوز بودند. این نبود که هر کدام با انگیزه‌های شخصی خاص یا با برنامه‌ای از پیش تعیین شده وارد این جریان شده باشند و بخواهند به یک جایی برسند. واقعاً می‌خواستند دیانت خودشان را تعمیق ببخشند ولی این جریان شبیه پوست خربزه‌ای بود که ما را به پرتگاه عوامگرایی سر می‌داد. من هیأت‌های معمولی مذهبی مردم را با جلسات این‌ها مقایسه می‌كردم و می‌دیدم چقدر بین این دو تفاوت وجود دارد. یک هیأت مذهبی از شخصیت‌های علمی- مذهبی برجسته دعوت می‌کند. در حسینیه بنی‌فاطمه آن زمان رگه‌هایی از انجمن حجتیه وجود داشت، اما غالب نبود. حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی می‌آمد، جلساتی داشت، بحث می‌کرد گاهی هم فضلای حوزه را معرفی می‌کرد و برای جوانان جلسه می‌گذاشتند. تیپ‌های انجمن حجتیه در کنار این جلسات پرسش و پاسخ، مانوری می‌دادند ولی با وجود امثال آقای مکارم جایی برای آن‌ها وجود نداشت. در همین حسینیه اصفهانی‌ها در خیابان آب‌منگل فضلای حوزه را دعوت می‌کردند. آن‌ها بحث‌های بسیار زیبایی را مطرح می‌کردند و به اشکالات جواب می‌دادند. آقای مطهری در مسجد ارک سخنرانی و بحث‌های خوبی می‌کرد. اما در جلسات حجتیه عده‌ای که صبح تا شب مشغول کارهای خودشان هستند، غروب می‌آمدند تعدادی جوان را دور خودشان جمع می‌کردند و هر چه می‌خواستند به نام دین به خورد آن‌ها می‌دادند. آهسته آهسته امواجی از این حرکت به حوزه قم هم رسید و به تدریج این توهم برای علما ایجاد شد، یا انجمن حجتیه برای آن‌ها این توهم را ایجاد کرد. که موضوع اصلی ما این است که بهاییان می‌خواهند موضوع امام زمان را برای ما مخدوش کنند و ما باید در مقابل آن‌ها بایستیم.

    یک نمونه دیگر بگویم که تفاوت‌ها را نشان دهد. بچه‌ها آمدند و نمایشنامه حجربن‌عدی را بازی کردند و به آن مشکلات و مضیغه‌ها دچار شدند و عده‌ای هم به زندان افتادند. مجموعه انجمن حجتیه این بچه‌ها را بی‌پناه گذاشت. از آن طرف یکی از نمایشنامه‌هایی که این‌ها ترویج می‌کردند، نمایشنامه «بهلول» بود. من خودم در فاصله شرکت در جلسات آن‌ها در این نمایشنامه بازی می‌کردم. هدف از ترویج این نمایشنامه چه بود؟ الان که نگاه می‌کنم می‌بینم این‌ها آدم‌هایی بودند که به چیزی که بسوزاند دست نمی‌زدند. در این نمایشنامه، بهلول هارون‌الرشید را نصیحت می‌کرد. هدف این رویه آن است که به افراد بگوییم نباید از نصیحت دست بردارید، مدام نصیحت کنید تا دین را زنده نگه داریم.

    کسانی که فیلم‌های کمدی را بین جوان‌ها به صورت پیشتاز ترویج می‌کردند، همین جریان حجتیه بود. چرا فیلم‌های کمدی را ترویج می‌کردند؟ می‌گفتند نمی‌شود که نگذاریم بچه‌ها سینما بروند، بالاخره جذب سینما می‌شوند.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه


    از طرف دیگر همه چیز سینما را قبول نداریم پس باید یک سینمای کوچک بسازیم و با آن بچه‌ها را سرگرم کنیم. من نمی‌گویم این ایده بد بود، ولی وقتی با شرایطی مواجه‌اید که هر هفته شاهد تعقیب و دستگیری کسانی هستید که در راه انقلاب تلاش می‌کنند و حتی اخبار و روزنامه‌های زمان شاه نیز این بحث را مطرح می‌کند باید سینمای کمدی را ترویج کنیم؟ به همین دلیل بود که این‌ها از اسم امام می‌ترسیدند، همیشه می‌گفتند اسم امام را مطلقاً نبرید، خودشان هم نمی‌بردند. به یاد ندارم آن زمان که امام به عنوان امام مطرح شد، افرادی که من از بدنه این جریان می‌شناسم هیچ وقت نام او را به عنوان امام ذکر کرده باشند. همیشه تعبیر به آقای خمینی می‌کردند. در بیشتر جلسه‌های‌شان در تهران برنامه‌ای کلی داشتند (اگر اسنادی مبنی بر نقش ساواک در این موضوع وجود دارد، باید بررسی شود) می‌گفتند: آقا! مرجعی را که می‌خواهی به مردم معرفی کنی از ایران بیرون ببرید. دوم این‌که آقای خمینی را معرفی نکنید. این‌ها معمولاً آقای خویی را موکداً معرفی می‌کردند. شاید خنده‌دار به نظر برسد که جوانان با نشاط جذب یک جریان مثلاً دینی می‌شدند که تا نیمه‌های شب بر سر شمردن فضایل آقای خویی و مقایسه‌ی آن با فضایل و ویژگی‌های امام بحث می‌کردند.

    یادم است به اردو رفته بودیم مشهد. تقریباً نیمی از این اردوی دو هفته‌ای به این دعوا گذشت که امام برتر است یا آقای خویی اعلم است. آن‌ها نیز فهرستی مفصل از جوانب مختلف آماده کرده بودند که ثابت کنند آقای خویی اعلم است. این حرکتی که دین عوامانه را ترویج می‌کرد بعدها هم چیزی برایش باقی نماند. یعنی سال 56- 55 که آرام آرام گروه «فرقان» راه افتاد و «آرمان مستضعفین» تشکیل شد، بخش زیادی از این‌ها از دل حجتیه جوشیدند. این گروه‌های عصیان از درون مجموعه و حرکت جریان حجتیه پدید آمدند. انجمن تمام کارش این بود که برای یک جوان ثابت کنند این دینی که برای شما توضیح می‌دهیم دارای اعتبار و عقلانیت و ارزش کافی و لازم نیست! وقتی جوان به اینجا می‌رسید، این‌ها را ترد می‌کرد و به دنبال راه دیگری می‌رفت.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تاریخچه ی پیدایش انجمن حجتیه



    * چه چیزی باعث شد که این انجمن ماندگارشود؟ یعنی از زمان نهضت نفت که آقای حلبی به نفع آیت‌الله کاشانی در آن نهضت فعال بود، لااقل حدود 30 سال باقی ماند. علت آن چیست؟

    - دو خصلت در این حرکت و جریان وجود داشت که به نظر من هر جریانی واجد آن باشد در جامعه ما و در میان متدینان دوام پیدا خواهد کرد.

    خصلت اول این بود که زمینه وسیع و سریع الوصولی از تفسیر عوامانه دین فراهم کرده بود. بدیهی است که این می‌تواند در وهله‌ی اول نیروها را جذب کند. هر چند که ممکن است در دراز مدت همان نیروها را از دست بدهد. یعنی هر کس بکوشد دین عوامانه‌ای را ترویج کند و به مردم بگوید که بیاییم بین آنچه در قرآن و روایات آمده و چیزی که ما الان اولویت خودمان تشخیص می‌دهیم، جمع می‌کنیم و این دو را به نحوی سازگار کنیم، می‌تواند بخش زیادی از مردم را به خود جذب کند. اینگونه برای دین بریدن و دوختن، نیروی بسیاری را جذب می‌کند و زمینه بسیاری را فراهم می‌آورد، اما خطرش هم زیاد است و البته به همین وسیله هم ماندگار می‌شود. حتی امروز کسانی که با این جریان رشد کرده و با آن خو گرفته‌اند، بعد از گذر این انقلاب و جنگ تحمیلی و این همه شهید دادن، همچنان ذهنیت آن‌ها با همان نگاه‌ها و برداشت‌ها پابرجاست. ما ضربه بزرگی از همین‌جا خورده‌ایم.

    این‌ها در جمع مطرح می‌کردند ما 10 شبهه داریم که برای آن‌ها دنبال پاسخ می‌گردیم. مثلاً چرا مردان دو برابر زنان ارث می‌بردند؟ می‌خواستند در جریان این مجادله که به قول خودشان یک طرف بهاییان بودند و طرف دیگر هم کمونیست‌ها، فوری یک جواب عندالورود پیدا کنند. کسی در تحقیقات علمی خودش ادعا کرده بود که وقتی مادری به پسر خود شیر می‌دهد، وزن حجمی شیرش بیشتر از زمانی است که فرزند او دختر است. بعد این‌طور بحث می‌کردند که چون حجم شیری که به پسر داده می‌شود بیشتر از حجم شیری است که به دختر داده می‌شود بنابراین حکم ارث همین است. کدام جوان می‌توانست این استدلال را بپذیرد؟

    این‌ها سوادی نداشتند نه سواد علمی قابل قبول و منطقی و نه سواد دینی قابل قبولی. آن وقت وارد می‌شدند و می‌خواستند دین را به علم بدوزند و علم را به دین. طبیعی بود که عوامگرایی پیش می‌آمد.

    دلیل دوم ماندگاری این‌ها بود که توانستند از بعضی مراجع تقلید اجازه هزینه وجوهات شرعیه در برنامه‌های کلی خودشان را بگیرند که این به معنای تضمین پشتوانه مالی این حرکت بود. اجازه استفاده از وجوهات به این انسان متدین آرامش می‌دهد که دارد وجوهاتش را در راه خدا و برای رشد معارف اسلامی هزینه می‌کند.

    این‌ها در چشم بسیاری از علما و مراجع تقلید جایی برای خودشان باز کرده بودند. همین قدر می‌پرسیدند آقا! اجازه می‌فرمایید در این مسیر مخارجی صرف بشود، ایشان هم می‌گفتند بله ما به شما اعتماد داریم بروید هزینه کنید. برایشان مهم نبود که مثلاً در محله سرچشمه در هفته‌ی گذشته 4 نفر دستگیر یا مفقود شده‌اند، لااقل برویم به زن و بچه‌شان برسیم، یا لااقل یک‌بار رساله امام را چاپ کنیم.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi