صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: روايتي متفاوت و زیبا از دیدار شعرا با رهبر معظم انقلاب/ ازبیت طنز سروده رهبر تا شعرخوانی بازیگر اوکراینی

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    قزوه، امیرعلی سلیمانی را شاعری معرفی ‌می‌کند که در جشنواره‌های زیادی حائز رتبه شده‌است. این شاعر همدانی هم که عضو دوره‌ی اول آفتابگردان‌هاست، غزلی عاشقانه از کتابش «برگریز» می‌خواند که به تازگی در انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده‌است:

    نشسته‌ام مثل بچه شیری، که دل به چشم غزال دارد
    بهارگیسوی چشم‌سبزی که با زمستان جدال دارد...

    تا می‌رسد به این بیت که:

    تو شمس باشی و مولوی من، غزل بخوانی و مثنوی من
    اگرچه پیرم، ولیکن امشب، جوان شدن احتمال دارد

    که آقا بلافاصله می‌پرسند: «شما پیری؟» و جمع می‌خندند و آقا می‌گویند: «از زبان ماها گفته.»

    بیت آخر غزل هم دوباره به این موضوع اشاره دارد:

    بخند تقویم روزگارم! نشان نده چند سال دارم
    غمی که در سینه‌ام نهفته، قریب هفتاد سال دارد

    آقا می‌گویند: «به جای "پیرم" اگر بگذاری "طفلم"...» که جمع باز می‌خندند، اما آقا اضافه می‌کنند: «خالی از شوخی، بیت آخر، توجیه می‌کند این بیت را. قضیه‌ی پیری را هم بگذارید انشاالله ۴٠-۵۰ سال دیگر از این حرف‌ها خواهید داشت.»

    قزوه، «محمدحسین ملکیان» را شاعری اصفهانی معرفی می‌کند که برای دفاع مقدس غزلی دارد. غزل ملکیان هم تحسین آقا را به همراه دارد:

    جنگ یک جدول تناسب بود، تا جوابش همیشه این باشد:


    پدرم ضرب در چهل درصد، حاصلش بخش بر زمین باشد
    در جواب کسی که می‌گوید، پدر از جنگ دست پر برگشت
    هر دو تا آستین او خالی‌است، تا جوابش در آستین باشد

    آقا مقطع این غزل را هم خیلی می‌پسندند:

    هم‌قطار پدر که عکاس است، گفت در هشت سال جبهه و جنگ
    حسرتش ماند بر دلم یک بار، پدرت رو به دوربین باشد

    آقا بعد از شعرخوانی از ملکیان می‌پرسند که آیا فرزند جانباز است یا نه و پس از پاسخ مثبت ملکیان اضافه می‌کنند: «سلام ما را به جانباز عزیز که پدرتان هستند برسانید.»

    اما جوان‌ترین شاعری که امشب شعر می‌خواند، «میثم داوودی»، از اعضای آفتابگردان‌هاست. داوودی غزلی با وزنی بلند می‌خواند:

    شعر خواندی و استوارترین، کاخ‌های جهان خراب شدند

    دست بردی به چشمه‌ی زمزم، آب‌های جهان شراب شدند

    آقا بعد از تمام شدن این شعر می‌گویند: «خیلی خوب. جوان‌ها انصافا خیلی خوب شدند.»

    علیرضا قزوه، مهدی نظارتی را به عنوان شاعر بعدی معرفی می‌کند و می‌گوید: «نظارتی برای غزه شعری سپید می‌خواند.» و برای راهنمایی فردی که میکروفون را جابه‌جا می‌کند اضافه می‌کند: «با پیراهنی صورتی» و آقا هم بلافاصله می‌گویند: «درباره‌ی یک واقعه‌ی سیاه!» نظارتی شعرش را تقدیم می‌کند به غزه‌ای که در آن بیش از کودکان، کودکی کشته می‌شود:

    دور تا دور شهر ایستاده‌اند
    تا سرایت نکند بوی گرسنگی
    و از اشتها نیفتند کافه‌نشینانی که بخت از ته فنجانشان گریخته...

    آقا ضمن تشویق نظارتی می‌گویند:«با این‌که مانوس نیستیم با شعر سپید اما شعر شما رو فهمیدیم.»




    ویرایش توسط شهاب منتظر : 14-07-2014 در ساعت 22:58
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض






    شاعر بعدی، موسی عصمتی است که از خراسان آمده و روشندل است. عصمتی غزلی با این مطلع می‌خواند:


    آیا شما نشانه‌ای از من ندیده‌اید؟

    کوهی درست روبه‌شکستن ندیده اید؟


    آقا با تقدیر از عصمتی می‌گویند: «شعر شما تخیل و لفظ خوبی داشت.»


    اما شاعر طنزسرای امشب، «سعید طلایی» است. طلایی یادی از استاد خودش زرویی نصرآباد می‌کند که این روزها دچار بیماری است و غزلی در حال و هوای نماز می‌خواند:


    فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست

    سجاده‌ی زردوز که محراب دعا نیست

    یک‌ذره فقط کُندتر از سرعت نور است

    هر رکعتِ من حائز عنوان جهانی‌ست!


    آقا بعد از این بیت می‌گویند: «گینس!» و خنده‌ی جمع بیشتر می‌شود.


    ای دلبر من! تا غم وام است و تورم

    محراب به یاد خم ابروی شما نیست

    هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند

    گفتند که این بهره بانکی‌ست، ربا نیست!


    آقا پس از خواندن این شعر هم می‌گویند: «خدا انشاالله این نماز را از شما قبول کند.» و باز جمع شعرا می‌خندند.


    قزوه، پیش از معرفی شاعر بعدی، یادی می‌کند از شاعر در بستر، احمد عزیزی و می‌گوید به دستور محسن مومنی شریف، خواهر عزیزی که ٧ سال است وظیفه‌ی پرستاری او را به عهده دارد امشب در جمع شعرا حاضر شده‌است و آقا هم می‌گویند که ایشان را دیده‌اند.


    بلال کمالی، شاعر آذری‌زبان است که شعری رضوی به زبان آذری می‌خواند و موردتوجه رهبر انقلاب قرار می‌گیرد.



    ویرایش توسط شهاب منتظر : 14-07-2014 در ساعت 23:16
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض










    قزوه، شاعر بعدی را، «شریف صادقی(وفا)» از قم معرفی می‌کند. این شاعر پیشکسوت قمی، پس از درددلی با رهبر انقلاب درباره‌ی سختی بیماری‌هایش، غزلی مهدوی می‌خواند:

    از طلعت زیبای تو گر پرده برافتد
    ماه از نظر مردم صاحب‌نظر افتد

    علیرضا قزوه، پس از شعر وفا، می‌گوید تا الان ٢٠ شاعر شعر خوانده‌اند و همه هم برای بار اول بوده‌است که اینجا شعر می‌خوانند. نوبت به روحانیان جلسه می‌رسد و قزوه از سیدعبدالله حسینی، روحانی نام‌آشنای مشهدی که ۱۵ سال پیش نیز نزد آقا شعر خوانده‌است، می‌خواهد شعر خودش را که بلند است به صورت خلاصه بخواند. حسینی می‌گوید شعرش ۵٠ بیت است که خمس آن‌ را تقدیم آقا می‌کند و آقا در پاسخ به طنز می‌گویند: «سهم ساداتش رو خودتان مصرف کنید!» حسینی چهارپاره‌ای زیبا می‌خواند که بعضی بیت‌هایش به مذهبیون غیرانقلابی تعریض دارد:

    آمدیم از هزاره‌ی اندوه
    سبدی از ستاره زیر عبا
    ماه در جیب و کهکشان در جِیب
    پیکری پاره پاره زیر عبا

    ویرایش توسط شهاب منتظر : 14-07-2014 در ساعت 23:20
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض








    آقا پس از پایان شعر می‌گویند: «اصطلاحات فقهی و اصولی و نحوی و همه‌چیز توش بود الحمدلله. بالاخره شما یک طعنه‌ای به اصحاب عبا زدید. ولی اشکال وارد اینه که به اشغالگران و استکبار نپرداختید. به هر حال امروزه این‌ها بیش از همه با استکبار برخورد می‌کنند.» حسینی در پاسخ به طنز می‌گوید این مسائل را در بیت‌های محذوف مطرح کرده‌بود و صدای خنده‌ی جمع بلند می‌شود.

    شعرخوانی‌های روحانیون ادامه دارد و «محمدحسین انصاری‌نژاد» شاعری‌ است که قزوه او را معرفی می‌کند و می‌گوید شعرهایش شبیه زکریا اخلاقی است. انصاری نژاد که کتاب «باغ سحرخیز» را در انتشارات شهرستان ادب دارد، غزلی با حال و هوای جنوب و ساحل می‌خواند:

    ماه رد می‌شد از شب یلدا، ولی انگار بی‌خبر بودیم
    سایه‌ها هم بلندتر بودند، شاد از جشن مختصر بودیم

    قزوه پس از محمدحسین انصاری‌نژاد می‌گوید برنامه‌ی شعرخوانی‌ها تمام شده‌است و اگر آقا می‌خواهند بگویند شاعری شعر بخواند.آقا با طمانینه می‌گویند: «کاش امشب همگی شعر بخوانند اینجا...»و بعد از مکثی بیت را کامل می‌کنند:

    «بعد از آن تا سحری جمله بمانند اینجا!»

    شوخی آقا، جمعیت را سر کیف می‌آورد و خستگی بیش از یک ساعت شعر شنیدن را از تنشان در می‌کند. بعضی‌ها بیت تازه‌سروده‌ی آقا را زیرلب تکرار می‌کنند:

    کاش امشب همگی شعر بخوانند اینجا
    بعد از آن تا سحری جمله بمانند اینجا!

    آقا، با اشاره به زکریا اخلاقی به قزوه می‌گویند: «آقای اخلاقی چند وقتی‎است اینجا شعر نخواندند.» و اخلاقی، در استقبال از جامی، ملمعی قرائت می‌کند:


    به کدام واژه بخوانمت؟ به کدام واژه‌ی نارسا
    ؟به کدام جلوه بجویمت؟ متعالیا و مقدسا!



    ویرایش توسط شهاب منتظر : 14-07-2014 در ساعت 23:27
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض









    دکتر حدادعادل، شاعر دیگری است که به توصیهی رهبر انقلاب غزلی کوتاه می‌خواند:

    آسمان ابری است اما ماه پیدا می‌شود
    ماه پنهان است، اما گاه، پیدا می‌شود

    اما حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی، مسئول دفتر رهبری هم می‌خواهد شعر بخواند. آقای محمدی می‌گوید: «چند سالی است اینجا شعر نخوانده‌ام، این شعر را هم شاید آقا راضی نباشند بخونم.» و شعری درباره‌ی دیدارهای نیمه‌ی رمضان رهبری با شعرا قرائت می‌کند:

    بیا که طالع صبح امید ما اینجاست
    بیا سرای حسین، پور مصطفا اینجاست

    این شعر که در بعضی ابیات مدح حضرت آقاست بدون هیچ تحسینی از طرف ایشان به پایان می‌رسد. آقا پس از شعرخوانی آقای محمدی اعترض می‌کنند: «فرمودید حقیر خوشم نمی‎آید، در عین حال هم خواندید!

    »
    شاعر آخری که بخت شعرخوانی در دیدار را با توصیه‌ی خود آقا پیدا می‌کند، مرتضی امیری اسفندقه است. اسفندقه ابتدا غزلی کوتاه و عاشقانه می‌خواند:

    با تو اگر دوباره قراری نداشتم
    هرگز به کار آینه کاری نداشتم
    و بعد با عذرخواهی از گرفتگی صدا به علت بیماری، توضیح می‌دهد که: «٢ سال پیش قصیده‌ای خواندم که شما گفتید می‌شد توی غزل هم آورد محتویات آن قصیده را. در راه برگشت به خانه برای تنبیه خودم که وقت شما را گرفتم ۴ غزل گفتم.» و مطلع یکی از آن غزل‌ها را برای پوزش از رهبر انقلاب می‌خواند:

    به محفلی که سخن از لطائف غزل است
    قصیده هر که بخواند خروس بی‌محل است!




    ویرایش توسط شهاب منتظر : 14-07-2014 در ساعت 23:34
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض







    اسفندقه سپس غزل کوتاه دیگری می‌خواند با همین موضوع:

    ما، قصیده گرچه بسیار و مسلم گفته‌ایم
    عاشقانه در جوانی‌ها غزل هم گفته‌ایم

    و با این مصراع اسفندقه خطاب به حضرت آقا، شعرخوانی‌ها تمام می‌شود:

    ما، غزل، شرمنده‌ایم ای مهربان! کم گفته‌ایم

    آقا هم با تشکر از اسفندقه می‌گویند: «طبع شما طبع قوی و استوار و خوبی‎است. ما هم دعا می‌کنیم برای شما. اما این چیزها هم دعاییه و هم دوایی. آفت انسان در هر رشته‌ای این است که در هر جا هست فکر کند منزل آخر است. اینجا سقوط شروع می‌شود. شاعران خودشان را با بزرگانی مثل حافظ و مولوی مقایسه کنند تا جلو بروند. به قول شاعر:

    سرشارم از جوانی هرچند پیر دهرم
    سروم که در خزان نیز رنگ بهار دارم.»

    شعرخوانی‌ها تمام شده‌است و کسی از طرف بانوان جلسه اعتراض می‌کند که بانوان کم شعر خوانده‌اند. آقا پاسخ می‌دهند که: «نه، کم نخواندن.» و بعد به شوخی اضافه می‌کنند:

    «مردها اسمشان بد دررفته، وگرنه از خانم‌ها مظلوم‌تر هستند!

    صلوات حضار، پایانِ بخش شعرخوانی‌ها و آغاز سخنان حضرت آقاست.

    حضرت آقا حدود بیست دقیقه برای حاضران درباره‌ی شعر و شاعری سخن می‌گویند. اشاره‌ای هم دارند به وقایع غزه و تهاجم فرهنگی. و در آخر برای شاعران دعا می‌کنند که «خدا انشاالله به شما توفیق بدهد که در خدمت ارزش‌ها باشید. خدا روز به روز نفس شما را گرم کند.»

    ساعت ۱٢ است که با صلوات جمع، شب شعر نیمه‌ی رمضان امسال هم تمام می‌شود. بعضی دوباره به سمت آقا می‌روند تا بار دیگر ایشان را ببینند یا کتابی تقدیم کنند.

    بقیه هم در گروه‌های چندنفری به گپ‌وگفت می‌پردازند. ناصر فیض، فیض‌بوکش را تقدیم آقا می‌کند. سیدحمیدرضا برقعی هم، که آقا او را شناخته‌اند می‌بوسند کتاب جدیدش، رقعه را به آقا تقدیم می‌کند. در راه خروج از حسینیه، آقا با وزیر ارشاد که از میانه‌ی جلسه به حسینیه آمده‌است هم سلام‌علیکی می‌کنند و با لحن ویژه‌ای به آقای جنتی می‌گویند: «ما با شما خیلی حرف داریم. حرف‌های جدی داریم.» و از کنار وزیر می‌گذرند. استاد محمدجواد محبت، شاعر شعر معروف دوکاج هم، با آقا خوش‌وبش می‌کند. از عجایب جلسه این بود که در طول جلسه استادانی مثل محمدجواد محبت و یوسف‎علی میرشکاک به جای اینکه در کنار رهبر انقلاب یا در ردیف‎های نخست جلسه باشند در جای نامناسبی نشسته بودند. جالب اینکه
    سال گذشته نیز میرشکاک در ردیف‎های پایانی نشسته بود اما با تذکر رهبرانقلاب به ردیف‏‎های جلوتر آمد.

    به جز این بزرگواران که تنها به نظر می‎رسید در جلسه حضور ندارند؛ امسال جای بعضی از شاعران که در جلسه حضور نداشتند بسیار خالی بود؛ از جمله استاد علی معلم‎دامغانی، دکتر محمدرضا ترکی و ...

    در پایان جلسه آیت‎الله خامنه‎ای از در پشتی حسینیه‌ی امام خمینی خارج می‌شوند و جماعت شاعر، شادمان از دیدار رهبرشان و توجه رهبر فرزانه ایران به شعر، به سمت درهای خروجی بیت حرکت می‌کنند تا به خانه‌هایشان بروند و شادی دیدار با رهبر را با خانواده‌هایشان تقسیم کنند.


    ویرایش توسط شهاب منتظر : 14-07-2014 در ساعت 23:38
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi