۲) عدل
بدین معنی که: دادگر است و به کسی ستم نمینماید و کاری را بدون حکمت انجام نمیدهد، بنا براین هرچه را میآفریند و روزی میدهد و آنچه را میدهد و باز میستاند از روی مصلحت است اگرچه ما نمیدانیم. همانطوری که اگر دکتری به بیمار خود داروئی داد میدانیم که: در آن مصلحتی است گرچه آن مصلحت بر ما پوشیده باشد بنا بر این اگر دیدیم: خداوند متعال کسی را ثروتمند و دیگری را تهیدست نموده، و یا به یکی شرافت بخشیده و به دیگری نبخشیده، یا یکی را مریض کرده و دیگری سالم است، و از این قبیل کارها... باید عقیدهمند باشیم که: همه اینها از روی حکمت و مصلحت است گرچه ما به حکمت آن پی نبریم.
چنانچه در روایت آمده که حضرت موسی(ع) از خداوند درخواست کرد: برخی از دادگریهای خود را که در ظاهر مشکل میآید باو نشان دهد، خداوند باو فرمود که: به صحرا رود و بر سر چشمه آبی در کمین بنشیند تا جریانی را مشاهده کند. موسی (ع) بدانجا رفت و دید: اسب سواری در سر چشمه پیاده شد و پس از رفع احتیاج از آنجا دور شد ولی هنگام رفتن فراموش کرد کیسه پول خود را همراه ببرد. پس از چندی کودکی آمد کیسه را برداشت و رفت سپس پیر مرد کوری از راه رسید و میخواست وضو بگیرد که دراین هنگام مرد سوار برگشت و چون کیسه پول خود را ندید پیر مرد نابینا را بسرقت پولش متهم ساخت، کشمکش بین این دو در گرفت تا اینکه بالاخره اسب سوار کور را کشت. خداوند به موسی وحی فرمود که: اسب سوار مال پدر کودک را دزدیده بود، مال را بورثه پدر: (همان کودک) برگرداندیم و کور پدر اسب سوار را کشته بود که اینک به کیفر خود رسید. این بود نمونهای از عدل و دادگستری خداوند، گرچه از نظر کوتهبین ما درست نیست.