صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 32

موضوع: سی ساغر سحری، ترجمه ادبی دعاهای ماه رمضان + متن کامل کتاب - اثر محمد رضا مروارید

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    جديد سی ساغر سحری ، ترجمه ادبی دعاهای هر روز ماه مبارک رمضان + متن کامل کتاب - اثر محمد رضا مروارید












    «سی ساغر سحری»

    اثر محمد رضا مروارید


    ترجمه ادبی دعاهای هر روز ماه مبارک رمضان

    + متن کامل کتاب



    به گزارش خبرنگار تارنمای آیه های انتظار از شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) - "سی ساغر سحری نوشته محمد رضا مروارید نگاهی است به دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان. مروارید درباره ی این کتاب می گوید:

    هر چند در پارسی‌شده‌ی اين راز و نيازها، اصلی‌ترين بن‌مايه‌های پناهان در متن آمده، و تابشی از آن سی آينه‌ی معنوی بر پهنه‌ی آن بازتابيده، هرگز اما خود را به واژه‌های آن پابند ندانسته‌ام، که برگردان عريان، هيچ‌گاه بلندای آن نيايش‌ها را برنمی‌تابد، پس گاه بر آن افزوده‌ام، گاه از آن کاسته‌ام، اين سو رفته‌ام و آن سو غلتيده‌ام و چونان گوی سرگردان، خويش را اندر خَم چوگان او نهاده‌ام تا آن را به زبانی همگانی واگويه کنم.

    اين سی ساغر سحری پيشکش همه‌ی کسانی باد که امروز همه مهمان آن ساقی جان‌ها شده‌اند و ديده به آن باده‌ای دوخته‌اند که بر برگ و گياه آنان ببارد و جانشان را طراوت دهد. نوشتان باد!



    ویرایش توسط شهاب منتظر : 17-07-2014 در ساعت 20:30
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض








    متن کامل این کتاب که از سوی نویسنده در اختیار شفقنا قرار گرفته است در پی می آید:


    سی ساغـرسحری

    دعاهای روزانه‌ی ماه مبارک رمضان

    محمدرضا مرواريد

    تقديم به روان پاک پدر


    پيش‌نيايش

    رمضان که می‌رسد ديگرگونه می‌آيند زمين و زمان؛ شب چراغان می‌شود و نورباران، روشن‌تر از روز. و آفتابِ نيمروزِ تموز، مهربان‌تر می‌تابد؛ چونان حرير. فانوس‌های فروزان خانه‌هامان که آن‌ها را از افطار تا سحر در جای‌جای سرامان می‌آويزيم؛ به سان ستاره‌های سپهر، می‌درخشند. و اخترانِ ديدرس‌های دور، هم‌نور با دل‌های سپيدمان، چشمک می‌زنند.

    درهای آسمان پهنه‌ور را گوييا گشوده‌اند؛ که نور می‌ريزد از فراز، که مهر می‌بارد از آن روزن‌های روشن بالای سر. آسمان را با زمين، گرهی از نور زده‌اند، و ما مانده که آسمان بالا آيا فروتنانه فرو آمده و سر بر زمين ما نهاده و خاکِ زير پای انسان را بوسه زده؟ يا اين انسانِ خاک‌نهاد است که بال درآورده، و تنها در اين سی روزه‌ی رمضان، تا بيکران آسمان پرِ پرواز گشوده است؟

    راز اين برتری رمضان را کجا بايد سراغ گرفت؟ سرّ اين سنجه را کجا بايد جست؟ که گفته‌اند: يک شب از اين ماه کجا و هزار ماه!؟

    يک ماه رمضان، يک شب قدر، هزار ماهِ در ترازو . . . رازهايی از عنصر زمان در گستره‌ی روزگاران و «اين نشان بدايت عشق است» که عشق از زمان می‌آغازد. نخستين گام، يافتن همان گاهی است که شعله‌های شوق را بايد در آن افروخت : بزن‌گاه؛ گاهِ آتش افروختن، شعله زدن، زبانه کشيدن و دل و سر را در سودای دوست دادن.

    و زمان را بايد شناخت و گاه را غنيمت بايد شمرد و در آغوش بايدش گرفت؛ چونان گوهری تابناک که هر از چندی، باری از دل خاک تيره برمی‌آيد و جلوه می‌کند و باز غبار روزگاران بر آن می‌نشيند و رخ می‌پوشاند تا گاهی دگر و بزن‌گاهی دگر.


    ماجرای اين راز سر به مُهرِ گاهِ رمضان را در سرّ نهانِ جای کعبه هم بايد کاويد؛ چونان که رازهای ديگر گاه‌ها را با اسرار ديگر جاها، که حکايتی است اين زمان و مکان را در گستره‌ی آيين‌های مينوی، از کران تا کران، و آن را نمونه‌ها بسيار است، از خرد تا کلان که «گر مجال گفت بودی، گفتنی‌ها گفتمی».


    رمضان که می‌‌آيد فرشته‌ها همه گوش می‌شوند برای شنيدن نغمه‌ی نيايش‌های خاک‌نشينان سوخته‌دل، تا اين نغمه از کدام دل آتش‌گرفته برخيزد، و کدام دلبر را بخواند، و چه خواهشی بر زبان آرَد، و چه مايه طلب کند؛ که «به قدر روزنه افتد به خانه نور قمر»


    رمضان همان برترين گاهِ نيايش است، بهار دعا و زمانه‌ی شکفتن گل‌های خواهش. بايد چالاک برخاست و با سوز دل خواست و عاشقانه خانه‌ی محبوب را جست، و بی‌باکانه راه او را پيمود و در انتظار سحر نشست و دانست که «تا تو قدم در ننهی، خود سحری می‌نشود».


    . . . و برترين خواسته‌ها همان‌ها است که بر زبان برترين بندگان آمده؛ نيايش‌هايی که نشانی از آن‌ها در ميراث اسلامی ما بر جا است؛ «دعاهای مأثور» که نياييدن به همان زبان، و همان بيان، پالاينده‌ی روح است و صفادهنده‌ی جان. خواستن با آن واژه‌ها است که از يک سو آرام جان روزه‌داران است و از ديگر سو، تشنگی‌افزای لب فروبستگان از آب و نان. دعاهايی که شماری بلند است، فراخور حال مناجاتيان؛ چونان نيايش ابوحمزه؛ انبانی از معرفت. و شماری کوتاه، ساغرهايی خورندِ همگان؛ به سان همين سی دعای روزانه که از بام سحر تا شام افطار می‌توان نسيم بهارانه‌ی آن را جرعه‌جرعه نوشيد، و باغ دل را يک روز با آن طراوات داد، گو اين «که باغ می‌نشود از دم بهاری سير».


    £


    هر چند در پارسی‌شده‌ی اين راز و نيازها، اصلی‌ترين بن‌مايه‌های پناهان در متن آمده، و تابشی از آن سی آينه‌ی معنوی بر پهنه‌ی آن بازتابيده، هرگز اما خود را به واژه‌های آن پابند ندانسته‌ام، که برگردان عريان، هيچ‌گاه بلندای آن نيايش‌ها را برنمی‌تابد، پس گاه بر آن افزوده‌ام، گاه از آن کاسته‌ام، اين سو رفته‌ام و آن سو غلتيده‌ام و چونان گوی سرگردان، خويش را اندر خَم چوگان او نهاده‌ام تا آن را به زبانی همگانی واگويه کنم.


    اين سی ساغر سحری پيشکش همه‌ی کسانی باد که امروز همه مهمان آن ساقی جان‌ها شده‌اند و ديده به آن باده‌ای دوخته‌اند که بر برگ و گياه آنان ببارد و جانشان را طراوت دهد. نوشتان باد!



    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض












    اللّهمّ اجعَل صِيامی فيه صِيامَ الصّائمين

    و قيامی فيه قِيامَ القائمين
    وَ نبّهنی فيه عَن نومةِ الغافلين
    وَ هب لی جُرمی فيه يا إله العالَمين
    وَ اعفُ عنّی يا عافياً عَن المُجرِمين!

    خدايا !
    تو خود مَرا در پی خويش کشاندی
    و در راه سُتوار و هموارت راندی
    و به روزه‌‌ام فرا خواندی
    تو خود مرا گفتی که از بام تا شام، خوراک و نوشاک واگذارم
    و چشم و گوش و زبان خويش پاس دارم

    امروز آغازين روزی است که از سحرگاهان نقره‌ای
    به صف روزه‌داران پيوسته‌ام
    دهان از هر خوردی بَربسته‌ام
    و در پیِ پيمان تو نشسته‌ام

    پس بار الها !
    روزه‌ام را آن‌سان بگردان که بر روزه‌دارانِ راستين می‌پسندی
    و مرا آن گونه به ريسمان سُتوارِ خويش بر بَند که
    دوستان خاص خود بِدان می‌بندی

    روز آفرينا !
    شب همه شب، روزنه‌هايی فراخ می‌گشايی
    و بندگانِ از بند رهيده‌ات را
    که به کرانه‌های امن دريای رحمت تو رسيده‌اند، می‌ستايی
    روزه‌ی روزانه را براتِ پذيرش نيايش‌های شبانه می‌خواهی
    و با راز و نيازی هر چند کوتَه، از بار جانکاهِ گناهِ بندگانت می‌کاهی

    آنان که در تاريکای شامگاهان دست نياز به سوی تو دراز می‌کنند
    و نام‌های زيبای تو را با آهنگی دل‌انگيز آواز می‌کنند
    پاسخی زوتَر می‌ستانند
    و توسن تازانِ خويش خوش‌تر می‌رانند

    بار پروردگارا !
    بيداری سحرگَهان مرا بپذير
    و مرا نيز در شمار بندگان شب‌زنده‌دارت دست بگير

    جان‌بخشا !
    روزه را جان‌مايه‌ی بيداری جانِ شيفته‌ی ما نهاده‌ای
    و با ناخوردن و ناشاميدن، ما را فَرافرشته گردانده‌ای
    ما غفلتيان اما، آن‌سان در خواب سنگين آسان فرو شده‌ايم
    که گوييا مرده‌ايم و گمشده‌ايم
    جز با سيلی‌های پياپی تو که
    خود نوازش‌گرِ رخسار ما است
    از رؤيای ديرين خويش به در نمی‌آييم
    و جز با بيدارباش‌های پيوسته‌ات که
    هوش‌بخشِ اندام‌های رنجور و تبدارِ ما است
    خواب نوشين وا نمی‌نهيم
    تنها اين تويی که ما را بيدار می‌نُمايی
    و سنگينی خواب از ديدگان خسته‌ی ما می‌رُبايی

    کردگارا !
    در نخستين روز ماه رمضان
    ما را از خوابی که غفلت‌زدگان را فرا گيرد، وا رَهان

    خدايا !
    در بی‌آبانِ گنه سرگشته‌ايم،
    فرمان تو ناديده
    و دستور تو ناشنيده
    رخشِ خويش خوانده
    و به اين سو و آن سو رانده‌ايم
    نه چشم از ناپسند بسته‌ايم
    نه از بندِ نيرنگ‌های رنگ‌رنگ رسته‌ايم
    اينک به اين خوشيم که اذانِ رمضان در آذانِ ما نشسته
    و گل‌های رحمت رُسته
    اميد به اين بسته‌ايم که
    در نخستين روز سپيدِ اين ماه نورانی، عهد خويش از سر گيريم
    و پيمانِ خويش بپاييم تا بميريم

    مهربانا !
    که همه‌ی جهان و جهانيان بر سفره‌ی رحمتِ بی‌منت تو نشسته‌اند
    و دل به بخشايشِ سربه‌سر جان‌بخشِ تو بسته‌اند
    از کَرد‌های ناپسندِ من درگذر
    و مرا در حلقه‌ی ياران در آور

    آمرزگارا !
    که همه‌ی ناخوش‌کرداران اميد آمرزش از تنها تو دارند
    و توبه‌پذيریِ تو را چشم‌انتظارند
    نافرمانی‌های فراوانی را که از من فرمان‌گريز ديده‌ای فرو پوشان
    و مرا در حسرت مَنشان




    ویرایش توسط شهاب منتظر : 03-07-2014 در ساعت 08:35
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض










    اَللّهمّ قرّبنی فيه إلی مَرضاتِک
    وَ جنّبنی فيه مِن سَخَطِک و نَقماتِک
    وَ وفّقنی فيه لِقرائة آياتِک
    برحمتِک يا أرحم الرّاحِمين!

    ای خدا !
    من تو را معشوقی دانم که به سودای شورانگيز عشقت دل باخته‌ام
    و خود به شيفته‌ای مانَم که سوی کاروان پرشور عاشقانت تاخته‌ام
    من از رسم عاشقانِ دل‌سوخته آموخته‌ام که خرسندی‌ات پيشه کنم
    و چشم به اين دوخته‌ام که از خَشمت انديشه کنم
    اگر آن را بسازی
    من عشقی زيباتر بازم
    و اگر تو خود بخواهی
    من از دامنه‌ی ترس و هراسم می‌کاهم

    ايزدا !
    پس در دومين روز از اين ماه، مرا به اين دو خواسته رَه بنما :
    از خشنودی‌ات افسرِ بهره‌ای مرا بر سر نِه
    و از شعله‌های خشم و انتقام خويش رهايی‌ام ده

    خدايا !
    رمضان است و بهار قرآن
    با روزان و شبانی همه نورباران
    به هر برزن و کويی که روانه شويم
    از نغمه‌ی دل‌انگيز آيه‌آيه‌ی کتابت ديوانه شويم

    رمضان است و همه جا عشق باريده
    و زمزمه‌ی آيات تو تا نهان‌خانه‌ی همه‌ی شيفتگان تو کشيده

    بهار آفرينا !
    مرا نيز بر سفره‌ی رنگ‌رنگ عشقت مهمان کن
    و به کامی که خود در کامم می‌کنی قرآن‌خوان کن
    از هر که به لطف و مهربانی شهره است، تو مهربان‌ترينی
    پس اميد آن دارم که غبارِ غم از چهره‌ی اندوه‌آلودِ من نيز برچينی.




    ویرایش توسط شهاب منتظر : 03-07-2014 در ساعت 08:34
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض










    اَللّهمّ ارزقنی فيه الذِهن و التنبيه
    و باعِدنی فيه مِن السّفاهة و التمويه
    و اجعَل لی نصيباً مِن کل خير تنزل فيه
    بجودک يا أجود الاجودين

    خدايا !
    بزرگیِ تو آن گونه است که خواستن‌های خُرد از تو نَشايد
    و سترگی‌ات آن‌سان که زبان مرا به نيازهای کلان گشايد
    من آن اندازه ناتوانم که
    جز به ياری تو، دست يازيدن به هيچ کاری را يارَستن نتوانم
    و اگر بر گرد آستان تو نگردم، سرگشته می‌مانم و حيرانم

    مايه‌ی انسان انديشه‌ی او است
    و آگاهی دغدغه‌ی هميشه او
    اگر هوش از او بِستانی
    چنان است که تشنه‌ای را در کويری خشک بنشانی
    و اگر او را ناآگاه خواهی
    از زندگی‌اش چه مانَد؟ جز سياهی و تباهی؟
    اما تو بخشنده‌تر از آنی که چنين روا داری
    و دهنده‌تر از آن که اين بنده‌ی بينوايت را به هوش، شايسته نشماری

    ای بخشنده !
    در اين روز بهره‌ای از تيزهوشی، روزی‌ام کن
    و آن را مايه‌ی بهروزی‌ام کن
    و دانا و آگاهم ساز
    ای خدای بنده‌نواز!

    يزدانا !
    هوش چراغِ راه من است
    و نادانی مايه‌ی تباه من
    تو خود مرا آموخته‌ای که دانش نورِ تابان است
    و آگاهی مشعلِ رخشان
    سياهی‌های اين بيهوده‌سرا را جز با فانوسِ دانش نتوان پيمود
    تباهی‌های اين بيغوله‌جا را جز با آتشِ آگاهی نشايد زدود
    عطش را از سينه‌ی چاک‌چاک اين کوير تشنه
    جز با زلال فهم نتوان ربود

    پس ای که بنده‌ات را دوست می‌داری
    و او را به پرستش خويش می‌گماری
    تاريکی نادانی از من بزدای
    و مرا از پلشتی بپالای

    مهرورز خدايا !
    دستان بخشنده‌ی تو هماره بارانی از شکوفه بر سر مردمان می‌ريزد
    و از پهن‌دشت رحمت تو، بهاربهار گل برمی‌خيزد
    از اين صحرای پرشکوفه بهره‌ای آيا مرا نيست ؟
    از اين باران رحمت مرا نصيب آيا چيست ؟

    امروز چشم به آسمان تو دارم
    و به رحمت‌های بسيارت اميدوارم

    ای از همه بخشنده‌تر !
    ای بخشندگان را مراد و سرور !
    هر چه خواهم از تو خواهم
    که بی لطف و محبت تو، سرگشته و گمراهم
    مرا درياب!


    ویرایش توسط شهاب منتظر : 03-07-2014 در ساعت 08:33
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض









    اَللّهمّ قوّنی فيه علی إقامة امرک
    و أذقنی فيه حلاوة ذکرک
    و أوزعنی فيه لاداء شکرک،بکرمک
    و احفظنی فيه بحفظک و سترک
    يا أبصر الناظرين



    خدايا !

    دين تو مايه‌ی زندگی است
    و پيروی از تو آيين بندگی
    آن که سر بر آستان پرستش تو نهد
    و گوهر جان خويش وقفِ برپايیِ دستور تو کند
    رسم بندگی نيک به جا آورده
    و آيين عبوديت گزارده

    آن که از سحرگاهان تا گاهِ خفتن، گامی که می‌زند برای تو باشد
    و کلامی که می‌گويد در ثنای تو
    شايسته‌ی آن است که بنده‌ی تواَش خوانند
    و سزاوار آن که در شمار مخلصان نابَت نشانند
    و به اين سرمنزل کس نخواهد رسيد،
    مگر به نيرويی که از ذات پاک تو ستانَد
    و هدايتی که همو او را به راه بندگی کشاند

    نيرو بخشا !
    مرا شوری دِه که منشور زندگی‌بخش تو برپا دارم
    و فرمان تو به جای آرم

    ای نامت بلند !
    آوردن نام پاک تو افق زندگی مرا رنگ می‌دهد
    و ياد خوش تو در کامم شيرينی می‌نهد
    نام زيبای تو را که زمزمه می‌کنم
    روزنه‌هايی از بهشت بر من گشوده می‌شود
    و ياد روح‌بخش تو را که در انديشه‌ام می‌رانَم
    رايحه‌ای خوش به مشام جانم می‌دود
    وه که آن‌گاه، چه رؤيايی شيرين در روح خسته‌ام جان گيرد!
    و چه اقيانوسی آرام در روانِ من روانی پذيرد!
    چه شود اگر امروز بر من منّت نهی
    و کامم را به يادَت حلاوت دهی؟

    خدای من !
    من بنده‌ای حقيرم و تو خدايی بزرگ
    من انسانی خـُردم و تو آفريننده‌ای سترگ
    از بَر و ميوه‌ی آبدار درخت پرشکوفه‌ات پيوسته می‌چينم
    و هماره تو را در داد و دهش می‌بينم
    نعمت‌هايت بر من سرشار است
    و منّت‌هايت بر من بسيار
    سپاس اين همه، شدنی نيست، جز به کارسازی تو
    و شکر اين همه به جا نيايد، الاّ به بنده‌نوازی تو
    رسم بزرگی را به جای آور و بر من منت نِه
    و کَرم کن و راهَم نشان دِه
    تا سر و پای خويش در آن گذارم
    و نعمت‌های بسيارت برشمارم
    بی‌گمان، آن‌گاه درمی‌يابم که مرا نه توان شمردن نعمت‌هايت باشد
    و نه امکان به جای آوردن سپاس کرامت‌هايت

    مهرآفرينا !
    نه يک روز، نه يک ساعت
    که يک دم اگر دست پُرمهر و محبت خويش از سَرم برداری
    و مرا به حال خودِ خويشتنم واگذاری
    آن دم، مرگ من باشد
    و هستی‌ام سراسر فرو پاشد
    نه يک روز، نه يک ساعت
    که يک دم اگر پرده‌ی عيب‌پوش از کرده‌های من برگيری
    آن دم، کوس رسوايی‌ام بر سر کوی و برزن نواخته شود
    و طشتِ آوازه‌های دروغينم از بام بلند خودخواهی انداخته شود

    حافظا !
    مرا در سراپرده‌ی امن خويش راهی ده
    و از رسوايی‌ام رهايی ده
    اگر آدميان ديده‌ی خويش
    برای يافتن و ديدن و نُماياندنِ هزاران عيبِ پيدا و پنهان،
    بينا می‌شمارند
    و اگر چشم‌هايی را برای بدنامیِ اين و آن می‌گمارند
    تو از همه‌ی آن‌ها ديده‌وَرتری
    و به سزا دادن بندگانت سزامندتر

    ویرایش توسط شهاب منتظر : 03-07-2014 در ساعت 08:32
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض







    اَلّلهُمَّ اجعَلنِی فِيه مِنَ المُستَغفِرين
    وَ اجعَلنِی فِيه مِن عِبادِکَ الصّالِحينَ القَانِتين
    وَ اجعَلنِی فِيهِ مِن أولِيائِکَ المُقرَّبين
    بِرَأفَتِک يَا أرحَمَ الرَّاحِمين



    خدايا!

    بار گناه بر دوشم نشسته
    سنگينی نافرمانی‌ها کمرم شکسته
    کو حبيبی که بِدان پناه گزينم؟
    و کجاست آن دستانِ روانْ‌درمانگری که از آن درمان خواهم؟
    هر چه می‌جويم، تکيه‌گاهی نمی‌يابم
    و بر گِرد هر که می‌گردم، پاسخی نمی‌شنوم
    چه کنم با اين کوله‌بار درشتِ گناهم؟
    دوا و درمان از که خواهم؟

    پنج روز از رمضان رحمتَت گذشته
    و از انبوه دردهايم کم نگشته
    کيست جز تو که بر من بخشايد؟
    و درهای رحمت خويش بر من شرمسار گشايد؟
    کيست جز تو که بر منِ آلوده منت نهد؟
    و نعمتم بسی دهد؟

    بخشايشگرا !
    امروز منّتی ديگر بر من نِه
    و مرا از جويانِ بخشش قرار ده

    آمرزگارا !
    خواسته‌ام شنيدی
    و بر من بخشيدی
    حالِ زار مرا نظاره کردی
    و به عفوِ من اشاره کردی
    طلب‌های من اما بس بسيار
    و دعاهايم فراشُمار
    می‌دانم که بندگانت نه يکسان‌اند
    و نه همگی در شمار شايستگان
    در ميان آنان، تو صالحان را فزون‌تر می‌پسندی
    و از آنان بيش‌تر خرسندی
    شهدِ شيرينِ اين بندگی را به من هم بچشان
    و مرا نيز در کنار آنان بنشان

    الا ای دوست !
    عرش‌نشيان نزديکان بارگاهِ تواَند
    و ما فرش‌نشينان، غريب‌مانده از درگاهِ تو
    شود آيا که ما را هم از اين سرا فرابَری؟
    و در حلقه‌ی خاصان خود درآوَری؟
    شود آيا که درهای آستان خويش بر پاشنه بچرخانی؟
    و ما را نيز در کنار دوستانت بنشانی؟
    شود آيا که ما نيز نزديک آنان جای گيريم‌
    و از خرمن محبّت تو، جان؟
    چرا نشود؟
    آخر، اين تويی!
    درِ خانه‌ی هر کس را که به مِهر شهره است کوبيده‌ام
    و از همه بيش‌تر، نام و نشان تو شنيده‌ام
    آوازه‌ی مهربانی‌ات بسيط زمين و زمان را فرا گرفته
    و صيتِ رحمتَت از بساط گيتی فراتر رفته


    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض





    اَللّهم لاتَخْذُلنی فيه لتعرّض مَعصِيَتِک
    و لاتَضرِبنی بِسِياطِ نقِمتِک
    و زَحزِحنی فيه من موجبات سَخَطِک
    بِمَنِّک و اياديک،
    يا منتهی رَغبَةِ الرّاغِبين


    لطيفا !
    دريانشسته‌ای توفانْ‌زده را مانَم که
    اميدم به کرانه‌های امن و نجات تو است
    آشفته‌حالی دارم که چشمم به عنايات تو است
    شکسته‌بالی هستم که دلِ خويش به تو بسته‌ام
    و شوريده‌سری که بر درگاهِ تو نشسته‌ام
    اينک اين من و اين افسرده‌حالی‌ام
    اينک اين من و اين دست‌های خالی‌ام
    و اينک اين تو و آن دريای مهربانی‌ات
    و اين تو و آن لطف‌های آسمانی‌ات
    اگر باز هم به نافرمانی‌ات دست يازم
    و اگر چندباره به شکستن پيمانَم چنگ اندازم
    ديگر چه اميدی توانَم از خود بردن؟
    و خود را به پرده‌های پوشاننده‌ات سپردن؟

    نگهدارا !
    تو خود مرا از خوردن دانه‌ی پاشيده
    در دامِ دَدان دور دار
    و جان دُردانه‌ام
    از اين درد به در آر
    دردا،
    که اندام ناتوانم به تازيانه‌ی کينِ کلان تو نواخته شود
    و اندوها که پيکر بی‌تابم،
    زير شلاق مجازات انداخته شود

    مزن!
    مرا مزن و به باد نکوهشم مگير
    بدی‌ها و کردارهای ناشايست مرا بپوشان
    و توبه‌ام بپذير
    من اگر بر توسن شهوت خويش نشينم
    و جز خود و دنيای کوچکم کس نبينم
    و همه چيز را برای تنها خود دانَم
    و شتابان، تا کرانه‌های دور رانَم
    و در پايان راه، آن دم به خود آيم که چيزی برايم نمانده
    و اسب تيزتکِ هوس مرا تا کوره‌ی کويری خشک رانده
    آنک آن منم سزامند آن که مرا از چشم خويش اندازی
    و در دايره‌ی خشم خويش اندازی

    الها !
    ليک اگر تو خواهی
    از خشم خويش می‌کاهی
    و مرا در زير نگاه خود ‌می‌داری
    و در رشته‌ی خوديانِ خود می‌شماری
    فرجام هر که به جايی جز تو اميد بسته
    آن است که دل از همه گسسته
    و تنها و تنها به تو پيوسته
    و انجامِ هر که راهی جز طريق تو پيموده
    آن است که رشته‌ی خويش از همه بريده
    و تنها به سرای تو رسيده
    تو چکاد شيفتگی مردمانی
    و يگانه آرام‌بخش زندگی بندگان
    اگر منّت تو نباشد حاجت ما روا نشود
    و اگر قدرت تو نباشد خواسته‌های ما ادا نشود
    ما، امّا منت‌پذير توايم
    و تو ـ به توان والای خويش ـ دستگير ما


    ویرایش توسط شهاب منتظر : 05-07-2014 در ساعت 08:16
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض






    اللّهم أعنّی فيه علی صِيامه و قِيامه

    و جنِّبنی فيه مِن هَفَواتِه و آثامِه
    و ارزقنی فيه ذِکرَک بدوامِه
    بتوفيقک يا هادِی المُضِلّين

    يارا !
    پرستش و ستايش تو، آن‌گاه ميسر شود
    که مدد تو مرا ياور شود
    و روزه‌داری و شب‌بيداری، آن هنگام بر من آسان آيد
    که عنايت‌های بی‌منّت تو بر من پنهان نايد

    دست ياری تو است که مرا بر صيام توانا سازد
    و کمک‌های بی‌دريغ تو که بيداری را بر من گوارا

    دستگيرا !
    تا پرتو تابِ تو بر من تابيدن دارد، از لغزش برکنارم
    و تا شعله‌ای از عشق تو در من انگيختن دارد، از گناه بيزارم
    تو اما اگر عنايتِ خويش از من برگيری
    به تاريکای هراسناکی باز می‌گردم که ديگر يارای گام زدنم نباشد
    و اگر پرستش‌های مرا نپذيری
    به سيه‌درّه‌ای درمی‌غلتم که توان رهايی‌ام نمانَد

    نجات‌بخشا !
    ياری‌‌ام دِه، تا از لغزش در امان مانم
    و بر من منّت نِه، تا در پناه تو از گناه گريزان

    زمزمه‌ی نام تو جانم صفا دهد
    و آهنگِ دل‌انگيز پيام تو بر روانَم مرهم نهد
    تا نسيم جان‌فزای ذکر تو بر جانم وَزان است
    نفْسم از گنه گريزان است
    و تا ياد تو در رگ‌رگ وجودم می‌دود
    ابليس پرنيرنگ از من می‌رمد

    جان پرورا !
    ياد خوشِ خويش در همه‌ی هستی من پيوسته بِدار
    و مرا از حلقه‌ی دوستان خود گسسته مَدار
    ای که گمرَهان را با مشعل فروزان هدايت خويش ره نُمايی
    و گمگشتان را با عنايت‌های خود هدايت فرمايی
    توفيق ناپيداکرانه‌ات را از من نيز دريغ مدار
    و هم مرا با رهروان رهيافته، همراه و همرَو شمار



    ویرایش توسط شهاب منتظر : 06-07-2014 در ساعت 08:40
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض






    الّلهُم ارزُقنی فيه رَحمةَ الايتام
    و إطعامَ الطّعام
    و إفشاءَ السَّلام
    و صُحبةَ الکِرام
    بطَولِک يا مَلجَأ الامِلين

    در زندگی دردهايی است که جز به همياری همگان درمان نشود
    و در ميان انسان‌ها نابرابری‌هايی که مگر با ياری همگان به‌سامان نشود

    خدايا !
    تو که خود دستگيرِ افتادگانی و ياور ضعيفان
    ما را نيز به همراهی شکسته‌دلان خوانده‌ای و غمگساریِ يتيمان

    اشک يتيمان، عرشيان را بلرزاند
    و سرشکِ ديدگانِ بی‌سوشان، ما فرشيان را بهراساند
    رحمتی !
    تا در برابر آنان راه رحم پيماييم
    و منّتی !
    تا دستانمان به ستم نيالاييم

    نان برکت زندگی ما است
    و پاسِ آن نشانِ بندگی ما
    سفره، خوانِ پرصفای نعمت تو است
    و تهی نماندن آن نمادی از کرامت تو
    گستراندن بساطِ طعام
    بهره‌ای است که تو آن را ارزانی داری
    و فراخوان خاص و عام
    آيينی که تو پسنديده‌اش شماری

    روزی‌بخشا !
    مرا نيز بر اين کار توانا کن
    و دستانم را با طعام دادن آشنا
    ما از پيامبرت آموخته‌ايم که
    برادری منشِ امّت مسلمان است
    و احترام به يکدگر نشان مؤمنان
    پيام‌آورت چنان بود که کسی در سلام بر او پيشی نداشت
    و او خود هرگز اين کردار نيک فرو نگذاشت
    پس ما را بر سلام که شعار ما است
    و فاش گفتن آن نشانی از درستیِ رفتار ما
    موفق دار

    دوست، آيينه‌ی تمام‌نمای انسان است
    و همنُمای نهادِ آدميان
    ما در اين صحرای پرهراس دوستانی خواهيم که
    دستمان گيرند و پيرِ راهمان شوند
    و در اين دريای ناپيداکرانه همرهانی جوييم که
    ياری‌مان دهند و ناخدايمان گردند

    دستگيرا !
    دستمان در دستان مِهترانی گذار که رفيقمان باشند
    و در راهبری، آگه به طريقمان
    ای که همه‌ی آرزومندان به درگاه تو پناه آرند
    و همه‌ی اميدواران چشم به عنايات و بزرگواری‌های تو دارند
    اميدمان برآورده ساز
    ای خدای بنده‌نواز!







    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif


  12. تشكرها 2


صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حجاب در رسانه ملی، چالش ها و بایسته ها
    توسط یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* در انجمن حجاب و پوشش اسلامي
    پاسخ: 22
    آخرين نوشته: 27-01-2015, 14:00
  2. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 18-11-2014, 21:51
  3. پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 18-10-2014, 10:50
  4. خادمی، عاشقی است...
    توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* در انجمن امام رضا عليه السلام
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 07-09-2014, 14:18
  5. رشتی، میرزا حبیب الله
    توسط ملکوت* گامی تارهایی * در انجمن افلاكيان خاك نشين
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 30-04-2010, 03:06

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi